به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم، نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی در دورههای مختلف جنگهای بیپایانی که این رژیم با کشورهای عربی و به ویژه مردم فلسطین داشته است، جنایاتی مرتکب شدهاند که در سطح ظلم، توحش و بیرحمی، برای هیچ انسانی قابل تصور و درک نیست.
طبیعتاً حتی مشاهده تصاویر بخش کوچکی از این جنایات، آسیب روحی روانی شدیدی بر روی افراد میگذارد؛ اما نظامیان صهیونیست نه تنها بعد از ارتکاب این جنایات تحت تاثیر قرار نمیگیرند و عذاب وجدان هم به سراغشان نمیآید، بلکه به این توحش خود افتخار و تصاویر آن را در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر میکنند.
از ابتدای جنگ غزه تاکنون گزارشهای متعددی درباره اختلالات و آسیبهای روحی و روانی نظامیان صهیونیست توسط رسانههای این رژیم منتشر شده؛ اما کاملاً روشن است که تنشهای روانی نیروهای اشغالگر صهیونیستی از روی عذاب وجدان به خاطر جنایاتی که علیه غیرنظامیان بیگناه به ویژه زنان و کودکان انجام میدهند، نیست، بلکه به دلیل ضربات سنگین و بی سابقهای است که از مقاومت متحمل میشوند.
نظامیان اسرائیلی انگیزه خود را برای جنگ از دست دادهاند
آسیبهای روانی میان نیروهای ذخیره ارتش صهیونیستی و به ویژه جوانترها بیش از سایر افسران و نظامیان رژیم اشغالگر خودش را نشان میدهد. در این زمینه «راویتال حوفیل» نویسنده صهیونیست و متخصص در اختلالات روانی مقالهای برای بررسی آسیبهای روانی نظامیان صهیونیست که به شکل عادی و یا در قالب نیروهای ذخیره برای ارتش اشغالگر فعالیت میکنند، منتشر کرد.
در بخشی از این مقاله به نقل از مادر یکی از نظامیان صهیونیست آمده است که بعد از گذشت بیش از یک سال از جنگی که هیچکس نمیداند به کدام سو میرود و چگونه قرار است پایان یابد، نیروهای ارتش خودشان را سیاه میبینند؛ یعنی در تاریکی و فرسایش روحی و روانی قرار دارند و انگیزه خود را به طور کامل از دست دادهاند.
این مقاله همچنین اشاره میکند که نیروهای عادی ارتش تصور میکردند بعد از گذشت سه سال از اپیدمی کرونا، ارتش کاملاً آماده است؛ اما ناگهان جنگ شروع شد و ما صحنههایی را دیدیم که کنترل آنها غیر ممکن است. گذشته از تلفات جانی مداوم نیروهای اسرائیلی، هزینه روانی این جنگ بسیار زیاد است و حتی نیروهایی که توانستند زنده بمانند هم احساس میکنند که عمرشان به پایان رسیده است.
افسردگی و اضطراب؛ شایعترین اختلال روانی نظامیان صهیونیست در جنگ
در همین زمینه یکی از نظامیان صهیونیست با نام مستعار «آلون» (باید اشاره کنیم که اغلب نظامیان اسرائیلی به دلیل ترس از آزار و اذیت و مجازاتِ بعد از مصاحبه نام خود را فاش نمیکنند)، که در یگان زرهی ارتش صهیونیستی فعالیت میکند، گفت: بعد از سه هفته درگیری مداوم در غزه یک موشک به ما اصابت کرد، فرمانده من جلوی چشمم کشته و یک سرهنگ دیگر به شدت مجروح شد. ما آنها را با بالگرد نظامی از محل درگیری بیرون کشیدیم و من به همراه یک نظامی دیگر به پایگاه سدی تیمان رفتیم.
این نظامی صهیونیست افزود: ما زمانی که به پایگاه سدی تیمان منتقل شدیم، هیچ چیز نداشتیم؛ حتی لباس. نیروهای ذخیره یک شلوار و ژاکت به ما دادند و سپس افسر بهداشت روان با ما صحبت کرد. من بعد از سه هفته متوالی به خانه برگشتم و در مراسم تشییع جنازه پدر دوستم که در جنگ کشته شده بود شرکت کردم و زمانی که دوباره به غزه برگشتم، متوجه شدم دیگر طاقت ندارم. به یکی از افسران گفتم که احساس میکنم دیگر نمیتوانم به جنگ ادامه دهم.
