شناسهٔ خبر: 69773869 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

تحلیل فارن افرز از شکست اهداف اسرائیل در ترور شهید نصرالله

یک رسانه برجسته آمریکایی با اشاره به سابقه تقویت قدرت حزب‌الله بعد از ترورهای بزرگ، تاکید کرد که محاسبات اسرائیل و نتانیاهو در ترور رهبران حزب‌الله از حمله سید حسن نصرالله، غلط بود و حملات مرگباری که این حزب ضد اسرائیل انجام می‌دهد، گواه این امر است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، به هم ریختن محاسبات رژیم صهیونیستی بعد از ترور رهبران و فرماندهان حزب الله و در راس آن شهید سید حسن نصرالله، یکی از مواردی است که همچنان در محافل منطقه‌ای جهانی و به ویژه صهیونیستی مورد بررسی قرار می‌گیرد و همه آنها یک سوال مشترک را مطرح می‌کنند و آن هم این است که، حزب الله چگونه توانست بعد از ضربات سختی که با از دست دادن رهبران و فرماندهان برجسته خود متحمل شد، خیلی سریع سرپا شود و صهیونیست‌ها را در شمال فلسطین اشغالی فلج کند؟

در این زمینه «ساره ای پارکنسون» دانشیار علوم سیاسی و مطالعات بخش بین‌الملل در دانشگاه جان هاپکینز و «جوناه شل هر فرفول» استاد علوم سیاسی در دانشگاه لایدن و نیز دانشگاه گوته در فرانکفورت و موسسه تحقیقات صلح فرانکفورت، در مقاله‌ای به بررسی روند تقویت قدرت حزب الله در جنگ با دشمن صهیونیستی بعد از شهادت شماری از رهبران و فرماندهان این جنبش مقاومتی پرداخته و تاکید کردند که احتمالاً نفوذ حزب الله در دراز مدت بیشتر خواهد شد.

محاسبات غلط اسرائیل و نتانیاهو در ترور شهید نصرالله

خلاصه این مقاله که در مجله آمریکایی فارن افرز به چاپ رسیده، به شکل زیر است:

در 27 سپتامبر آقای سید حسن نصرالله، دبیرکل پیشین حزب‌الله توسط ارتش اسرائیل با 60 تا 80 بمب سنگین در ضاحیه جنوبی بیروت ترور شد. طبق محاسبات اسرائیل، این حمله و همچنین دیگر حملاتی که بعد از آن انجام شد و آغاز تهاجم زمینی به لبنان، می‌توانست نشان دهنده پایان کار باشد و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد که تل آویو در این عملیات‌های خود موفق بوده است.

طبق منطق و تصور نتانیاهو و بسیاری دیگر از مقامات اسرائیلی، این ترورهای هدفمند قرار بود منجر به نابودی حزب الله برای همیشه شود. اما واقعیت آن است که رسیدن اسرائیل به این هدف خود و از بین بردن حزب الله امری محال است؛ زیرا حزب الله یک پایگاه اجتماعی بزرگ در لبنان دارد و همچنین دارای یک حزب سیاسی برجسته در پارلمان و دولت این کشور است. این حزب همچنین از حمایت قابل توجه متحدانش در منطقه و در رأس آن ایران برخوردار است و همین عوامل، حزب الله را قادر به سازگاری با شرایط و ادامه مقاومت می‌کند.

بنابراین باید بگوییم که شاید اسرائیل بتواند برای مدتی حزب الله را تضعیف کند، اما نابودی آن ممکن نیست. تجربه نشان داده که زمانی که ترورهایی در گروه‌های نظامی و مسلح اتفاق می‌افتد، به سرعت گروه‌های دیگری برای پر کردن خلأ‌ها ظاهر می‌شوند و در واقع ترورها برای طرفی که دست به انجام آنها می‌زند، یک دستاورد تاکتیکی است و نمی‌تواند هدف مورد نظر را محقق سازد.

از طرف دیگر، ترورهای عامدانه به ویژه ترورهایی که در آن غیرنظامیان هم قربانی می‌شوند و زیرساخت‌ها ویران می‌گردد، موجب گسترش خشم و نارضایتی‌های مردمی می‌گردد و به این ترتیب تعداد نیروهای مردمی که به دنبال انتقام گرفتن هستند بیشتر می‌شود.

توجیهات مضحک آمریکا و اسرائیل برای کشتار غیرنظامیان در عملیات‌های تروریستی

برای بیش از نیم قرن، اسرائیل همواره رهبران و فرماندهان گروه‌های مسلح مخالف خود را با روش‌های مختلف از جمله حملات کماندویی، خودروهای بمب گذاری شده، حملات هوایی و ... ترور کرده است. این حملات و آنچه که برخی از محققان و استراتژیست‌های نظامی، تحت عنوان سربریدن می‌نامند با امید تضعیف توانمندی این گروه‌ها و تسریع نابودی آنها انجام می‌شود.

