به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، در آستانه گرامیداشت یکصدمین روز برپایی دولت جدید و در همان روزهایی که معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در نشست کاپ ۲۹ در حال تبیین دیدگاههایش درباره چگونگی مقابله با تغییراقلیم و گرمایش زمین در پی افزایش تولید کربن مازاد بود، درست در همان روزهایی که سه نیروگاه مازوتسوز کشور خاموش شد تا به قیمت بیبرقی و خاموشیهای برنامهریزیشده با هدف سلامت عمومی، سهم ایران در تولید کربن مازاد در آستانه شرکت در این نشست جهانی اندکی کاهش یابد، خبر تکاندهنده شکستن قانون مترقی توقف بهرهبرداری چوبی از جنگلهای شمال منتشر شد. این بهرهبرداری با دستاویز تبصره ۱ ماده ۳۶ قانون برنامه هفتم توسعه کشور مبنیبر مجاز شمردن بیرون کشیدن درختان شکسته و افتاده، آفتزده و خطرساز در حاشیه جادههای جنگلی شمال، فضای سرد کنشگری برای امروز و فردای محیطزیست و منابع طبیعی کشور را سردتر و دلبستگان به وعدههای دولت سیزدهم را در بهرهگیری از دیدگاههای کارشناسی برای پیشبرد منافع ملی ناامیدتر کرده است.
درباره ضرورت حفظ درختان شکسته و افتاده بهعنوان سهم بومسازگان جنگلهای هیرکانی و بهویژه نقش زیستگاهی این درختان و همچنین نقشآفرینی ویژه و کمتر شناخته شده این درختان بر زمین افتاده در چرخه پایدار عناصر غذایی و حفظ حاصلخیزی پایدار خاک، سالها گفته و نوشته شده است. در این یادداشت کوتاه نمیخواهم با ساختن دوباره چرخ، به بیان نکات کارشناسی و علمی این چالش بپردازم؛ چراکه روش و شیوه برخورد و پیشبرد کارشناسیمحور را در بسیاری از چالشها و گرفتاریهای کشور، شکستخورده ارزیابی میکنم.
باتوجهبه ضعف بسیار شدید و ناتوانی سازمان کارگزار منابع طبیعی کشور بهویژه در بخش حفاظت و صیانت، در کوتاهمدت به بزرگترین ابزار و دستاویز برای شکستن قانون تنفس جنگل و برداشت غیرقانونی درختان و پایههای مادری با مجوزهای قانونی و قاچاق سازماندهیشده چوب جنگلی تبدیل خواهد شد
به بیان دیگر، نگاه بهرهکشانه از ثروتهای ملی و طبیعی چنان در کشور نهادینه و بیرقیب شده است که دیگر رمقی و انگیزهای برای پرداختن به آن نیست. تنها کوتاه و گویا این دیدگاه دانشبنیان را به شما یادآوری میکنم که برجایماندن و پوسیدن درختان ریشهکنشده در کف جنگل، نه هدردادن ثروتهای ملی بلکه یک ضرورت فنی و کارشناسی است و بر این بنیان باید اجازه داد درختان ریشهکن در کف جنگل بمانند و بپوسند. بومسازگان رویشگاه جنگلی ۳۰ تا ۴۰ میلیونساله هیرکانی، میلیونها سال با این روش به تعادل درآمده است و بیرونکشیدن این درختان شکسته و افتاده جز به چالش کشیدن و برهمزدن این تعادل چندین میلیونساله، هیچ توجیهی ندارد. درک این ماجرا مانند همان موضوع «باز وحشی کردن گوزن قرمز هیرکانی» برای دانشآموختگان رشتههای دیگر دشوار است، ولی برای دانشآموختگان حوزه مرتبط، یک اصل بدیهی و پیشپاافتاده است.
