شناسهٔ خبر: 69754017 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور | لینک خبر

در نشست «کتاب‌سازی: آسیب‌شناسی نشر شعر» مطرح شد؛

دخالت ناشران دولتی، عامل «کتاب‌سازی در شعر» است

سعید بیابانکی معتقد است: وقتی ذائقه یک قوم و فرهنگ را با فیلم بد، موسیقی بد، کتاب بد و شعر بد عادت بدهیم، مطالبه‌اش نیز بدپسند می‌شود. شرکت‌های متولی فرهنگ صرفاً به فکر سود هستند. باید به مردم یاد داد که هر چه پرفروش بود، لزوماً خوب و سالم نیست.

صاحب‌خبر -

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، چهارمین نشست کتاب‌سازی با موضوع «آسیب‌شناسی نشر شعر» همزمان با سی‌ودومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، با حضور  سیدباقر میرعبداللهی، معاون برنامه‌ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، نغمه مستشار نظامی، شاعر و مشاور دبیرکل نهاد در حوزه شعر، ادب و محافل ادبی؛ حسن صنوبری، شاعر و مترجم، سعید بیابانکی، شاعر و پژوهشگر و گروهی از کتابداران در کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار ‌شد.

دخالت ناشران دولتی، عامل «کتاب‌سازی در شعر» است

در ابتدا سعید بیایانکی، که دبیری نشست را هم برعهده داشت، با اشاره به این‌که بیشترین آمار کتابِ خوانده‌شده و فروخته‌شده در ایران و جهان هنوز به حوزه ادبیات اختصاص دارد، گفت: ما کشور شعر هستیم و شعر، به‌تنهایی، یک رسانه کامل است. زمانی که رسانه‌های گوناگون امروزی نبود، از شعر به عنوان یک «ابررسانه» برای انتقال پیام‌های اجتماعی، فرهنگی و حِکمی‌ استفاده می‌شده است. در دوره اول شعر فارسی، قصیده بسیار رایج بوده که انتقال منظوم پیام را بر عهده داشته و در دوره‌های بعد، که شعر به سمت غزل و عرفان می‌رود، قدرت انتقال پیامش از دست پادشاهان خارج شده و به‌ دست مردم و شاعران غیردرباری می‌افتد. مردم، اداره‌کننده اصلی شعرند، نه دولت‌ها. در سال‌های اخیر، با ظهور و غلبه فضای مجازی، شاهد کم‌شدن تیراژ کتاب‌ها هستیم. در خصوص چاپ کتاب‌های شعر، قانونی در حوزه نشر هست که مانع چاپ آثار ضعیف و سخیف می‌شود و صرفاً تأثیر سلبی و کلی دارد. از سویی، برای رعایت آزادی بیان، جلوی چاپ آثار سخیف را نمی‌گیریم، و از سوی دیگر این برای کشوری که شعر، رسانه اول آن است، زیانبار است.

دخالت ناشران دولتی، عامل «کتاب‌سازی در شعر» است

وی افزود: من سال‌ها رئیس کارگروه شعر در حوزه هنری و همچنین عضو شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم و وظیفه این نهادها هم تشخیص تخصصیِ کیفیت و کمیت آثار ادبی پیش از انتشار عمومی است، ولی گاهی می‌دیدیم آثاری که در این شوراها رد شده‌اند، منتشر می‌شوند.

بیابانکی ادامه داد: خسرو احتشامی، که استاد ادبیات فارسی است، معتقد است که شاعران ایرانی را می‌توان به چهاردسته تقسیم کرد: شاعران فرهنگ‌ساز مثل مولوی و فردوسی و سعدی، شاعران مکتب‌ساز، شاعران سبک‌ساز و شاعران صاحب ذوق. دسته پنجمی از اهل شعر و شاعری هم هستند که می‌توانیم آنان را «ناشاعران بی‌ذوق» بنامیم. ناشران دولتی از دسته پایین به بالا شروع به نشر آثار کرده‌اند. در دهه هفتاد، شعرهای خانم مریم حیدرزاده بسیار رونق داشت و، همزمان، علی معلم دامغانی هم می‌درخشید. الآن حیدرزاده دیگر نیست ولی معلم همواره هست. استاد شفیعی کدکنی می‌گفت بزرگ‌ترین کار دولت برای شعر این است که هیچ کاری نکند. دولت، به ‌جز زمینه‌سازی برای چاپ آثار شاعران فرهنگ‌ساز، نباید در شعر دخالتی داشته باشد. وقتی ذائقه یک قوم و فرهنگ را با فیلم بد، موسیقی بد، کتاب بد و شعر بد عادت بدهیم، مطالبه‌اش نیز بدپسند می‌شود. شرکت‌های متولی فرهنگ صرفاً به فکر سود هستند. این را باید به مردم یاد داد که هر چه پرفروش بود، لزوماً خوب و سالم نیست.

