شناسهٔ خبر: 69826609 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه دنیای‌اقتصاد | لینک خبر

آمریکا ۶۰ روز دیگر به آسیا بازمی‌گردد؛ طعمه جدید واشنگتن برای تزار روس

اقتصادنیوز : در شرایط کنونی گمانه‌زنی‌ها در باب رویکرد احتمالی دونالد ترامپ در ارتباط با آسیای مرکزی بالا گرفته؛ جغرافیایی که به واسطه منابع سنتی که در خود جای داده و جغرافیایش بیش از هر زمان دیگر در کانون توجه‌ها قرار دارد و می‌تواند به سان اهرمی به واشنگتن کمک کند تا در بازی قدرت‌ها دست بالا را داشته باشد.

صاحب‌خبر -

به گزارش اقتصادنیوز، مدرن دیپلماسی با انتشار یادداشتی نوشت، دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهوری ایالات متحده کار خود را آغاز نکرده، اما با این حال برنامه سیاست خارجی احتمالی‌اش در حال حاضر در سراسر صحنه جهانی بازتاب دارد. انتظار می‌رود رویکرد ایالات متحده در ارتباط با رقابت قدرت‌های بزرگ معتدل‌تر شود. با این حال، در میان تمرکز بر تنظیم مجدد روابط با قدرت‌های بزرگ و مناطق دارای اهمیت استراتژیک، یک منطقه به دلیل شرایط مبهمش برجسته می‌شود؛ آسیای مرکزی. با این همه سیاست ایالات متحده در ارتباط با آسیای مرکزی خلاف سایر مناطق، در حد معمای باقی مانده است. این عدم وضوح سؤالات مهمی را در مورد موقعیت منطقه در چارچوب گسترده‌تر سیاست خارجی ایالات متحده، تحت دولت جدید مطرح می‌کند.

ترامپ و حیاط خلوت پوتین

مدرن دیپلماسی در ادامه یادداشت خود آورد، آسیای مرکزی که مدت‌ها در سیاست خارجی ایالات متحده به حاشیه رفته بود، به طور سنتی و به واسطه سودمندی‌اش برای اهداف آمریکا در افغانستان مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، به باور ناظران اهمیت استراتژیک منطقه تحت‌الشعاع نگرانی‌های فوری‌تر در اوکراین و خاورمیانه قرار گرفت. در دوران بایدن، جنگ در اوکراین بر دستورکار ژئوپلیتیکی مسلط بود و فضای کمی برای تعامل معنادار با آسیای مرکزی باقی گذاشت. با این حال، به واسطه بدبینی‌های مستند ترامپ نسبت به دخالت بلندمدت ایالات متحده در اوکراین و مسئله افغانستان که اکنون ظاهراً آینده‌اش از روی میز کنار گذاشته شده، آسیای مرکزی به عنوان منطقه‌ای با پتانسیل استراتژیک استفاده‌نشده، ظاهر می‌شود. به باور تحلیل‌گران این تغییر می‌تواند آسیای مرکزی را به عنوان عنصری محوری در استراتژی خارجی ایالات متحده تعریف کند. این منطقه در تقاطع حوزه‌های نفوذ روسیه و چین قرار دارد و آن را به موضوعی مهم برای رقابت قدرت‌های بزرگ تبدیل می‌کند. جغرافیای استراتژیک، ثروت منابع و نقش رو به رشد آسیای مرکزی در اتصال جهانی از طریق کریدور میانی نیز اهمیت آن را برجسته‌تر می‌کند. شناخت و اقدام بر روی این پتانسیل می‌تواند نشان‌دهنده انحراف چشمگیر از تمرکز محدود دولت‌های قبلی بر منطقه باشد و زمینه را برای تعامل قوی‌تر و استراتژیک‌تر با آسیای مرکزی تحت دولت تحت رهبری ترامپ فراهم می‌کند.

