شناسهٔ خبر: 69797938 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: سینا | لینک خبر

چرا باید کتاب خواند، چرا کتاب نمی‌خوانیم

صاحب‌خبر -

 وضعیت اقتصادی و معیشت مردم به آنان آرامشی نمی دهد که لازمۀ کتاب دست گرفتن و مطالعه است. به تعبیر سعدی در گلستان «پراکنده‌روزی، پراکنده‌دل» است…

به گزارش خبرگزاری سینا، محمدباقر محسنی ساروی-  شیخ شهاب‌الدین سهروردی- شیخ اشراق -در ابتدای یکی از داستان‌های نمادین خود به نام «آوازِ پَر جبرئیل»  در مقام پاسخ به یکی از مخالفان و منکرانِ مَعارفِ غیرمتعارَفِ عارفان خطاب به آن فرد نوشت: «تو اگر مردی و هنر مردان داری فهم کن‌!»
این جمله‌ را می توان ویژه و متفاوت دانست از این منظر که مردی و هنرمندی را در گرو فهمیدن یا به تعبیر مولانا «فهمِ درست» دانسته است. اگر بخواهیم این جمله را در قالب ذهنی خودمان، تکرار کنیم می‌توانیم بگوییم «فهمیدن یا فهمِ درست، هنر انسان -اعم از مرد و زن- است.»

 کتاب، مطالعه مداوم، شست‌وشوی ذهن در رودخانه سیال علم و دانش زمان و کتاب‌خوانی کمی بیشتر از قدر استطاعت، شاهراهی فراخ برای رسیدن به «فهمِ درست» است البته نباید از این نکته غافل ماند که کتاب‌خوانی باید همراه با تفکر باشد.
ذهنِ کتاب‌خوانان، عموماً عمیق است و از سطحی‌نگری به‌دور. فردی که ادبیات می‌خواند، به سطحی مطلوب از آرامش درون می‌رسد ضمن این‌که خواندن داستان‌ها و قصه زندگی دیگران، خواه واقعی باشد و خواه تخیلی، موجب می‌شود ما در تجربیات تلخ و شیرین زندگی دیگران شریک و سهیم شویم، تجربیاتی که ممکن است برای ما هم اتفاق بیفتد و خواندن موجب می‌شود احتمال خطا و اشتباه از ما در شرایط مشابه کاهش یابد.
فردی که تاریخ خوانده است، احتمالاً کمتر فریفته وعده‌های سیاسیون می‌شود و فردی که فلسفه خوانده را نمی‌توان با معنویت‌های کاذب و ادعاهای شکرین، فریب داد.
خواندن کتاب‌های عمومی و غیرتخصصی همچنین بهترین راهکار برای یادگیری برخی مهارت‌های زندگی در هر سنی است به‌ویژه مهارت تاب‌آوری و احتمالاً کسی منکر موارد نیست و همه موافق با ارزش‌های کتاب و فواید کتاب‌خوانی هستند اما چرا نرخ مطالعه در کشور ما این اندازه پایین است و چرا جامعه ما به‌ویژه نسل جدید و جوانان و حتی دانشجویان اصالت را نه به دانسته‌ها که به داشته‌ها می‌دهند و حتی از طرح آن نیز ابایی ندارند؟
پاسخ را می توان در این واقعیت جست که جامعه ما به‌ویژه طی سه دهه اخیر اسیرِ نوعی تعارض است، چیزی که می‌توان از آن با عنوان «تعارض عین و ذهن» نام برد.
برای تبیین بهتر موضوع لازم است تأکید کنیم در کتب درسی و در سخن‌رانی‌ها و خطابه‌ها، ارزش‌هایی هدف‌گیری شده است که مردم و به‌طور خاص جوانان، می‌بینند که در عمل متروک مانده است.به عبارت دیگر، نظامِ ارزش‌گذاری مدیران ارشد، نمایندگان و مسئولان به‌نوعی دوگانگی دچار است برخی حضرات در مقام سخن، چیزهایی می‌گویند و بر اولویت‌هایی تأکید دارند که در زندگی خود و فرزندان‌شان، التزام به آن ارزش‌ها دیده نمی‌شود و کتاب‌خوانی و گرایش به اخلاق دینی ازجمله این ارزش‌ها هستند.بسیاری از مدیران اهل کتاب و مطالعه نیستند هرچند عموماً مدارک دکترا و بالاتر از آن دارند و جامعه به‌ویژه نسل جوان که این تعارضات را می‌بیند، انگیزه خود را برای کتاب‌خوانی از دست می‌دهد.
همچنین جامعه زمانی که می‌بیند ساختار سیاسی، به نخبگی توجهی ندارد و بخش قابل توجهی از نخبگان و متخصصان، که در سایه مطالعات تخصصی به چنین جایگاهی دست پیدا کردند، تلاش دارند کشور را ترک کنند، نسبت به کتاب‌خوانی و مطالعات عمومی نیز بدبین می‌شود.
نکته بعدی وضعیت اقتصادی و معیشت مردم است که به آنان آرامشی که لازمۀ کتاب دست گرفتن و مطالعه است، نمی‌دهد. به تعبیر سعدی در گلستان «پراکنده‌روزی، پراکنده‌دل» است و کسی که درگیر معیشت روزانه و هزینه مسکن و قیمت نان و پیاز است، برای ذهن‌ش تمرکزی نمی‌ماند که کتاب بخواند ضمن این‌که گرانی کتاب نیز بسیار بر دوری مردم و جوانان از کتاب و کتاب‌خوانی موثر بوده است.
نکته مهم دیگر که بر کاهش نرخ مطالعه موثر است وضعیت فرسوده کتابخانه‌های کشور است که عموماً از کتاب‌های نفیس خالی هستند و توجهی به بارگذاری نسخه‌های پی‌دی‌اف و کتاب‌های صوتی در سایت‌های خود ندارند آن هم در شرایطی که می‌توان با این تدابیر، مشکل گرانی کتاب را تا حدی حل کرد.
البته نقش ساختار سیاسی در تمایل پایین جامعه به کتاب به موارد گفته شده محدود نیست و نگاه خاص برخی صاحبان قدرت به نخبگان علمی و صاحب‌نظران شناخته‌شده و برخورد غیرفرهنگی با این طیف نیز موجب سرخوردگی بیشتر در جامعه شده است و بی‌راه نیست اگر ادعا کنیم بی‌توجهی به کتاب نیز مانند بی‌اعتنایی مردم به برخی  الگوهای فرهنگ رسمی، به نوعی مبارزه مدنی تبدیل شده است هرچند این اقدام، تبعات فرهنگی بسیاری برای آینده کشور دارد.

منبع: عصر ایران

کپی لینک لینک کپی شد