دخالت ناشران دولتی، عامل «کتاب‌سازی در شعر» است

سپس حسن صنوبری، شاعر و مترجم، زیاد بودن تعداد ناشران، شاعران و کتاب‌های شعر را نکته مثبتی ارزیابی کرده و خاطرنشان کرد: مردم ما غالباً به عنوان یک کنش معنوی و تلاش برای رسیدن به حال خوب شعر می‌گویند، ولی با اعتماد به نفس بالایی آنها را چاپ می‌کنند. ناشران دولتی ما هم گویی وظیفه خود می‌دانند که همه آنها را ترویج کنند. بعضی ناشران خصوصی هم که از قضا مدیرش شاعر است، اثر خود و دوستانش را چاپ می‌کنند. البته خلق شعر اتفاق خوبی است و نباید از آن جلوگیری کرد، اما انتشار آن برای عموم موضوع دیگری است. یک جور بی‌حساب و کتابی و رفیق‌بازی و سیاسی‌کاری غالب در حوزه نشر اتفاق افتاده و باعث شده شاهد نشر آثار ضعیف از سوی برخی ناشران معتبر باشیم. از طرفی این ناشران به شاعران جوان و مستعد ولی گمنام و تازه‌کار اهمیت نمی‌دهند و، در واقع، این فیلتر معکوس عمل می‌کند. رسانه‌های پیشرفته امروز، که کار توزیع و معرفی شعر را بر عهده دارند، باید به عنوان فیلتر دوم عمل کنند تا شعر بد و ضعیف وارد جامعه نشود. کارشناس ادبیات باید شعر خوب شاعر گمنام را بشناسد و بشناساند. هر کتاب باید، به ‌وسیله رسانه‌ها، مخاطب خاص خود را بشناسد و زمان و موقعیت‌شناسی کند؛ چون همه نمی‌توانند همه نوع شعر را بخوانند. به جای دعوت بیش از حد به شعر و شاعری، به روحیه لطیف و شاعرانه نیاز داریم. وقتی  دستگاهی نفعش در این است که شاعری بسازد که تندتند کتاب تولید کند، باعث سردرگمی در ادبیات و شاعران می‌شود. الآن دیگر آن شکوه و جادویی‌بودن شعر در میان مخاطبان از بین رفته و اشعار، عادی و تکراری شده‌اند؛ چون ناشر دیگر کار خوب چاپ نمی‌کند. انتشار گزیده اشعار، کار اشتباهی نیست؛ نگاه تجاری داشتن به آن اشتباه است؛ مثلاً در فروشگاه ناشر دولتی نباید به جای کتاب اشعار شاعری مانند طاهره صفارزاده، کتاب شعر غیردردمندانه و عادی و عامیانه باشد.

او همچنین تأکیدکرد: مسئله فلسطین بزرگ‌ترین مسئله فکری جهان معاصر است، ولی ما فقط با موشک از آن حمایت می‌کنیم و در این زمینه در حوزه فرهنگ و ادبیات و موسیقی عقب افتاده‌ایم. متأسفانه در موضوع حادثه ۷ اکتبر و حوادث بعد از آن، جامعه ادبی ما در شوک به سر می‌برد و حرف نمی‌زند یا حرف دلش را نمی‌زند. نباید وظایف فرهنگی را به وظایف حکومتی محدود کنیم و برای انجام وظایف مردمی، کارگروه و بودجه تعیین کنیم و با این کار عملاً مردم را کنار بگذاریم. نباید کاری کنیم که نسبت به مسائل فرهنگی نوعی بی‌حسی و بی‌خیال ایجاد شود.

صنوبری در پایان گفت: مسئله دیگر، قدرت‌گرفتن مافیاهای ادبی و هنری است که خیلی پررنگ است. مثلاً یک جمع ده بیست نفره، کل ناشران دولتی را مدیریت می‌کنند. فرهنگ باندسازی و باندبازی باید از بین برود و یک تصمیم مدیریتی باید قانون را حاکم کند. نهاد کتابخانه‌ها با برگزاری این جلسات باید این فرهنگ را نقد کند.

