شناسهٔ خبر: 69748240 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: اقتصاد آنلاین | لینک خبر

نقد فیلم سینمایی تگزاس ۳ / این فیلم کمدی را ببینیم یا نه؟

تگزاس ۳ فیلمی از مسعود اطیابی طبیعتِ فرهنگِ ایرانی و خانواده دوستی را با زبانِ اقتصادی خود زیر سوال برده. این زیر سوال بردن ممکن است ناخواسته باشد اما آنچه در تک تک پلان‌ها مشاهده می‌کنیم چیزی نیست که بتوان نامِ کمدی بر آن گذاشت و بیشتر یک قصورِ فرهنگی است تا آشتی خانواده‌ها با سینما.

صاحب‌خبر -

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فارس، تگزاس ۳ فیلمی از مسعود اطیابی طبیعتِ فرهنگِ ایرانی و خانواده دوستی را با زبانِ اقتصادی خود زیر سوال برده. این زیر سوال بردن ممکن است ناخواسته باشد اما آنچه در تک تک پلان‌ها مشاهده می‌کنیم چیزی نیست که بتوان نامِ کمدی بر آن گذاشت و بیشتر یک قصورِ فرهنگی است تا آشتی خانواده‌ها با سینما. اولاً با این فیلم‌های آبگوشتی که به بهانه‌ی کمدی و سرگرم کردنِ مردم نمایش داده می‌شوند نمی‌توان سینما ساخت و دوماً، که خیلی مهم‌تر است، فیلم‌هایی که الآن بر پرده اکران می‌شوند نه سینمایی هستند و نه مردمی. آقای اطیابی به بهانه‌ی ساختِ سینمای اقتصادی و احتمالاً بدنه‌ی اکران مزخرفاتی در این چند ساله تحویلِ مخاطب داده که یکی از یکی خطرناک‌تر هستند و ظاهراً هم که گنگش مانند احسان علیخانی خیلی بالاست که ککش هم نمی‌گزد و همچنان با همین فرمان می‌راند. اولین ساخته‌ی کمدی او «خروس جنگی» مُدلی از تلاش برای جا دادنِ خود میانِ رقبا بود که اتفاقاً همه‌ی دار و ندارش را مدیونِ همان فیلم است. این فرمالیته ساختن فیلم‌های جلف از نسخه‌ی ابتدایی «تگزاس» شروع شد. سینمایی که حرفِ نسل Z را تکرار می‌کند و معنایی ندارد. بعد ما «دینامیت» را بر پرده اکرانِ عمومی دیدیم که بیشتر ۳ سال توقیف بودنش برایم جذابیت ایجاد کرده بود و در آخر هم فیلم مفهومی جز تمسخر قشری از جامعه نداشت. از «انفرادی» و «بخارست» که بگذریم می‌رسیم به «هتل». قصه‌ای که بطنِ حساسیت زنانه بر شوی خود را نشانه گرفته و تالی‌فاسدهای عمیقی به بدنه‌ی خانواده وارد آورده.

