نسل فردا بررسی میکند؛
فایننشیال تایمز و توهم ورشکستهکردن اقتصادی ایران!
صاحبخبر - به گزارش خبرنگار اقتصادی نسل فردا؛ مدت زمان زیادی از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا نمی گذرد. با این همه، شاهد انتشار سیل قابل توجهی از تحلیل و تفسیرها در موردر رویکردهای احتمالی او به حوزه های مختلف حکمرانی در آمریکا و به طور خاص عرصه سیاست خارجی این کشور هستیم. در این راستا، به تازگی نشریه فایننشیال تایمز توئیتی معنادار را منتشر کرده و مدعی شده که تیم نزدیک به ترامپ در حال انجام برنامه ریزی های لازم برای ورشکسته کردن اقتصاد ایران و تشدید کارزار فشار حداکثری علیه کشورمان هستند. به بیان ساده تر، فایننشیال تایمز سعی داشته این نکته را برجسته سازی کند که تیم اقتصادی و امنیتی ترامپ، اولویت اصلی خود را در مواجهه با ایران، ضربه زدن به بنیان های اقتصادی کشورمان و تضعیف آن تعریف کرده اند و از این رهگذر، سعی دارند تا روند حمایت های ایران از متحدان منطقه ای اش را با چالشها و موانع عدیده رو به رو کنند. البته که در روزهای گذشته نیز به کرات شاهد بوده ایم که تریبون های غربی و صهیونیستی، روایت های مختلفی را در مورد افزایش فشارهای اقتصادی علیه ایرن از سوی دولت جدید ترامپ مطرح کرده اند. از این رو، در تحلیل آنچه فایننشیال تایمز گفته و همچنین رسانه ها و تحلیلگران گوناگون تکرار می کنند، توجه به 3 مولفه ضروری است. اولا، اقتصاد جهانی به هیچ عنوان در فضایی که ترامپ در دوره چهار ساله پیشین حضور خود در قدرت تجربه کرد، قرار ندارد. اکنون، قدرت های شرقی نظیر چین و روسیه، بیش از هر زمان دیگری توسعه مبادلات اقتصادی با ایران را در راستای منافع خود و کم هزینهتر می بینند. در عین حال، تضعیف ایران و جبهه مقاومت در غرب آسیا، با خسارت های جدی برای این دسته از کنشگران از حیث راهبردی و امنیتی همراه است. درست به همین دلیل است که مشاهده می کنیم پالایشگاه های نفت چین روند خرید نفت خود از ایران را در طی ماه های گذشته به نحو قابل توجهی افزایش داده اند و در این مسیر هیچ توجهی را به تحریم و فشارهای غرب ندارند. به بیان ساده تر، ادراکی فراگیر میان آن ها شکل گرفته که تاکید دارد توسعه پیوندهای اقتصادی میان بلوک قدرت های نوظهور و یا قدرت های ناراضی از موقعیت هژمونیک بین المللی آمریکا، کاملا در راستای منافع این دسته از بازیگران است. در این میان، رویکردهای تهاجمی دولت جدید ترامپ نه تنها بر مناسبات اقتصادی میان اعضای بلوم قدرت های نوظهور جهان تاثیر منفی نخواهد داشت بلکه می تواند آن ها را به یکدیگر نزدیکتر هم کند. نکته دوم اینکه دونالد ترامپ در روزهای اخیر مجموعه ای از افراد را به سِمت های اقصتادی و سیاست خارجی دولتش منصوب کرده که به اتخاذ رویکردهای ضدچینی، ضدروسی و ضدایرانی شهره هستند و از جمله طرفداران پروپاقرص صهیونیست ها و افزایش اقدامات تنشزا در محیط بین المللی به شمار میروند. تجربه نشان داده که حضور این قبیل افراد در عرصه تیم اقتصادی و امنیت ملی آمریکا نه تنها منافع آمریکا را تضمین نخواهد کرد بلکه خودِ این کشور را به بازیگری منزوی در محیط بین المللی تبدیل می کند. کافی است دوره نخست حضور ترامپ در قدرت را به یاد آوریم. دورهای که در قالب آن آمریکا در مقابله با بسیاری از رقبا و مخالفان خود در محیط بین المللی نظیر کشورمان منزوی شد و حتی نزدیکترین متحدان این کشور هم حمایت چندانی از رویکردهای دولت آمریکا نداشتند. حال در این وضعیت، اینکه تصور کنیم دولت دوم ترامپ میتواند کارزاری از فشارهای اقتصادی گسترده و شدید را علیه ایران به راه بیندازد، چندان واقع بینانه نیست. و در نهایت سوم اینکه چند ماه قبل بود که خودِ دونالد ترامپ در جریان یکی از گفتگوهایش در باشگاه اقتصادی نیویورک واقعیتی معنادار را در مورد فلسفه تحریم های آمریکا علیه دیگر بازیگران بین المللی فاش کرد. ترامپ اعتراف کرد که تحریم های آمریکا علیه دیگر کشورها، جدای از اینکه می تواند به اقتصاد آن ها ضربه بزند، با یک چالش بزرگ علیه منافع خودِ آمریکا نیز همراه است. آن چالش نیز این است که قدرت دلار در قالب معادلات بینالمللی به شدت کاهش می یابد و از ضریب نفوذ آن کاسته می شود. حال در شرایط کنونی جهان که تنشهای ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک و اقتصادی در دنیا افزایش قابل توجهی پیدا کرده، اینکه دولت ترامپ بخواهد بی محابا از اهرم تحریم و فشار اقتصادی علیه دیگر کشورها استفاده کند، بیش از آنکه تامین کننده منافع ملی آمریکا باشد، نوید دهنده بحران های اقتصادی جدی برای آن و حرکتِ هر چه سریعتر جهان به سمت دلارزدایی و منزی سازی سازوکارهای مطلوب اقتصادی آمریکا در عرصه بین المللی خواهد بود. موضوعی که هم ترامپ و هم تیم اقتصادی وی به خوبی از آن و تبعات نامطلوبش آگاهی دارند. همه این ها ورای این مساله است که اساسا حمایت های اقتصادی ایران از محور مقاومت در منطقه، آنطور که رسانه های مخالف با کشورمان تبلیغ می کنند زیاد نیست و این جریان ها تا حد زیادی به توانمندی های خود تکیه دارند. در حقیقت، اصلی ترین چیزی که اعضای مختلف جبهه مقاومت را به یکدیگر متصل می سازد، اعتقادات دینی و ایمان آن ها به خداست نه آنطور که رسانه ها و دولتمردان غربی و صهیونیست تبلیغ می کنند، امتیازات و کمک های اقتصادی و دیگر موارد شبیه به آن ها. از این رو، راه ترامپ نیز جهت تشدید فشارها علیه ایران آنطور که گفته می شود هموار نیست. با این حال، این خصلت ترامپ و ترامپیست ها است که سعی در وحشت افکنی در محسط بین المللی و پیشبرد اهداف و منافع خود از این طریق داشته باشند. اساسا تمسک ترامپ به راهبرد "مرد دیوانه" نیز ریشه در همین واقعیت دارد.∎