دخالت ناشران دولتی، عامل «کتاب‌سازی در شعر» است

سیدباقر میرعبداللهی، معاون برنامه‌ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد هم، ضمن توجه‌دادن به وجه «عمومی» نهاد کتابخانه‌ها گفت: اگر چه ارگانی فرهنگی مانند نهاد کتابخانه‌‎ها وظیفه آگاهی عمومی را بر عهده دارد، اما ماده اطلاعاتی، به‌ویژه اگر مصداق آن ‌فعالیت خلاقانه‌ای مانند شعر و داستان باشد، قبل از هر چیز باید ویژگی‌های عام و اولیه یک اثر خلاقانه را چنان دارا باشد که در نگاه صاجب‌نظران و خوانندگان حرفه‌ای، واجد معیارهای حداقلی زیبایی‌شناسانه باشد. در غیر این صورت ناشر و نویسنده و شاعر، به بهانه کار عامه‌پسند، در واقع، عوام‌فریبی کرده است. این ضرورت و حساسیت در نشر شعر بیشتر است؛ چرا که شعر در سنت ایرانی و اسلامی هرگز یک تفنن و سرگرمیِ دم دستی نبوده است. شعر در این سنت، آیینه زندگی است. فراتر از این، حتی وقتی به تاریخ اندیشه در حوزه ایرانی اسلامی رجوع می‌کنیم، می‌بینیم که شکل غالب تفکر در میان آنان در قامت شعر و نظم ظهور کرده است و تفکر و حکمت در ذهن و زبان ایرانیان بیشتر در آثار امثال حافظ و سعدی و نظامی و فردوسی طرح شده است تا بزرگانی چون ابن سینا و ملاصدرا.

میرعبداللهی ادامه داد: ما فرایند نادرست «عمومی‌کردن» را سال‌هاست در نظام آموزش عالی ایران در بخش تحصیلات تکمیلی تحت عنوان «عمومی‌کردن دانش» شاهد هستیم. نتیجه این فرایند، مدرک‌دارشدن افرادی است که بی‌دانش و بی‌سوادند. مراقب باشیم شبیه این وضعیت در شعر رخ ندهد. این‌که آرتیست‌های سینما و مجریان رسانه ملی گمان کنند می‌توانند هر نوع خلسه و حالت شاعرانه و تخیل و توهم خود را، به بهانه شهرت‌شان، به اسم شعر منتشر کنند، تأسف‌بار است؛ آثاری که هیچ تغییر حسی، عاطفی و عقلانیِ پایداری در خواننده ایجاد نمی‌کند و جز تخریب سلیقه و زبان، پیامد دیگری ندارد. متأسفانه کاسبکاری و سودجویی برخی ناشران ـ حتی برخی ناشران اسم و رسم‌دار ـ مزید بر علت شده است. منظور من لزوماً اشاره به حسرت گذشته طلایی در شعر (مثلاً دهه سی و چهل) نیست، بلکه منظورم اشاره به نوعی هرج و مرج در فضای نشر است که در نتیجه آن، یک ناشر، همزمان، هم از مرحوم محمدعلی بهمنی و هم از مریم حیدرزاده و ناشری دیگر از مرحوم یدالله رویایی و آن خانم مجری، کتاب شعر چاپ می‌کند! شاید این وضعیت، یکی از مصادیق حالتی باشد که برخی آن را «بحران شعر» نامیده‌اند.

میرعبداللهی در پایان، راه چاره را نقد دانست و گفت: منظور از نقد، نه معرفی‌های رسمی و ژورنالی، بلکه بیان دلالت‌های پنهان در آثار فرهیخته و آسیب‌شناسی و به رخ ناشر و نویسنده و مخاطب کشیدن در آثار زرد و ضعیف است. این نقدِ بی‌تعارف و آگاهانه است که مخاطب را به جلو می‌برد و سلیقه و فهم ادبی او را پرورش و سامان می‌دهد.

