مهسا بهادری: جشنواره فیلم فجر را حالا دیگر همه میشناسند، اگرچه از سال ۱۳۹۸ به بعد همه چیز تغییر کرد اما ماهیت و اهمیت سینمایی جشنواره فیلم فجر همچنان پابرجاست. سینمایی که نه تنها مخاطبان امروزش را بلکه سازندگانش را هم سر در گم کرده است. کیفیت فیلمها و عقیدتی شدن آثار ارسالی به جشنواره، مواجهه با کرونا، ناآرامیهای ۱۴۰۱ و از طرفی ادغام مجدد جشنواره بینالمللی و جشنواره ملی با یکدیگر دست به دست هم داد تا اوضاع سینما آنطور که مطلوب بود پیش نرود. اما سینما همیشه در این وضع نبوده است، اگر کمی ذهنها را به عقب ببریم، خاطراتشان برایمان مرور میشود.
جشنواره فیلم فجر را قدیمیترین جشنواره منطقه قلمداد میکنند اما عمده ویژگی آن را میتوان همان «بیثباتی» نام نهاد که باعث شده است هنوز ساختار مشخصی نداشته باشد و در همان منطقه از حیز انتفاع خارج باشد، گاه بر بخشهای آن اضافه میکنند، گاه آئین نامهاش دستخوش تغییر میشود، گاه یک مدیر میآید و تصمیم میگیرد بخش ملی جشنواره را از بخش بینالمللی آن جدا کند و گاه مدیر دیگر تصمیم میگیرد که این دو جشنواره را با یکدیگر ادغام کند، پس از آخرین تصمیم در دو سال پیش که دو بخش جشنواره با یکدیگر ادغام شد، در متاخرترین تصمیم رائد فریدزاده، رییس سامان سینمایی، تصمیم به تفکیک دوباره این جشنواره گرفته شد.
ورای این تصمیم اما سویه اولیهای ماجرا بحث برانگیز بود، یکی کردن دو جشنواره در همان زمان ملاحظات و منتقدانی داشت. حالا اما ورق برگشته و نام این دو جشنواره را دوباره کنار یکدیگر میبینیم. جشنوارهای که از ۱۳۹۳ بخش بینالملل آن از جشنواره ملی جدا شد و پنج دوره نیز به کار خود ادامه داد و سرانجام در سال ۱۴۰۰ و با روی کار آمدن محمد خزاعی به عنوان رئیس سازمان سینمایی، قرار شد که این دو جشنواره ادغام شوند.
آن هم درست بعد از اردیبهشت۱۴۰۰ که جشنواره جهانی فیلم فجر پس از پنج سال فعالیت توانست به فهرست جشنوارههای «الف» جهانی راه یابد و بعد از آنکه این ادغام این دو جشنواره آوردهای برای سینما نداشت به تناسب تغییر وزیر ارشاد رییس سازمان سینمایی هم تغییر کرد و رائد فریدزاده بنا را بر تفکیک مجدد این دو جشنواره گذاشت.
به همین بهانه به گفتوگو با ابراهیم داروغهزاده، او دبیری سه دوره جشنواره فیلم فجر را از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ بر عهده داشتهاست.
از منظر شما تفکیک مجدد جشنواره ملی از بینالمللی امر درستی است؟
یکی از بزرگترین چالشها و نقاط آسیب در حوزه فرهنگوهنر کشور ما وابستگی شدید امور این حوزه به دولتهاست. دولتها به شکل طبیعی و با هر انتخابات تغییر میکنند و متاسفانه هر دولتی که سر کار میآید، نگاههای سیاسی خود را وارد موضوعات و مسائل حوزه فرهنگ و هنر کرده و بدون نگاه کارشناسی و تخصصی و بدون نظر خواهی از اهالی فرهنگ وهنر تصمیمهای خلق الساعه میگیرند. جشنواره فیلم فجر هم از این قاعده مستثنی نیست.
پس از سالها، تجربه برگزاری همزمان بخش ملی و بینالملل و در پی آن ساعتها بحث کارشناسی و تخصصی با نظر اهالی سینما این دو بخش از هم جدا شدند و چند دوره جشنواره بین المللی به طور مجزا برگزار شد و توانست مخاطبان خود را در داخل و خارج کشور بهدست بیاورد و به عنوان یک جشنواره استاندارد سینمایی جای خود را در بین جشنوارههای بینالمللی فیلم در دنیا باز کند و یکی از بزرگترین نقاط مثبت این جشنواره برگزاری آن توسط خود اهالی سینمای ایران بود. دبیر و مدیران بخشهای مختلف جشنواره سینماگران برجسته کشور بودند و توانسته بودند جشنوارهای با استاندارد جهانی برگزار کنند. متاسفانه در دولت قبل و طی یک اقدام عجولانه و غیر کارشناسی این جشنواره که میتوانست پل ارتباط فرهنگی ایران با جهان باشد را حذف کردند.
آیا در دورهای که مجدد این دو جشنواره با یکدیگر ادغام شده بودند، جشنواره بینالمللی توانست عملکرد درستی داشته باشد و خود را به جهان معرفی کند؟
تجمیع این دو جشنواره در یک رویداد فرصتی است برای مدیران که ضعفهای بخش بینالملل را در هیاهوی رسانهای بخش ملی جشنواره فیلم فجر پنهان کنند، در حالیکه میتوانند به بهانه بخش بینالملل و هزینههای دلاری، بودجه جشنواره را چند برابر برآورد کنند.
ادغام این دو جشنواره تا چه اندازه سبب شد تا جشنواره بین المللی نسبت به پنج سال گذشته به عقب باز گردد؟
رسانههای سینمایی داخلی و مخاطبان سینما هم در ایام دهه فجر تمام توجهشان به بخش مسابقه ملی سینمای ایران و اخبار پیرامون فیلمهای ایرانی رونمایی شده در جشنواره و کاندیداها و برندگان احتمالی سیمرغهای فجر است و کمتر توجهی به بخش بین الملل دارند.
چه تضمینی وجود دارد تا رییس بعدی سازمان سینمایی دوباره تصمیم به ادغام دو جشنواره نگیرد و چگونه میتوان از این اقدام جلوگیری کند؟
تا زمانی که این جشنوارهها کاملا دولتی هستند و دولتها بدون نظر اهالی سینما و صنوف سینمایی در این حوزهها تصمیمسازی و تصمیمگیری میکنند این احتمال وجود دارد که با تغییر دولتها ، اعمال سلیقهها و سیاست بازیها جای تصمیمهای کارشناسی را بگیرد و به این رویدادهای فرهنگی هنری را دچار آسیبهای تکراری کند.
۲۴۵۲۴۵