کدام کارشناسان قرار است تصمیمگیری کنند؟
یکی از وعدههای شیرین دوران تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری شما، کارشناس محور کردن تصمیمهای مهم بود! همان هنگام چون سرانجام چنین وعدهای را پیشبینی میکردم، یادداشتی با این سرنویس نوشتم که «رئیسجمهور از کدام کارشناسان میگوید؟»؛ چراکه پیشبینی میکردم صدای کارشناسان میهندوست و دغدغهمندانی که چشم طمع مالی و اقتصادی و جایگاهی ندارند، هرگز از دیوارهای کاخ نهاد ریاستجمهوری گذر نخواهد کرد. ولی باید اعتراف کنم که هرگز و هرگز گمان نمیکردم که این پیشبینی در کمتر از صد روز پس از روی کارآمدی دولت شما محقق شود. گمان میکنم شما دراینخصوص و در میان همه رئیسجمهورهای پیشین با فاصلهای دورودراز رکورد زدید!
مگر قرار نبود از دیدگاه کارشناسان بهره بگیرید؟ شفاف برای مردم و شهروندان بگویید که سرپرست سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری کشور در جایگاه نهاد کارگزاری تخصصی، با کدام گروه از کارشناسان دراینباره گفتوگو و نظرخواهی کرده است؟ لازم است جلساتی با کارشناسان و دغدغهمندان و دلسوزان واقعی این سرزمین برگزار شود
قاچاق چوب افزایش مییابد
برداشت از درختان شکسته و بادزده و افتاده در کف جنگل، دستهگلی بود که رئیس پیشین سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری کشور با گردشی ۱۸۰درجهای در دیدگاهایش پس از راهیابی به ساختمان اُزگل و نشستن بر کرسی ریاست این سازمان اجرایی کرد. اگرچه عمر دوران مدیریتی او کفاف نداد تا این موضوع را عملیاتی کند و تنها نشانهگذاری درختان در دوره کارگزاری ایشان انجام شد، ولی بهتازگی شاهد صدور نامه رسمی سرپرست سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری کشور درباره عملیاتی شدن این برداشتها هستیم.
در راستای اصلاح و برچیده شدن روشهای ویرانگر برای آینده و همه آنچه در گذشته رخ داد، موشکافی و مسببان وضعیت امروز محیط زیست و منابع طبیعی کشور شناسایی و به قانون سپرده شونداین یادآوریها و مطالبهگری را تنها خیرخواهی یک کنشگر و شهروند عادی جامعه برشمرید که تردید نداریم و نداشته باشید، گمان نداریم و نداشته باشید، شک نداریم و نداشته باشید، میدانیم و بدانید که کلیدواژه و رمز عملیات برداشت درختان شکسته و افتاده، باتوجهبه ضعف بسیار شدید و ناتوانی سازمان کارگزار منابع طبیعی کشور بهویژه در بخش حفاظت و صیانت، در کوتاهمدت به بزرگترین ابزار و دستاویز برای شکستن قانون تنفس جنگل و برداشت غیرقانونی درختان و پایههای مادری با مجوزهای قانونی و قاچاق سازماندهیشده چوب جنگلی تبدیل خواهد شد.
