ولی تیموری معاون سابق گردشگری و رئیس مرکز معرفی فرهنگی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری در یادداشتی نوشت: بهطور کلی همبستگی و وفاق ملی نتیجه شناخت و آگاهی است. شناخت نسبت به ارزشها، هنجارها و حساسیتهای مثبت و منفی بسیار مهم است. در واقع تا یکدیگر را درست و دقیق نشناسیم، نمیتوانیم باهم به توافق محکم و پایدار برسیم. نباید این شناخت صرفاً به اشتراکات فرهنگی محدود شود، بلکه باید آگاهی بیشتری نسبت به مسایل و محلهای اختلاف و دگراندیشی پیدا کنیم. تا زمانی که از تار و پود هویت وجودی و فکری یکدیگر آگاهی و شناخت عمیق پیدا نکنیم، امکان رسیدن به همبستگی و توافق ماندگار وجود ندارد.
در گام دوم باید برای هویت، فرهنگ، ارزشها، بایدها و نبایدها، عرف و هنجارهای اجتماعی یکدیگر احترام قائل شویم. باید بپذیریم که جامعهای مثل جامعه ایرانی، به شدت پویا و متکثر است. تنوع فرهنگی موجود در جامعه ایرانی، یک مزیت بینظیر است. بنابراین به جای تلاش در ارائه نسخهها و قالبهای یکدستکننده، باید برای حفظ همین تنوع موجود و تکتک عناصر و مولفههای آن بکوشیم.
وقتی فرهنگ و هویت خود را با تمام ابعاد و جزییات آن شناختیم و برای تکتک اجزای آن احترام قائل شدیم و با دیده غرور و افتخار به آن نگریستیم، میتوانیم داعیه همبستگی و وفاق ملی داشته باشیم.
کتاب و کتابخوانی در چنین فرآیندی نقش مهمی دارد. چون هم در گام شناخت و آگاهی و هم در گام تعامل نسبت به یکدیگر میتواند تاثیر گذار باشد. برگزاری رویدادهای فرهنگی با موضوع کتاب و کتابخوانی به تقویت این نوع رویکرد و تفکر در جامعه کمک میکند. بدیهی است که باید در برگزاری چنین رویدادهایی (هفته کتاب) دقت کنیم تا تصویر کاملی از فرهنگ و هویت ایرانی ارائه شود و با بخشینگری و پررنگ کردن برخی جنبههای خاص و دور گذاشتن عناصر هویتی مهم دیگر، عملا به جای ایجاد همبستگی، به سمت حساسیتزایی و تشدید اختلاف نظر گام برنداریم.
چنانچه برنامهریزی و برگزاری رویدادهای فرهنگی با چنین رویکردی همراه باشد، قطعا به گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی هم کمک شایان توجهی خواهد شد. زیرا کتابی که با این رویکرد درباره فرهنگ و هویت جامعه ایرانی نوشته میشود، یک کتاب ارزشمند و کامل است که شناخت و آگاهی درستی از فرهنگ ملی و عناصر زیرمجموعه آن به مخاطب میدهد. از سوی دیگر بهواسطه نگاه احترامآمیز و انسجامبخشی که وجود دارد میتوان برای هر سلیقه و خواستهای محتوای مناسبی را در معرض دید و انتخاب قرار داد.
باید پذیرفت که در سالهای اخیر برخی برداشتهای سطحی موجب شده تا بخشهایی از فرهنگ و هویت جامعه ایرانی پررنگ و در نقطه مقابل، بخشهای تاثیرگذار و مهم دیگری از آن مورد غفلت واقع شود. مثلا گاهی اوقات به موضوع تنوع فرهنگی، خرده فرهنگها، اقوام و اقلیتها به چشم تهدید نگاه کردهایم. در صورتی که اتفاقا یکی از فرصتهای بزرگ کشور و از نقاط متمایز فرهنگ ملی ما، برخورداری از این فرهنگ متکثر و ریشهدار در همین آب و خاک است. اگر کشورهای امروز بهواسطه میزبانی از مهاجران چند ملیتی، داعیه کشور چند فرهنگی و تنوع فرهنگی دارند، تکثر قومی، زبانی، اعتقادی و فرهنگی در کشور ما زاییده همین سرزمین بوده و ریشه در تاریخ طولانی و گستره عظیم این کشور دارند.
ما نتوانستهایم این تنوع فرهنگی را در حد شایسته به کودکان و جوانان، به ساکنان این سرزمین و ملتهای مجاور خود معرفی کنیم. بنابراین جای معرفی این فرهنگ از آغاز تمدن تا به امروز، بی هیچ کم و کاستی در تمام ابعاد و پهنه سرزمینی آن از جنوبیترین نقطه تا شمالیترین آن و از شرقیترین نقطه تا غربیترین نقطه آن، در رسانهها، کتابها، فضای مجازی و واقعی در سطح داخلی و بین المللی خالی است. وقتی کودکان و نوجوانان ما آموزش کاملی از تاریخ و جغرافیای این سرزمین نمیبینند، در کتابهای درسی ما، آن چنان که باید و شاید درباره جزایر ایرانی خلیج فارس صحبت نمیشود، وقتی امکان سفر و گشت و گذار در این خطه از آب و خاک گهربار ایرانی برای مردم فراهم نیست، حتما باید نگران یک سری یاوهگوییها در این زمینه باشیم.
آری، جای خالی معرفی سرزمین بزرگ و متمدن ایران عزیز، در حد و گستره تاریخی و جغرافیایی عظیم آن از پیدایش حیات در این سرزمین تا به امروز، از مراودات و تبادلات تاریخی، فرهنگی، تجاری و سیاسی آن با کشورها و ملتهای مختلف گرفته تا جایگاه دیروز و امروز همسایگان آن، نفوذ تاریخی و گستره تمدنی آن در فراسوی مرزهای امروزی و... در رسانهها و معرفیهای ما به شدت خالی است.
جمهوری اسلامی ایران البته امروز یک کشور قوی و منسجم است، اما فراموش نکنیم که در اعصار و قرون گذشته نیز این کشور قلمروی مقتدر و مو رد احترامی بوده است. هیچ کشوری حتی رقیبان قدرتمند آن نیز منکر این واقعیت نبودند و نیستند که ایران همواره سرزمین فرهنگ و تمدن بوده و تا ابد هم خواهد بود.
بارها و بارها در سفرهای داخلی و خارجی خود همراه با مهمانان، گردشگران و مقامات خارجی، در پس برخی نگاههای سطحی، همواره عمق و اوج احترام و تعجب آنان را نسبت به شکوه ایران و ایرانی شنیده، دیده و احساس کردهام.
به نظرم برای عینیتر کردن مفهوم اقتدار ملی برای عموم مردم، باید تاریخ این اقتدار را بهطور کامل و بی هیچ سانسوری بازگو کنیم.
باید نسل امروز، شکوه سرزمین آبا و اجدادی خود را بیکم و کاست در کتابها، محیطهای آموزشی، رسانهها و فضای مجازی ببینند تا در مقابل فرهنگ غیر خودی، دلباخته و مسحور نشوند.
باید در معرفی تاریخ و تمدن، از برداشتها و نگاههای سطحی و گزینشی نسبت به تاریخ و فرهنگ کشورمان احتراز کرده و تصویر واقعی و کاملی از آن را به خصوص به نسل امروزی ارائه دهیم تا با شناخت غنای واقعی تاریخ و فرهنگ ایرانی، اسیر دلباختگی به فرهنگ خارجی و غیرخودی نشویم.
انتهای پیام/