دخالت ناشران دولتی، عامل «کتاب‌سازی در شعر» است

سپس نغمه مستشارنظامی، شاعر و مشاور دبیرکل نهاد در حوزه شعر، ادب و محافل ادبی، ضمن تبریک هفته کتاب، به لزوم بازنگری در تولید کتاب اشاره کرد و گفت: برخی شاعران بد اصرار دارند سالی یک دیوان تولید کنند و ناشران دولتی هم از آنها یونیفرم درست می‌کنند. این ناشران و شاعران، که مقصودی فرهنگی ندارند، در نهایت به زیان خواننده رفتار می‌کنند. برخی نیز اشعارشان را در فضای مجازی منتشر می‌کنند و انتشار آن در قالب کتاب دیگر برای مخاطب لطفی ندارد و عطش خواننده و فروش را پایین می‌آورد. انتشار دوباره شعری که قبلاً یک بار و در گستره بیشتری در فضای مجازی خوانده شده است، انتشار شکل کتابی آن را با مخاظره مواجه می‌کند. یکی از جلوه‎های بارز کتابسازی با استفاده از فضای مجازی وقتی اتفاق می‌افتد که برخی شاعران جوان و جویای نام، بدون اجازه مولفان اصلی، اشعاری را پیرامون یک موضوع خاص از فضای مجازی جمع‌آوری و منتشر می‌کنند.

مستشارنظامی در اشاره به یکی دیگر از مصادیق کتابسازی در شعر گفت: متأسفانه به‌تازگی برخی شاعران جوان، بدون کم‌ترین آشنایی و صلاحیت، وارد حوزه تصحیح متون شده‌اند و آثار شاعران کهن را به گمان خود تصحیح و منتشر می‌کنند که تصحیح شعر شاعران سبک هندی از این جمله است. این خطرناک‌ترین شکل کتاب‌سازی در میدان شعر است. اگر چه شمار ناشران تخصصی شعر در ۲۰ سال گذشته بیشتر شده است (و این می‌تواند به‌خودی خود امیدبخش باشد)، اما بسیاری از این ناشران، اشعار سخیف و ضعیف هم منتشر می‌کنند.

مشاور دبیرکل نهاد در حوزه شعر، ادب و محافل ادبی در پایان گفت: سال‌هاست که محافل ادبی  در نهاد و در همه استان‌ها به طور منظم برگزار می‌شوند. این محافل در برخی شهرها تنها مرکز فرهنگی و شعری است. در حال حاضر ۶۸۰ محفل ادبی فعال در سراسر کشور به معرفی و نقد آثار شاعران می‌پردازد. وظیفه و رسالت این محافل، ایجاد پسند و سلیقه درست در شاعران نوپاست. برای تحقق این هدف، برگزاری دوره‌های آموزشی و کارگاه‌های ادبی، جمع‌خوانی و بازخوانی متون کهن، معرفی شاعران و ادیبان کلاسیک و معاصر و شعرخوانی و نقد آثار اعضا، بعضی از اقدامات ماست. این اقدامات، با توجه به کارکرد و گستره کتابخانه عمومی، با هزینه کم و تأثیرگذاری حداکثری انجام می‌شود.

دخالت ناشران دولتی، عامل «کتاب‌سازی در شعر» است

در پایان سجاد محمدیان، مدیرکل آموزش و پژوهش نهاد، بزرگ‌ترین مشکل کتابسازی را در صنعت نشر دانست و یادآور شد: نشر ما هنوز سنتی است و اصرار داریم که قیمت کتاب کم باشد، در حالی که باید صنعت نشر ارتقا داد تا کتاب به ‌قیمت واقعی عرضه شود. نشر باید چرخه سالم و شفافی از تولید تا استفاده داشته باشد. ما در تنوع عناوین کتاب در دنیا داریم به رتبه ۴ یا ۵ می‌رسیم. وقتی نشر صنعت شود، طبیعتاً دولت هم در آن دخالت نمی‌کند. صنعتی‌نشدن نشر ایران فقط به امکانات سخت‌افزاری و تجهیزات مربوط نیست و بیشتر برخاسته از وضعی فکری و فرهنگی است. صنعتی‌شدن نشر، ضمن این‌که ‌به روند توسعه اجتماعی سرعت می‌دهد، به دلیل تخصصی‌شدن نشر، اجازه ورود هر کسی به این عرصه را نمی‌دهد. این تخصصی‌شدن، همه حوزه‌های تولید، توزیع و مصرف و بازاریابی و حتی آموزش و تبلیغات را شامل می‌شود و در نتیجه به عنوان سدی در مقابل کتابسازی عمل می‌کند.