برترینها: این روزها به نظر میرسد تحرکات تازهای در حوزه تئاتر اتفاق افتاده. مشاهده نظرات کاربران نشان میدهد که میزان رضایت از برخی از نمایشهای در حال اجرا به حد قابل توجهی رسیده. به همین بهانه نگاهی داشتیم به شش نمایش احتمالا محبوبتر در حال اجرا؛
نمایش هیدن
نمایش در ژانری معمایی درباره زوجی است به نامهای ژان و میت. ژان نابیناست و متکی به چشمها و بینایی میت است. او در غافلگیری تولد همسرش، متوجه مسائلی میشود که در صدد کشف و چرایی آن بوده و تماشاگر را فضایی تراژیک به پیش میبرد.
طراحی صحنه مینیمال و پستمدرن، شامل نشیمن ، آشپزخانه و راهروی منزلیست که تمام سفید بوده. نورپردازی قابل توجه و کاربردی و طراحی لباس و گریم فیزیکی بازیگران همسو با دکور و سیاه و سفید است. موسیقی، همراه با افکتهای ضربه ای و تمپو، در جهت تکمیل فضاسازی نمایش بهره برده شده است.
منوچهر اکبرلو، منتقد در یادداشتی درباره این نمایش نوشت: هیدن، خط داستانی سادهای دارد. یک مرد به زن نابینای خود خیانت میکند.
نیازی نیست که زمان طولانی از نمایش بگذرد تا دریابید همه قربان صدقه رفتنهای مرد، دروغی بیش نیست و او که میتواند به خودش بقبولاند که این رابطه به جایی نمیرسد، راهکار شخصی خود را دنبال میکند.
طراحی دکور (بدون استفاده از آکسسوار، به استثنای یک چاقو) نقش اصلی را در انتقال فضای پارانوئید از آدمهایی با روانِ فروپاشیده ایفا میکند.
نمایش بیپایانی
درد وقتی به استخوان برسد، آدمی چارهای جز پناه به دیگری ندارد... بی پایانی، نمایشی به نویسندگی و کارگردانی صحرا فتحی در بستری زنانه با طرح مشکلات و شرایط سخت به زندگی سه دوست قدیمی میپردازد که شبی دور هم جمع شدهاند تا دیداری تازه کنند. اما در این میان دردها و مسائلی رو میشود که هیچکدام انتظارش را ندارند. نمایش داستانی رئال و ایرانی دارد و با طراحی صحنه یک منزل مجلل، داستان خود را با ترکیبی از کمدی و تراژدی روایت میکند.
منوچهر اکبرلو درباره این نمایش هم اینگونه نوشت: در میان نمایشهای زیادی که روی صحنه است، اگر دنبال نمایشی رئالیستی با آدمها و وقایع آشنای دور و برمان هستید، با بازیهای طبیعی و واقعگرایانه،نمایش بیپایانی پیشنهاد میشود.
متن ، مردان را از صحنه حذف کرده تا زنان از مردان بگویند، از عاملیت آنها در زندگی فردی و اجتماعیشان.از سرکوب، قربانی شدن،حمایت، رفاقت و اینها.
نمایش، شاد و کمیک آغاز میشود و ناگهان روی تراژیک زندگی خودش را نشان میدهد.در صحنهای که سه زن برای دیدن یکدیگر دور هم جمع شدهاند.یک مرتبه به خود میآیید،خندههایتان میماسد و درگیر دنیایی آن سوی سرخوشیها میشوید.
نمایش بونکر
بونکر در فضایی سرد و فلزی بر سن گردان سالن یک مجموعه لبخند، با حضور دو بازیگر و به نویسندگی و کارگردانی هنرمند باسابقه، جلال تهرانی، مطب روانکاوی را ترسیم میکند که دختری راننده ماشین بونکر، به پزشک معالج مراجعه کرده و درباره مشکلاتش با او صحبت میکند. دیالوگهای متعدد و متراکم بین کاراکترها، فضایی را بوجود میآورد تا تماشاگر در طی زمان، ماجراها و روابط مورد نظر را کشف و از آنها مطلع شود. نورپردازی و موسیقی، با ظرافت و با ویژگیهای متن در نظر گرفته شده است.
جلال تهرانی، این روزها با اجرای «بونکر» سالن مجموعه تئاتر «لبخند» را افتتاح کرده تا پس از مدتها، غیبت از سالنهای نمایش عمومی را پایان بدهد. تهرانی درباره این نمایش گفت: من تئاترم را آماتور صدا میکنم. این واژه را از همان رویکرد تئاتر تجربی استنباط کردهام. در تئاتر آماتور کسی خودش را تکرار نمیکند. نه خودش را نه مهارتهایش را نه حتی تجربههایش را. این یک تلاش است نه یک دستاورد کامل. در این رویکرد آماتور به معنی کارنابلد و غیرحرفهای بودن عوامل نیست. اینجا همه حرفهایاند؛ اما این شهامت را دارند که اندوختههایشان را کنار بگذارند و همه چیز را از نو آغاز کنند.