طرفداران تاکتیک‌های ترور، به ویژه اسرائیل و آمریکا ادعا می‌کنند که این تاکتیک‌ها روش نظامی موثر و همچنین از نظر اخلاقی قابل توجیه هستند و مناسب‌ترین راه برای شکست گروه‌های مسلح سازمان یافته محسوب می‌شوند.

اما عملیات ترور هدفمند، حتی با توجیهاتی که آمریکا و اسرائیل ارائه می‌دهند باید به اصل تناسب طبق قوانین بین‌المللی احترام بگذارد؛ به این معنی که دستاورد نظامی عملیات باید خسارات غیرنظامی ناشی از آن را توجیه کند. قاضی دادگاه عالی اسرائیل در سال 2006 نظر خود را درباره این عملیات‌های تروریستی اینگونه بیان کرد که نیروهای اسرائیلی موظفاً عملیات ترور را انجام دهند، حتی اگر منجر به آسیب به غیرنظامیان بی‌گناه و افراد رهگذر شود.

بر اساس اکثر تفاسیر قوانین جنگ مسلحانه، از جمله قوانین کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، بسیاری از غیرنظامیانی که در عملیات‌های تروریستی اسرائیل قتل عام شده‌اند، باید تحت محافظت قرار می‌گرفتند. همچنین بر اساس این قوانین، افرادی که در شاخه‌های اجتماعی و سیاسی حزب‌الله کار می‌کنند، غیرنظامی محسوب می‌شوند و ترور آنها جرم است.

اما آمریکا و اسرائیل در چنین عملیات‌هایی تفاسیر خاص خودشان را دارند و توجهی به قوانین بین‌المللی نمی‌کنند. به عنوان مثال در حمله 16 اکتبر اسرائیل به ساختمان شهرداری در شهر نبطیه لبنان، شهردار منتخب که نامزد لیست مشترک حزب الله و جنبش امل بود، به همراه تعداد دیگری از مقامات در کمیته بحران وابسته به شهرداری نبطیه ترور شدند.

حزب‌الله چگونه اهداف تروریستی اسرائیل را ناکام گذاشت؟

اما حتی اگر به فرض محال، حملات اسرائیل تنها موجب قتل نظامیان شود، باز هم ترورها نتیجه معکوس می‌دهند و در رسیدن به اهداف بلند مدت شکست می‌خورند. اسرائیل مدعی است که ترور رهبران و فرماندهان حزب الله و جنگی که تل آویو اکنون در لبنان به راه انداخته است، اسرائیل را به اهداف مورد نظر خود می‌رساند.

اما حزب الله انعطاف پذیری خود را در برابر این تهدیدات ثابت کرده و علت اصلی این امر، آن است که حزب الله توانسته ساختار نهادی خود را به ویژه در سطح سیاسی و اجتماعی به خوبی تثبیت کند. گروه‌هایی مانند حزب‌الله، معمولاً رویه‌ها و برنامه‌هایی برای جانشینی دارند و در صورتی که هر یک از مقامات آن به هر دلیلی نباشند، بلافاصله جای خالی آنها پر می‌شود.

بعد از یک ترور بزرگ ممکن است گروه‌هایی مانند حزب الله برای مدتی کوتاه از تضعیف روحیه و سردرگمی رنج ببرند، اما این وضعیت موقتی است. همچنین باید توجه داشته باشیم که نیروهای عادی این گروه‌ها می‌توانند طبق روال قبل به حملات خود ادامه دهند. بهترین شاهد در این زمینه آن است که از زمان ترور سید حسن نصرالله، حزب الله صدها موشک و پهپاد به سمت پایگاه‌های نظامی اسرائیل و شهرهایی مانند حیفا و تل آویو و حتی تا محل اقامت خود نتانیاهو شلیک کرده است.

در واقع گروهی که چهره‌های کلیدی خود را از دست داده، ممکن است برای اثبات توانایی‌هایش و بازسازی قدرت خود بسیار مصمم‌تر از قبل باشد. بعد از ترور سید عباس موسوی، دبیرکل اسبق حزب الله در سال 1992 و در حالی که مراسم تشییع پیکر او پایان یافته بود، حزب الله برای اولین بار از مرزهای لبنان به اسرائیل (فلسطین اشغالی) حمله کرد. این بدان معناست که ترور سید عباس موسوی، سایر رهبران و فرماندهان حزب الله را بر آن داشت تا در رویکرد خود ضد اسرائیل وارد مرحله جدیدی شوند و عملیات‌های پیشرفته‌ای را علیه ارتش اسرائیل آغاز کنند.