وی گفت:من امروز با داروهای تجویزی تحت درمان هستم و درست است که در میدان جنگ حضور ندارم، اما افکارم مرا آزار میدهد. دکتر تشخیص داده که من مبتلا به اختلال روانی شدید و افسردگی شدهام.
بر اساس این گزارش، افسردگی شایعترین اختلال در میان نظامیان اسرائیلی است و بیخوابی بیش از حد، اضطراب، عصبی بودن بی حوصلگی، عدم سازگاری با خانواده در طول تعطیلات و ... از دیگر مواردی است که این نظامیان از آن رنج میبرند.
افزایش تعداد بیماران روانی در ارتش اسرائیل
برادر یکی از نظامیان ارتش صهیونیستی در این زمینه میگوید: برادرم هر بار که به خانه میآمد از خوابیدن در اتاق خودش امتناع میکرد، به سختی غذا میخورد و از نظر روحی و روانی در شرایط بسیار بدی قرار داشت و زمانی که مادرم به او گفت ما میتوانیم کمکی بکنیم؟ گفت که آیا میتوانید روحم را درمان کنید؟
این گزارش حاکی از آن است که از هر سه نظامی اسرائیلی، یک نظامی در اولین دوره جنگ نیاز به مراقبتهای روانی داشته و با افسر بهداشت روان ملاقات کرده است. از ماههای ابتدایی جنگ تاکنون تعداد نظامیان اسرائیلی که دچار اختلال روانی شدهاند همچنان رو به رشد و افزایش بوده است. پدر یکی از نظامیان تیپ پیاده ارتش اسرائیل در غزه میگوید که پسرم دو نفر از دوستان خود را که همیشه همراهش بودند در این جنگ از دست داد و از یک سال قبل تاکنون در ارتش است و زمانی که به خانه برمیگردد، خودش را در اتاق حبس میکند.
وی افزود: من در کنار پسرم در اتاق خوابیدم و در تمام مدت در حالی که خواب بود دائما فریاد میکشید و حرف میزد؛ انگار که در میدان جنگ است. او دقیقاً اتفاقاتی که در جنگ رخ میدهد را مانند یک روزنامه نگار برای ما توضیح میدهد و گفت که چندین بار زخمی شده است. ما با افسر سلامت روان در ارتش مشورت کردیم و او گفت که این اختلالات یکی از موارد شایع در میان نیروهای ارتش است. افسر سلامت روان با خونسردی و بدون هیچ احساسی این حرفها را میزد و من به این نتیجه رسیدم که تنها شانس پسرم خروج از ارتش است.
«اورنا» مادر یکی از دیگر نظامیان صهیونیست هم که در جنگ غزه شرکت کرده میگوید: پسرم هر بار که میآید خسته، گوشه گیر و عصبی است. او نمیتواند درباره آنچه که برایش اتفاق افتاده با ما صحبت کند و زمانی که از او میپرسیم، میگوید ولم کنید، من انرژی این کار را ندارم. اما گاهی میگوید، مادر میدانی بوی مرگ چیست؟
وی ادامه داد: من نمیدانم پسرم در جنگ چه دیده اما میدانم که دیگر آدم سابق نمیشود و ما نمیفهمیم که فرزندانمان در جنگ چه سختیهایی را پشت سر میگذارند.
یک نسل کامل نیروهای ارتش اسرائیل هرگز درمان نخواهند شد
«تامار» مادر یکی از نیروهای کماندویی ارتش رژیم صهیونیستی که اکنون در لبنان میجنگد، در این راستا گفت: مدت زمان درمان که ارتش به فرزندان ما اختصاص میدهد کوتاه است و بنابراین به نتیجه نمیرسد. واقعا چطور میتوان روح و روان یک انسان را در یک روز درمان کرد. ارتش از فرزندان ما سوء استفاده میکند، حتی ماشین هم بعد از مدتی خسته و فرسوده میشود، پس تکلیف فرزندان 20 ساله ما چیست؟
وی افزود: ما در برابر یک نسل کامل از فرزندان خود قرار داریم که هرگز بهبود نمییابند. از همه مهمتر در گذشته اگر یک افسر بهداشت روان تشخیص میداد که یکی از نیروها به دلیل مشکلات روحی و روانی قدرت ادامه جنگ را ندارد، به او یک دوره استراحت میداد؛ اما به دلیل کمبود نیروی انسانی امروز چنین چیزی ممکن نیست و نیروها مجبورند در هر شرایطی به جنگ ادامه دهند.