حمیدرضا آذرنگ، بازیگر این نمایش گفت: این کار در ادامه کارهای قبلی جلال تهرانی است با همان ارتفاعی که از ایشان سراغ دارید. فکر میکنم «بونکر» تکمیلکننده آثار قبلی و پیشبرنده آثار بعدی جلال تهرانی باشد. به همین دلیل امیدوارم این نوع نگاه به تئاتر ادامه یابد و شاهد کارهای بعدی ایشان باشیم.
سارا رسولزاده دیگر بازیگر این نمایش هم گفت: من وقتی اولین بار «بونکر» را خواندم، بسیار آن را پسندیدم و متوجه تفاوت جدی آن با سایر کارها شدم. به هر ترتیب آقای تهرانی نویسندهای صاحبسبک، با ادبیاتی مخصوص به خود است. البته خیلی خوشحال بودم که برای این کار انتخاب شدم. چون شخصیت زن این کار، دارای پیچیدگیهای قابل توجهی است که فکر کنم در اجراها نیز کشف و تکامل آن ادامه مییابد و اساسا این شیوه کاری آقای تهرانی است که کار در تمرینها بسته نمیشود و روند شناخت و بهبود شخصیت در اجراها هم ادامه مییابد. به عبارتی هیچ اجرایی، تکراری نمیشود و هر شب اجرا، اولا برای بازیگر و بعد برای تماشاگر یک اتفاق جدید و بکر است.
نمایش آناتومی
نمایش «آناتومی»، نوشته آلیس برچ و ترجمه و کارگردانی رعنا مقدم، داستانی دراماتیک را در خانه هنر دیوار روایت میکند. این نمایش، با تأکید بر زندگی کردن به بزرگترین شکل ممکن، اکتشافی است در عمق احساسات انسانی و چالشهایی که در گرمای زندگی پنهان میشوند.
سارا مالکی درباره این نمایش نوشت: وقتی تماشای «آناتومی» تمام میشود مخاطب خود را در انتهای سفر به چند زمان متفاوت میبیند و در جایی که باید از ماشین زمان این تئاتر پیاده شود، متوجه میشود تجربهای منحصربهفرد از تئاتر میشود که بر اساس ارتباط فرزند-مادری یا فرزند-پدری (یا عکس آن) داشته است. به عنوان زنی که تجربه مادر شدن داشتهام و هر روز به چالشی تازه در رابطه با خود و فرزندانم برمیخورم، در روزهای گذشته بارها به این موضوع فکر کرده بودم، به قسمت پیدا یا ناپیدای مادر که میتواند از چیزی که فرزند میبیند بسیار متفاوت باشد اما با این حال فرزند را درگیر خود خواهد کرد.به راستی یک مادر چطور باید از خود برای فرزندش بگوید یا بهتر است چطور رفتار کند تا قسمت ناپیدا یا متفاوت وجودش کمترین آسیب را برای فرزند به همراه داشته باشد؟ اینها فکرهایی بودند که در سرم میگذشتند، همان فکرهایی که با دیدن این نمایش و بازیهای درخشانش، تبدیل به بغض و اشکهایی شدند که چارهای جز فرود آمدن نداشتند.
نمایش گرامر
مهاجرت همواره یکی از دغدغههای انسان معاصر بوده است. دغدغهای که این روزها زندگی بخش زیادی از مردم جهان را تحت تاثیر قرار داده و همچنان میدهد. نمایش «گرامر» به دنبال به اشتراک گذاشتن تجربه مهاجرت با مخاطب و پاسخ به این سوالات است؛ آیا باید رفت؟ آیا باید از آدمهایی که دوستشان داریم جدا شد؟، این نمایش به نویسندگی و کارگردانی حسین برفی نژاد این روزها در خانه نمایش دا به روی صحنه است.
محمدحسن خدایی در یادداشتی درباره این نمایش نوشت: زن و مرد جوان نمایش در موقعیتهای مختلف زندگی، فضایی مشترک میسازند که در نسبت با آموزش زبان انگلیسی و تمنای مهاجرت معنا مییابد. هر اپیزود به میانجی یکی از ساختارهای زمانی که ماضی، مضارع یا آینده باشد روایت شده و متعین میشود. بنابراین کنشها و روابط، همچنین تنشها و همدلیها، ذیلِ این ساختار گرامری زبان انگلیسی سامان مییابد. زبانآموزی این دو نفر مدام از طریق حضور مجازی یک معلم زبان کنترل و تصحیح میشود. در طول اجرا فقط صدای معلم شنیده شده و خبری از حضور واقعیاش نیست. شاید به عوض یک انسان با یک هوش مصنوعی روبرو هستیم که کاربردش آموزش زبان انگلیسی به مبتدیان است. هر چه هست این رابطه معلم و شاگردی این روزها در گوشه و کنار کشور به کرّات دیده میشود تا افرادی که امکان کلاس زبان رفتن ندارد در محیط خانه آموزش ببیند و برای مهاجرت آماده شوند.