سکوت درباره الیمالات توجیه ندارد
با هر کارشناسی که دفتر و اطرافیان خودتان معرفی میکند هم درباره چالشهای منابع طبیعی کشور و بهویژه گرفتاریهایی که در برجایمانده اندک جنگلهای هیرکانی با آن روبهرو هستیم گفتوگو کنید، بیتردید بیرون کشیدن درختان شکسته و افتاده را آخرین اولویت مدیریتی این رویشگاهها بر خواهند شمرد؛ البته اگر هنوز نسبت به آنچه در دوران تحصیل خود آموخته، پایبند باشند. مگر سازمان متولی و کارشناسان طرفدار این طرح درباره توقف زادآوری، قاچاق چوب، اشغال عرصههای جنگلی و تغییر کاربری آنها که به بزرگترین آفتهای افتاده به جان این جنگلها تبدیل شده، تا امروز طرح و برنامه و دیدگاه کارشناسی ارائه کردند؟ از آنهایی که این نان را در کاسه دولت شما گذاشتند، بپرسید درباره تجاوز و اشغال به عرصههای جنگلی الیمالات که تشت رسوایی ساختار مدیریتی منابعطبیعی کشور را از عرش به فرش درانداخت ولی صدای مهلک و جانفرسای آن، خود به خوابزدگان را بیدار نکرد، چه موضعی اتخاذ کردند که امروز نگران سیلگیری و آتشسوزی این جنگلها بهواسطه برجای ماندن این درختان در کف جنگل هستند؟ در جایگاه مجری قانون اساسی برای افکار عمومیشان دخالت مجمع تشخیص مصلحت نظام را واکاوی و موشکافی کنید. چگونه مدیرعامل یک شرکت بهرهبردار میتواند با رئیس مجمع دیدار خصوصی داشته باشد و مهمترین دستاورد دولتهای پیشین را اینگونه نقض کند؟
قانون تنفس، دستاورد جامعه مدنی
قانون مترقی تنفس جنگلهای شمال اگرچه بهدرستی اجرا نشد، ولی بیگمان یکی از بزرگترین دستاوردهای جامعه مدنی ایران و نظام حکمرانی کشور است که نگارش و تأیید و تصویب و اجرای آن با خود شما دستکم چهار رئیسجمهور را به خود دیده است. در دوران سه رئیس دولت پیشین، مافیای چوب که به همت دولتها و ملت از جنگلهایی که سرمایه همه ملت ایران است بیرون ریخته شده بودند، با وجود تلاشهای بسیار توفیق دستدرازی دوباره به این ثروتهای ملی را نیافتند، شما هم با پایبندی به عهد و میثاق خود با مردم اجازه ندهید با برداشتهای ویژه و هدفمند از تبصره ۱ ماده ۳۶ قانون برنامه توسعه کل کشور، این دستاورد بزرگ قربانی مطامع مالی گروهی شود و تنها بدنامیآن بهنام دولت شما ثبت شود.
در پایان پیشنهاد میکنم نسبت به پیگیری این پرسشهای هرگز پاسخدادهنشده اقدام فرمایید؛
۱. چرا انتشار گزارش رسمی از چگونگی اجرا و دستاوردهای اجرای «طرحهای بهرهبرداری چوبی» ذیل نام فریبنده «طرحهای جنگلداری» از جنگلهای شمال در شصت سال گذشته و همچنین سرنوشت درآمدهای کلان ناشی از تولید و فروش بیش از ۶۰ میلیون مترمکعب چوب جنگلی را پیگیری نمیکنید؟ آیا شهروندانی که بیش از نیمقرن شاهد غرش کامیونهای با بار چوب جنگلی بودند، نباید بدانند که پولهای حاصل از فروش این حجم عظیم چوب چه شد؟
۲. برنامه دولت برای حذف ردیفهای اختصاصی بودجه سال ۱۴۰۴ به ۴۱۱ طرح عمرانی فاقد مجوز ارزیابی اثرات محیط زیستی چیست؟
۳. چرا کارگروهی برای بررسی دستاورد اقدام رؤیایی کاشت یک میلیارد درخت تشکیل نمیدهید تا مشخص شود امروز این ایده در کجای کار است؟ منابع مالی آن از کجا تأمین شد؟ آب موردنیاز آن از کجا تأمین خواهد شد؟ اصلاً این ایده حتی درصورت موفقیت کامل چند درصد از سهم تولید کربن مازاد ایران را کاهش میدهد و آیا به هزینههایش میارزد؟