با گذشت بیش از یک دهه از ترور سید عباس موسوی، حزب الله قوی‌تر و پویاتر شد و پس از سال‌ها بن‌بست خونین در لبنان بعد از حمله اسرائیل به این کشور، حزب الله در سال 2000 ارتش اسرائیل را وادار به خروج از جنوب لبنان کرد؛ اتفاقی که قطعاً موجب گسترش نفوذ حزب الله شد. در 12 جولای 2006 حزب‌الله یک حمله برون مرزی علیه اسرائیل آغاز کرد که طی آن موفق شد تعدادی از نظامیان اسرائیلی را به قتل برساند و اسیر کند.

ترور‌ها همچنین می‌تواند به ظهور رهبرانی منجر شود که شاید حتی رویکرد تندتری نسبت به رهبران قبلی علیه دشمن داشته باشند. نکته قابل توجه این است که حتی زمانی که ترورها موفق می‌شوند به شکل موقت به ساختار رهبری یک گروه آسیب بزنند، انگیزه انتقام در این گروه‌ها بیشتر می‌شود و رویکرد خشونت آمیزتری اتخاذ می‌کنند.

کارنامه شکست‌های اسرائیل در اهداف تروریستی ضد مقاومت

این اتفاق قبلاً هم در لبنان افتاده است. در سال 1982 اسرائیل با هدف از بین بردن سازمان آزادی بخش فلسطین و گروه‌های مسلح فلسطینی مستقر در لبنان به این کشور حمله کرد و شماری از رهبران و فرماندهان فلسطینی را به همراه هزاران غیرنظامی قتل عام و اسیر کرد. اما بلافاصله بعد از این عملیات‌های تروریستی اسرائیل، واحدهای عملیاتی مقاومتی فلسطین به شکل جداگانه شکل گرفتند که به ساختارهای سنتی فرماندهی مرتبط نبودند و شروع به انجام عملیات‌های غافلگیرانه و وارد ساختن ضربات گسترده به صفوف نظامیان اسرائیلی کردند.

در نتیجه اسرائیل در سال 1985 مجبور به عقب نشینی به مناطق مرزی شد و در سال 2000 هم نیروهای خود را از جنوب لبنان بیرون کشید.

یکی از توجیهات اصلی ترورهای هدفمند که اسرائیل استفاده می‌کند، این ادعاست که چنین عملیات‌هایی موجب کاهش تلفات میان غیرنظامیان می‌شود، اما حقیقت چیز دیگری است و عملیات‌های تروریستی که اسرائیل انجام داده، آسیب شدیدی به غیرنظامیان وارد ساخته است. به عنوان مثال در عملیات ترور سید حسن نصرالله، اسرائیل یک ساختمان کامل در یکی از پرجمعیت‌ترین محله‌های لبنان را ویران کرد که مملو از غیرنظامیان بود.

اسرائیل همچنین ادعا می‌کند که اغلب با تماس‌های تلفنی و پیام‌های متنی و اعلامیه‌هایی که از هوا پخش می‌شود، به ساکنان غیرنظامی محله‌ها قبل از حمله هشدار می‌دهد. اما سازمان عفو بین‌الملل در اکتبر گذشته گزارش داد که حتی اگر اسرائیل قبل از حملات اخطار هم بدهد، این اخطارها مبهم هستند و همچنین غیرنظامیان هرگز فرصت کافی برای فرار ندارند.

حتی عملیات انفجار پیجرها در لبنان که تحلیلگران نظامی اسرائیلی خیلی به آن افتخار می‌کردند، فاقد دقت لازم برای جلوگیری از آسیب به غیرنظامیان بود. اسرائیل زمانی که در ماه سپتامبر برای ترور اعضای حزب الله اقدام به انفجار هزاران پیجر در لبنان کرد، آسیب شدیدی به غیرنظامیان وارد ساخت و پیامدهای آن همچنان ادامه دارد.

در پایان به طور کلی باید تاکید کنیم که سوابق مربوط به ترورهای هدفمند اسرائیل هرگز نتوانسته آسیبی به ساختار حزب الله وارد کند و حتی موجب افزایش نفوذ آن هم می‌شود. خود مردم لبنان این را بهتر از همه می‌دانند و در ماه اکتبر «رامی مرتضی» سفیر لبنان در انگلیس در پاسخ به تهدید نتانیاهو مبنی بر تبدیل لبنان به غزه دوم گفت: حملات اسرائیل به تحکیم موقعیت حزب الله کمک می‌کند و ناامیدی میان ساکنان شهرک‌های شمالی فلسطین اشغالی را بیشتر می‌کند. مهمتر از همه این است که حزب الله آنچه را که در 40 سال گذشته تکرار کرده، تثبیت خواهد کرد؛ با این مضمون که اسرائیل تنها زبان زور را می‌فهمد.

انتهای پیام/