به گزارش "ورزش سه"، کسب 13 امتیاز از پنج مسابقه ابتدایی در مرحله مقدماتی جام جهانی 2026، باعث شده تیم ملی ایران در آستانه صعودی زود هنگام و سهلالوصول به این تورنمنت قرار بگیرد. شاگردان امیر قلعهنویی در مقدماتی جام جهانی در تمامی مسابقات خود عملکرد قابل قبولی داشته و با تفاضل مثبت شش و قبول تنها یک تساوی مقابل ازبکستان، راه خود برای چهارمین حضور متوالی در مهمترین تورنمنت فوتبالی جهان را هموار ساختهاند.
اما علیرغم کسب این نتایج خوب، افکار عمومی در فوتبال ایران رضایت چندانی از عملکرد بازیکنان تیم ملی و به خصوص شخص امیر قلعهنویی به عنوان سرمربی ندارند و حتی در روزهای کسب برتریهای متوالی در دوره مقدماتی نیز انتقادات شدیدی نسبت به عملکرد تیم ملی ایران در رسانهها توسط کارشناسان و البته در شبکههای اجتماعی توسط مردم شنیده میشود. البته تردیدی وجود ندارد که عملکرد تیم ملی ایران در برخی موارد قابل نقد و بررسی بوده و به هیچ عنوان کارنامه کادر فنی تیم ملی بدون خطا و ایراد نیست، اما در برخی موارد به نظر میرسد کلیدواژه اغراق و بزرگنمایی در مورد مشکلات تیم ملی، نقشی کلیدی و مهم ایفا میکند.
اولین انتقاد مشترک از سوی اغلب منتقدان، قرار گرفتن تیم ملی ایران در گروهی آسان در مسیر جام جهانی است. در واقع این گروه معتقدند شاگردان امیر قلعهنویی در گروهی بسیار آسان قرار دارند و این تیم با این ستارههای بزرگ، با هر کسی میتوانست چنین نتایجی کسب کند. ابتدا اینکه حتی نیازی به مرور این نکته بدیهی نیست که قرعه هر تیمی خارج از توان و ارادهاش است و این امیر قلعهنویی و کادر فنی او نبودند که چنین قرعهای را انتخاب کردند.
همچنین آمار و ارقام نشان میدهد گروه تیم ملی ایران به عنوان مثال از گروه کرهجنوبی دشوارتر است. همگروهی با قهرمان دو دوره اخیر جام ملتهای آسیا و تیمی تازه ظهور یافته و مستحکم مانند ازبکستان موید آن است که گروه تیم ملی ایران آنقدرها هم که برخی کارشناسان معتقدند، آسان نیست و در واقع ما در ادوار گذشته و در برخی موارد، در شرایطی مشابه همین دوره فعلی نیز برای صعود به جام جهانی شرایط دشواری را تجربه کرده بودیم و یا حتی در نهایت این اتفاق رخ نداد.
بهعنوان مثال در سال 2010 نیز عربستان ضعیف و درمانده آن نسل و کره شمالی تیمهای همگروه ما بودند و فقط جای کرهجنوبی که در آن مقطع شرایط فوقالعادهای نداشت، در این دوره با قطر که در دو دوره اخیر قهرمان جام ملتهای آسیا بوده عوض شده است. حداقل بر اساس آمار و ارقام میتوان مدعی شد گروه تیم ملی ایران از سال 2010 آسانتر نیست. اما در آن مقطع و علیرغم در اختیار داشتن ستارههای بزرگ و بینالمللی، تیم ملی ایران حتی نتوانست به مرحله پلیآف نیز راه پیدا کند و ستارههای بزرگ ما این مسابقات را در خانه و از تلویزیون تماشا کردند.
همچنین نباید فراموش کرد امیر قلعهنویی در دوران 20 ماهه حضور خود روی نیمکت تیم ملی با قدرت اول آسیا یعنی ژاپن نیز در جام ملتهای آسیا دیدار کرد و تیم ملی ایران در روزی که یکی از بهترین نمایشهای تاریخ خود را ارائه داد، با اقتدار و با برتری کامل از حیث آمار و ارقام توانست این تیم قدرتمند و کلاس یک جهانی را نیز شکست دهد. در بقیه موارد نیز تقصیر یا عذری متوجه کادر فنی تیم ملی نیست و به عنوان مثال در 22 سال اخیر ایران تقابلی با استرالیا نداشته، فقط مقدماتی 2010 با عربستان بازی کرده و اغلب به مصاف ژاپن نیز نرفته که البته این اتفاق در دوره امیر قلعهنویی رخ داد.