۴. اقدام و برنامه دولت شما برای بازپسگیری عرصههای ملی بهناحق واگذارشده به پتروشیمی میانکاله و گردشگری الیمالات و بستن راه ادامه چنین فعالیتهایی علیه منابع ملی و طبیعی چیست؟
۵. برنامه دولت برای خروج دام مازاد، توقف اشغال عرصههای طبیعی و تغییر کاربریها و ممنوعیت سند زدن و فروش بستر رودخانههای این سرزمین و واگذاری اراضی با خاکهای برخوردار از امکان تولیدات کشاورزی برای ساخت مسکن ملی چیست؟
۶. مگر قرار نبود انتخاب مدیران بر بنیان خرد جمعی انجام شوند؟ مگر قرار نبود با گزینش کارشناسان خبره در مصدر امور رویکردهای مدیریتی اصلاح و تغییر کند؟ پس چرا وزیر جهادکشاورزی برای گزینش رؤسای سازمان منابعطبیعی و سازمان امور اراضی چنین نمیکند و همه درها و پنجرههای وزارت جهادکشاورزی را به روی کنشگران بسته و تصمیمها در تاریکخانهها گرفته میشود و چرا باگذشت صد روز هنوز این سازمان رئیس ندارد؟ مگر وزیر جهادکشاورزی عضو کابینه شما و مکلف به پیگیری و اجرای دستورات شما نیست؟
۷. چرا گروهی را مأمور به ارزیابی آنچه بهنام طرح احیای خلیج گرگان و تالاب میانکاله رخ داد، نمیکنید؟ چند هزار میلیارد تومان پول این ملت باوجود هشدارها برای این طرح رؤیایی به چاه ویل جیب چه کسانی ریخته شد؟ وضعیت کانالهای لایروبیشده امروز چگونه است؟ چرا یک عکس هم منتشر نمیشود؟
۸. رویکرد و راهکار دولت شما برای تغییر در ساختار مدیریت سازهمحور آب و برچیدن استیلای مافیای سدسازی و انتقال آب بر نظام تصمیمگیری این حوزه چیست؟ برنامه و رویکرد دولت شما برای بهبود مدیریت منابع آب و توقف روند فرونشستهای گسترده که موجودیت و هویت تاریخی-تمدنی یک ملت کهن را نشانه رفته چیست؟ نگویید اجرای برنامه هفتم توسعه که داغ دل هر کارشناس دردمندی از مفاد آن قانون در سر فصلهای مربوط به کشاورزی و آب تازه میشود.
۹. برنامه دولت که این چنین بر ناترازی انرژی و ضرورت اصلاح قیمت حاملهای سوخت پافشاری دارد، برای کاهش یا حذف فلرینگ در میادین نفت و گاز کشور چیست؟ آیا زیبنده صنعت نفت ما با بیش از دستکم ۱۲۰ سال تاریخ مدون مدرن است که معادل ۳۰ درصد مصرف گاز کشور ترکیه، منابع گازی را در فلرها دود هوا کنیم و هنوز زمستان نیامده از کمبود گاز طبیعی بگوییم و نیروگاهها را خاموش کنیم؟
۱۰. اصلاح و بهبود محیطزیست و منابع طبیعی کشور نیازمند ایجاد تغییر زیربنایی نگرشها به این دو حوزه است. ابلاغ دستور جمعآوری درختان شکسته و افتاده آشکارا نشان میدهد که هیچ برنامهای برای این بخش ندارید. شاید این ارزیابی را نادرست و شتابزده بدانید و انتظار داشته باشید که شهروندان مطالبهگر بیشتر خویشتنداری کنند. اگر چنین است، بیان کنید و بگویید که مثلاً تا فلان تاریخ صبر کنید، این گامها برداشته خواهد شد.
اگرچه بخشی از این مطالبات دهگانه، به سالها و دورههای قبل بازمیگردد و پیوندی با دولت شما ندارد، ولی چون روندها و روشها همان است، انتظار میرود در راستای اصلاح و برچیدهشدن این روشهای ویرانگر برای آینده، همه آنچه در گذشته رخ داد موشکافی و مسببان وضعیت امروز محیطزیست و منابع طبیعی کشور شناسایی و به قانون سپرده شوند. بعید میدانم پوشاندن جامه عمل به این درخواست، سخت، دشوار یا خواستهای غیرمنطقی باشد. خلاصه اینکه در آستانه یکصدمین روز کاری دولتتان، منتظر شنیدن گزارشهای شما درباره چنین موضوعات زیربنایی و ماندگاری بودیم، نه شکستن کمر همان دستاوردهای پرهزینه پیشین! گفته بودید با من حرف بزنید، با شما حرف زدم….. منتظر عمل بمانم؟