مدرن دیپلماسی در ادامه یادداشت خود آورده است، در این سناریوی در حال تحول، ثبات منطقه به 2 عامل حیاتی بستگی دارد. اول، کشورهای آسیای مرکزی باید استراتژی‌هایی را که به دقت طراحی شده‌اند برای همکاری اتخاذ کنند، روابط خود را با قدرت‌های خارجی متعادل کرده و در عین حال خودمختاری منطقه‌ای را حفظ کنند. دوم، حمایت مستمر و معنادار غرب ضروری خواهد بود. این حمایت باید فراتر از تعامل پراکنده یا رصدکردن منافع منطقه‌ای صرفاً از دریچه مبارزه با تروریسم یا نگرانی از ترویج دموکراسی باشد. در عوض، جهان نیازمند رویکردی جامع و آینده‌نگر است که بر توسعه اقتصادی، سرمایه‌گذاری زیرساختی و مشارکت‌های سیاسی برای افزایش انعطاف‌پذیری منطقه در برابر فشارهای خارجی تأکید دارد. آسیای مرکزی دارای پتانسیل‌های بی‌نظیر برای مقابله با نفوذ روسیه و چین و همچنین برای پیشبرد استقلال اقتصادی و استراتژیک غرب است. به عنوان مثال، کریدور میانی، جایگزین مناسبی برای تجارت بین قاره‌ای و ترانزیت انرژی است که وابستگی به مسیرهای تحت سلطه چین و روسیه را کاهش می‌دهد.

منابع غنی منطقه -از ذخایر انرژی سنتی گرفته تا پتانسیل انرژی‌های تجدیدپذیر و مواد معدنی کمیاب- فرصت‌های حیاتی را برای تنوع بخشیدن به زنجیره‌های تامین و تقویت انعطاف‌پذیری غرب در بخش‌های حیاتی را ارائه می‌دهد. نادیده گرفتن این فرصت‌ها نه تنها منافع ایالات متحده را تضعیف می‌کند، بلکه موقعیت استراتژیک این بازیگر را در دنیای چندقطبی به‌طور فزاینده تضعیف می‌کند.

در ادامه این گزارش آمده است: روزنه پیش‌روی ایالات متحده و متحدانش برای تعمیق همکاری با آسیای مرکزی کاملاً باز است؛ اما به‌طور پیوسته در حال محدودشدن است. این منطقه در مقطع حساسی قرار دارد و با آسیب‌پذیری‌های فزاینده‌ای مواجه است که نیازمند سرمایه‌گذاری هدفمند در حوزه های اقتصادی، امنیت غذا و آب، مسائل آب و هوایی است. این مناطق نه تنها فرصت‌هایی را برای تعامل معنادار ارائه می‌دهد، بلکه به عنوان اهرمی حیاتی برای ثبات منطقه و تقویت خودمختاری عمل می‌کنند. یکی از فوری‌ترین اولویت‌ها، تحول دیجیتالی منطقه است. بدون سرمایه‌گذاری، فناوری و وجود تخصص‌های مهم غربی، کشورهای آسیای مرکزی ممکن است گزینه کمی جز اتخاذ زیرساخت‌های دیجیتال چینی از طریق طرح‌هایی مانند جاده ابریشم دیجیتال داشته باشند. این گزاره نفوذ چین را در منطقه تقویت می‌کند و پیامدهای گسترده‌ای خواهد داشت. وابستگی به سخت‌افزار و نرم‌افزار چینی می‌تواند آسیای مرکزی را در معرض خطرات امنیت سایبری قرار دهد، حاکمیت داده‌ها را به خطر بیاندازد و هم‌سویی تکنولوژیکی کشورهای واقع در این جغرافیا با چین را عمیق‌تر ساخته و هنجارها و استانداردهای غربی را در مناطق حساس به حاشیه ببرد.

به ادعای مدرن دیپلماسی، اگر غرب نتواند اهمیت استراتژیک آسیای مرکزی را به رسمیت بشناسد، این منطقه با تمام بی‌ثباتی و بلاتکلیفی، در خطر تبدیل‌شدن به میدانی جنگ مورد مناقشه بین چین و روسیه است. در مقابل، یک استراتژی متفکرانه و پایدار غربی می‌تواند به آسیای مرکزی کمک کند تا به الگویی از چندجانبه‌گرایی عمل‌گرا تبدیل شود که نه تنها به نفع خود منطق، بلکه به نفع ثبات جهانی است.