ضد و نقیض

گفتمانی که اطیابی در «تگزاس ۳» با مخاطب خود ایجاد می‌کند یک مکالمه‌ای است که به دیالکتیک ضدّیت منجر خواهد شد. البته که این حرف اصلاً هم متهومانه نیست و ربطی به توهم توطئه ندارد اما باید پذیرفت که قصه در فیلمِ مورد بحث یک سرش به جریانات فرهنگی در غرب وصل است و یک سرش به ناهنجاری اقتصادی در کشور خودمان که از این آبِ گِل‌آلود هرکسی ماهی فرهنگیِ خودش را می‌گیرد. «تگزاس ۳» از همان ابتدا بنای اُپوزیسیون بودن را گذاشته. در حال تمسخُر رهبرِ نیروهای ویژه‌ است. بعد ما حضورِ یک دختر غربی را در فیلم شاهدیم با آن گریم و حجابِ اجباری که پژمان جمشیدی در کلانتری به او تذکر می‌دهد. بعد ما شوخی‌های مجازی‌آلودی می‌بینیم که همان شعارهای نسل Z را تکرار می‌کنند و... فیلم این بی‌هویت بودن خانواده‌ی ایرانی را با دغدغه‌ی اقتصادی‌ای که مثلا باید جمشیدی، بهرام کشکولی، با نظام‌دوست، فرشته، ازدواج کند نمایش داده. این پشت کردن به ارزش‌های فرهنگیِ ایرانی است. در برنامه‌ای که میزگرد سینمایی بود و افخمی هم ظاهراً گرداننده‌اش ما درگیری تهیه‌کننده «زودپز» رامبد جوان با منتقد فیلم را شاهدیم. در این درگیری جمله‌ای رد و بدل شد: هر کسی روبه‌روی مردم باایستد باخته. حالا دقیقاً به یاد ندارم چه کلامی از دهانِ آقای تهیه کننده خارج شد اما محتوای آن را بررسی می‌کنیم. اولاً فیلم‌هایی مثل «زودپز»، «هتل» و «هزارپا» برای مردم ساخته نشده‌اند که حالا منتقد را روبه‌روی مردم می‌پنداریم. دوماً سینمایی که با «تگزاس ۳» و امثال‌هُم بیننده را سرگرم می‌کند و به سینماها می‌کشاند اصلاً مردمی نیست و برای مردم ساخته نشده. داریوش مهرجویی شرافتمندانه در «اجاره نشین‌ها» برای مردم فیلمی ساخت که هم کمدی بود هم متفکرانه.

اسم سینمایی که ضد مردم است و ضد کمدی و ژانر را بیهوده مردمی نگذارید. *خانوادهدوربین حرکت می‌کند، صدا رفته و نور می‌تابد اما هیچ‌کدام در راستای مفهومی به نامِ خانواده جریان ندارند. در فیلم «خانم داوت فایر» کریس کلمبوس، علاوه‌بر اینکه رابین ویلیامز استادانه نقش آفرینی می‌کند ما میزان اهمیت دادن به خانواده را در جوامع غربی شاهدیم. این میزان در فیلم‌های ایرانی به مراتب در حال نزول است. ما از این پس نیز خانواده را باید در میان آثار غربی جست‌وجو کنیم و تاثیرپذیری ایرانی‌ها از یک فرهنگِ غلطِ غربی را علاوه‌بر نسل Z با شعارِ «زن، زندگی، آزادی» در سینمای ایران نیز می‌بینیم. باید اعتراف کرد دیگر سینما در ایران یک محصولِ فرهنگی نیست و بیشتر ارزش آکادمیکی آن مورد سنجش قرار می‌گیرد و البته فیلمی که حرفی هیجانی و احساسی بزند هرچه هم خنثی و سوپاپ اطمینان باشد، در لابه‌لای تاریخ گُم خواهد شد.

در جست‌وجوی سینما

«تگزاس ۳» قصه می‌گوید، بازی گرفتن از مهدی هاشمی را خوب بلد است، به خوبی چهره‌ای از مردِ فقیر، از نظر فرهنگی، را در جمشیدی نهادینه کرده و بلد است چگونه از ژاله صامتی با آن خاله‌زنک‌بازی‌های اکتینگ‌وارش بازی بگیرد اما هیچ کدام اینها باعث نمی‌شوند من مثلا مانند پیمان قاسم‌خانی از «هتل» تعریف کنم و بگویم اطیابی چه فیلمِ سرپایی در «تگزاس ۳» تحویل بیننده داده. از سویی دیگر با این آثار دسته چندم نمی‌شود جمعیتی را اهل فرهنگ و ادب کرد. جمعیتی که صرفاً فیلم‌های اطیابی را برای سرگرمی و وقت گذراندن در یک مکانِ تاریک انتخاب می‌کنند قطعاً در جست‌وجوی سینما نیستند.