شناسهٔ خبر: 69748681 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: گویانیوز | لینک خبر

» در ظرف زمان است که فرق بین جوهر فروش یا پیله ور معین می‌شود، ابوالفضل محققی

صاحب‌خبر -

این ملت گرفتار غم نان است. گرفتار سفره خالی. گرفتار در بازی خطرناک حکومتی که غم مردم ندارد. حکومتی که برای بقای خود از هیچ جنایتی روی گردان نیست.

ملت در سقوطی آزاد بدرون سیاه چاله ایست که خمینی دهانه آنرا در روز ورودش در بهشت زهرا گشود. مغاکی بس تاریک، بس عمیق که روزی احزاب و گروه‌های سیاسی چشم دوخته بر اتحاد شوروی آن زمان بر آن نام خط امام نهادند. دهانه آن را با تئوری‌های مشعشع خود آذین بستند! کشمکش حکومتیان فاسد برای قبضه قدرت را نام نبرد "که برکه"نهادند. چشم برتحجر، عقب ماندگی و استبداد قرون وسطائی حاکم در وجود خمینی و حکومت ولائی او بستند! هرکس که اندک شکی در این بازی کثیف حکومتی کرد بعناوین مختلف انگ زده از دایره خود بیرون افکندند.

بر آزادی خواهان مهر لیبرال کوبیدند. اعدام‌های سران حکومتی زمان شاه را امری لازم برای پالایش جامعه از سلطنت و سلطنت خواهی قلمداد کردند و خواهان تداوم اعدام‌ها توسط فردی دیوانه و معلوم حال که خمینی در کنارش گرفته بود! شدند. در تداوم خود رشته‌ای دیگر بنام اصلاح طلبان حکومتی بر آن افزودند. چرا که هنوزبعد این همه جنایت وویرانی ظرفبت اصلاح پذیری در او می‌بینند.

امروز ما محصول همان خشت اولی هستیم که روز نخست توسط خمینی و اکثریت جریان‌های سیاسی و مردم نا آگاه وآرزومند بهشت ادعائی خمینی نهاده شد.

جریان‌های سیاسی که هنوز قادر نیستند بتمامی از اشتباهات خود انتقاد کرده و با نگاهی منصفانه به نیم قرن حکومت پهلوی و عمل کرد آن چه مثبت و چه منفی نگاه کنند وراه آینده را با نتیجه گیری منصفانه و تلاش برای امر وحدت در مبارزه با رژیم هموار سازند.

بدبختی جریان‌های سیاسی گرفتار شدن در دنیای خاکستری تئوری‌های عاریتی و نیم بندی است که با خود خواهی و توهم تئوریسین بودن خود را اقناع میکنند. حکم صادر می‌نمایند! مدال بر سینه هم می‌آویزند. اما قادر بدیدن درخت شاداب زنذگی در سیمای جوانان و نسلی که خوشبختانه مثل آنها گرفتار در باور‌های خشگ نیستند نمی‌باشند!

این جریان‌ها در رثای جنبش مهسا می‌نویسند. از مبارزه نسل جوان در زیر شعار "زن، زندگی، آزادی " دفاع می‌کنند. اما در عمل مشخص. که نمود آن چیزی جزتلاش برای ایجاد وحدت درصفوف مخالفان رژیم نیست! سنگ اندازی می‌کنند.

افراد و جریان‌های سیاسی که هنوز بعد چهل سال قادر به باز خوانی و نگاه دقیق به راه رفته خویش و تبعات حاصل از دگم اندیشی تاریخی، سنتی و شرطی شده خویش نیستند.

هم از این روست که بیانیه‌ها و نوشته‌هایشان فاقد صراحت وروشنی لازم برای عمل واقعی در مبارزه سیاسی است. فاقد شهامتی است که یک فرد یا سازمان سیاسی باید باپوست انداختن هر اندازه مشکل از خودآن را بدست بیاورد. زنگار از ذهن بسته خویش بر عکس تصوری که از خود دارد بزداید با روشنی وصلابت از واقعیتی دفاع کند که جریان زندگی ومبارزه نسل جوان پای در میدان نهاده پیش روی هر مبارز دلسوخته وطن و مردم می‌نهد.

دردا ودریغا که هنوز بخش زیادی از توان اندک مانده این افراد وجریان‌ها نه تنها صرف مبارزه با جمهوری اسلامی وتلاش برای یک ائتلاف وسیع نمی‌شود. بلکه در گیر پیدا کردن راهی برای خنثی کردن افکار عمومی که آرزوی برگشت به دوران قبل از انقلاب را دارند می‌گردد.

جریان هائی که با منقاش درون گند وکثافت حکومت می‌گردند تا چهره‌ای درون آن بیابند که اندک بوی ولو بظاهر اصلاح طلبی داشته باشد تا اورا علم کنند.

هم از این روست که تمام قد روبروی حاکم جابر وجبار نمی‌ایستند ودست به افشای "آقا زاده در آب نمک خوابانده"شده حاکم نمی‌زنند.

بافت فکری آنها بگونه‌ای است که همخوانی بیشتری با این "آقا زاده "مخفی شده در پشت پرده که در عمده جنایت‌های صورت گرفته توسط رژیم دست داشته، دارند! تا فردی مانند شاهزاده رضا پهلوی که مورد قبول بخش وسیع مردمی است که بشدت از انقلاب صورت گرفته متنفرند وخواهان بازگشت به دوران پهلوی هر چند بصورت آرزو!

چرا که نیم قرنی بر آن گذشته است. جهان امروز در جای دیگری ایستاده است. اما نیم قرنی که پرده از چهره اسلام حکومتی و مراجع شیعه ونقش حکومت‌های به اصطلاح مردمی که قدرت خود را نه از مردمان فرهیخته و تلاش گر بلکه از پائین ترین لایه‌های اجتماعی، لومپن‌ها واین الوقت فرصت طلب می‌گیرد بر داشت. زمان در ظرف عیار سنج خود فرق خر مهره با لعل را مشخص کرد. حال نوع انتخاب ماست که فرق بین گوهر فروش بودن یا پیله ور بودن ما را مشخص می‌کند. همین!

ابوالفضل محققی
*