طبیعتاً حتی مشاهده تصاویر بخش کوچکی از این جنایات، آسیب روحی روانی شدیدی بر روی افراد میگذارد؛ اما نظامیان صهیونیست نه تنها بعد از ارتکاب این جنایات تحت تاثیر قرار نمیگیرند و عذاب وجدان هم به سراغشان نمیآید، بلکه به این توحش خود افتخار و تصاویر آن را در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر میکنند.
از ابتدای جنگ غزه تاکنون گزارشهای متعددی درباره اختلالات و آسیبهای روحی و روانی نظامیان صهیونیست توسط رسانههای این رژیم منتشر شده؛ اما کاملاً روشن است که تنشهای روانی نیروهای اشغالگر صهیونیستی از روی عذاب وجدان به خاطر جنایاتی که علیه غیرنظامیان بیگناه به ویژه زنان و کودکان انجام میدهند، نیست، بلکه به دلیل ضربات سنگین و بی سابقهای است که از مقاومت متحمل میشوند.
نظامیان اسرائیلی انگیزه خود را برای جنگ از دست دادهاند
آسیبهای روانی میان نیروهای ذخیره ارتش صهیونیستی و به ویژه جوانترها بیش از سایر افسران و نظامیان رژیم اشغالگر خودش را نشان میدهد. در این زمینه «راویتال حوفیل» نویسنده صهیونیست و متخصص در اختلالات روانی مقالهای برای بررسی آسیبهای روانی نظامیان صهیونیست که به شکل عادی و یا در قالب نیروهای ذخیره برای ارتش اشغالگر فعالیت میکنند، منتشر کرد.
در بخشی از این مقاله به نقل از مادر یکی از نظامیان صهیونیست آمده است که بعد از گذشت بیش از یک سال از جنگی که هیچکس نمیداند به کدام سو میرود و چگونه قرار است پایان یابد، نیروهای ارتش خودشان را سیاه میبینند؛ یعنی در تاریکی و فرسایش روحی و روانی قرار دارند و انگیزه خود را به طور کامل از دست دادهاند.
این مقاله همچنین اشاره میکند که نیروهای عادی ارتش تصور میکردند بعد از گذشت سه سال از اپیدمی کرونا، ارتش کاملاً آماده است؛ اما ناگهان جنگ شروع شد و ما صحنههایی را دیدیم که کنترل آنها غیر ممکن است. گذشته از تلفات جانی مداوم نیروهای اسرائیلی، هزینه روانی این جنگ بسیار زیاد است و حتی نیروهایی که توانستند زنده بمانند هم احساس میکنند که عمرشان به پایان رسیده است.
افسردگی و اضطراب؛ شایعترین اختلال روانی نظامیان صهیونیست در جنگ
در همین زمینه یکی از نظامیان صهیونیست با نام مستعار «آلون» (باید اشاره کنیم که اغلب نظامیان اسرائیلی به دلیل ترس از آزار و اذیت و مجازاتِ بعد از مصاحبه نام خود را فاش نمیکنند)، که در یگان زرهی ارتش صهیونیستی فعالیت میکند، گفت: بعد از سه هفته درگیری مداوم در غزه یک موشک به ما اصابت کرد، فرمانده من جلوی چشمم کشته و یک سرهنگ دیگر به شدت مجروح شد. ما آنها را با بالگرد نظامی از محل درگیری بیرون کشیدیم و من به همراه یک نظامی دیگر به پایگاه سدی تیمان رفتیم.
این نظامی صهیونیست افزود: ما زمانی که به پایگاه سدی تیمان منتقل شدیم، هیچ چیز نداشتیم؛ حتی لباس. نیروهای ذخیره یک شلوار و ژاکت به ما دادند و سپس افسر بهداشت روان با ما صحبت کرد. من بعد از سه هفته متوالی به خانه برگشتم و در مراسم تشییع جنازه پدر دوستم که در جنگ کشته شده بود شرکت کردم و زمانی که دوباره به غزه برگشتم، متوجه شدم دیگر طاقت ندارم. به یکی از افسران گفتم که احساس میکنم دیگر نمیتوانم به جنگ ادامه دهم.