کادر فنی جدید تیم ملی هنگام مواجهه با اولین تجربه مهم و دشوار خود توانست به مرحله نیمه نهایی جام ملتهای آسیا را پیدا کند که این نتیجه بیتردید دستاورد قابل قبول و خوبی محسوب میشود. برای تیمی که نزدیک ۵۰ سال است موفق به راهیابی فینال جام ملتهای آسیا نشده، حضور در نیمه نهایی نیز یک نتیجه قابل قبول است و البته انتظار میرود در صورت حضور این کادر در دور بعدی بر این مسند، آنها بتوانند این طلسم را شکسته و راهی مسابقه فینال بشوند.
همچنین در روزهای اخیر نظرات و انتقادات فراوانی در مورد اعمال نفوذ برخی بازیکنان بزرگ بر کادر فنی و در واقع سلطه ستارههای اروپایی فوتبال ایران بر رختکن تیم ملی شنیده میشود. ابتدا اینکه در حال حاضر سند و مدرک روشنی برای اثبات این ادعای بزرگ و حتی حقوقی وجود ندارد، اما نمیتوان کتمان کرد که بازیکنان بزرگ و مطرح در دنیای فوتبال حتی در بالاترین سطح نیز همین روال و منوال را تجربه میکنند. به عنوان مثال تردیدی وجود ندارد که کریستیانو رونالدو را در رختکن تیم ملی پرتغال یا لیونل مسی بین بازیکنان تیم ملی آرژانتین از اهمیت و نقش بسزایی برخوردار است و قطعاً کادر فنی تیمهای مذکور حتی از نظرات فوق ستارههای بزرگ برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند.
در واقع حتی اگر امیر قلعهنویی و کادر فنی تیم ملی در برخی موارد نظرات بازیکنانی مانند مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش را جویا شود هم آنقدر اتفاق عجیبی رخ نداده و با توجه به سابقه درخشان چنین بازیکنانی در بالاترین سطح فوتبال جهان، حتی میتوان این را یک نکته مثبت هنگام قضاوت رفتار کادر فنی تیم ملی قلمداد کرد. اما اگر سند و مدرکی در مورد دخالت و در واقع اعمال فشار یا قدرت این گروه از بازیکنان به کادر فنی وجود دارد، به جای مرور و تکرار چند باره آن، بهتر است آن مدارک منتشر شود.
یکی از موارد مشترک کارشناسان در مسیر انتقاد از تیم ملی، بحث جوانگرایی و اضافه نشدن بازیکنان جدید به بدنه تیم محسوب میشود. قلعهنویی در یکی دو اردوی اخیر چند بازیکن جوان به لیست خود و حتی ترکیب اصلی اضافه کرده و به نظر میرسد این روند در اردوهای بعدی نیز ادامه پیدا خواهد داشت. اما اینکه فوتبال ایران از یک فقر قابلتوجه و محسوس در چند پست مانند دفاع چپ یا مدافع میانی بهره میبرد، لزوماً تقصیری متوجه کادر فعلی تیم نیست و اصولاً وظیفه معرفی بازیکنان جدید و نسل نوظهور در فوتبال جهان بر عهده سرمربی تیم ملی نبوده است.
در واقع سادهتر اینکه در حال حاضر حتی در رختکن تیمهای بزرگ فوتبال ایران نیز مدافعان میانی جوان و باکیفیتی به ندرت دیده میشود و به همین علت احتمالا قلعهنویی چارهای برای به جز استفاده از بازیکنان قدیمی در این پست ندارد. البته امیدواریم باشگاه های بزرگ فوتبال ایران و در ادامه کادر فنی تیم ملی از بازیکنان جدید و جوان در قلب خط دفاعی استفاده کنند، اما این مستلزم یک برنامهریزی طولانی مدت برای کشف استعدادهای باکیفیت در چند پست در فوتبال ایران خواهد بود و این انتقاد لزوماً و مستقیماً گریبان امیر قلعهنویی را نمیگیرد.
همچنین عدم حمایت همه اقشار جامعه از تیم ملی فوتبال ایران نیز دلایلی متفاوتی دارد که این لزوماً وابسته به عملکرد بازیکنان یا کادر فنی تیم ملی نیست. در حال حاضر و بعد از گذشت پنج هفته از مرحله مقدماتی جهانی، تیم ملی ایران در آستانه کسب جواز صعود به جهان جهانی قرار گرفته و احتمالاً یکی از مقتدرانهترین نتایج تاریخ فوتبال ایران در مرحله مقدماتی رقم خواهد خورد. پس حداقل روی کاغذ، کادر فنی تیم ملی و بازیکنان مستحق این حجم از تندی و خشونت نیستند و کمی هم احترام و تمجید میتواند نصیب آنها شود.