وی گفت:من امروز با داروهای تجویزی تحت درمان هستم و درست است که در میدان جنگ حضور ندارم، اما افکارم مرا آزار میدهد. دکتر تشخیص داده که من مبتلا به اختلال روانی شدید و افسردگی شدهام.
بر اساس این گزارش، افسردگی شایعترین اختلال در میان نظامیان اسرائیلی است و بیخوابی بیش از حد، اضطراب، عصبی بودن بی حوصلگی، عدم سازگاری با خانواده در طول تعطیلات و ... از دیگر مواردی است که این نظامیان از آن رنج میبرند.
افزایش تعداد بیماران روانی در ارتش اسرائیل
برادر یکی از نظامیان ارتش صهیونیستی در این زمینه میگوید: برادرم هر بار که به خانه میآمد از خوابیدن در اتاق خودش امتناع میکرد، به سختی غذا میخورد و از نظر روحی و روانی در شرایط بسیار بدی قرار داشت و زمانی که مادرم به او گفت ما میتوانیم کمکی بکنیم؟ گفت که آیا میتوانید روحم را درمان کنید؟
این گزارش حاکی از آن است که از هر سه نظامی اسرائیلی، یک نظامی در اولین دوره جنگ نیاز به مراقبتهای روانی داشته و با افسر بهداشت روان ملاقات کرده است. از ماههای ابتدایی جنگ تاکنون تعداد نظامیان اسرائیلی که دچار اختلال روانی شدهاند همچنان رو به رشد و افزایش بوده است. پدر یکی از نظامیان تیپ پیاده ارتش اسرائیل در غزه میگوید که پسرم دو نفر از دوستان خود را که همیشه همراهش بودند در این جنگ از دست داد و از یک سال قبل تاکنون در ارتش است و زمانی که به خانه برمیگردد، خودش را در اتاق حبس میکند.
وی افزود: من در کنار پسرم در اتاق خوابیدم و در تمام مدت در حالی که خواب بود دائما فریاد میکشید و حرف میزد؛ انگار که در میدان جنگ است. او دقیقاً اتفاقاتی که در جنگ رخ میدهد را مانند یک روزنامه نگار برای ما توضیح میدهد و گفت که چندین بار زخمی شده است. ما با افسر سلامت روان در ارتش مشورت کردیم و او گفت که این اختلالات یکی از موارد شایع در میان نیروهای ارتش است. افسر سلامت روان با خونسردی و بدون هیچ احساسی این حرفها را میزد و من به این نتیجه رسیدم که تنها شانس پسرم خروج از ارتش است.
«اورنا» مادر یکی از دیگر نظامیان صهیونیست هم که در جنگ غزه شرکت کرده میگوید: پسرم هر بار که میآید خسته، گوشه گیر و عصبی است. او نمیتواند درباره آنچه که برایش اتفاق افتاده با ما صحبت کند و زمانی که از او میپرسیم، میگوید ولم کنید، من انرژی این کار را ندارم. اما گاهی میگوید، مادر میدانی بوی مرگ چیست؟
وی ادامه داد: من نمیدانم پسرم در جنگ چه دیده اما میدانم که دیگر آدم سابق نمیشود و ما نمیفهمیم که فرزندانمان در جنگ چه سختیهایی را پشت سر میگذارند.
یک نسل کامل نیروهای ارتش اسرائیل هرگز درمان نخواهند شد
«تامار» مادر یکی از نیروهای کماندویی ارتش رژیم صهیونیستی که اکنون در لبنان میجنگد، در این راستا گفت: مدت زمان درمان که ارتش به فرزندان ما اختصاص میدهد کوتاه است و بنابراین به نتیجه نمیرسد. واقعا چطور میتوان روح و روان یک انسان را در یک روز درمان کرد. ارتش از فرزندان ما سوء استفاده میکند، حتی ماشین هم بعد از مدتی خسته و فرسوده میشود، پس تکلیف فرزندان 20 ساله ما چیست؟
وی افزود: ما در برابر یک نسل کامل از فرزندان خود قرار داریم که هرگز بهبود نمییابند. از همه مهمتر در گذشته اگر یک افسر بهداشت روان تشخیص میداد که یکی از نیروها به دلیل مشکلات روحی و روانی قدرت ادامه جنگ را ندارد، به او یک دوره استراحت میداد؛ اما به دلیل کمبود نیروی انسانی امروز چنین چیزی ممکن نیست و نیروها مجبورند در هر شرایطی به جنگ ادامه دهند.