شناسهٔ خبر: 6974417 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران‌ورزشی | لینک خبر

از ملوان تا صبا

دیـر آمـدنـد ، بــد آمـدنـد!

صاحب‌خبر -



وصال روحانی
ملوان روز دوشنبه سرمربی جدیدش را اجبارا عوض کرد زیرا وی (امیر قلعه‌نویی) ضمانت‌های مالی لازم را از سران دائما تغییریابنده و در حال رفت و آمد این باشگاه دریافت نکرده بود و صبا هر چند برخلاف ملوان سرمربی تازه‌اش (علی دایی) را حفظ کرده اما اینجا هم یک مدیریت در حال رفتن و مدیریت دیگری در شرف آمدن است و مشکل مشترک هر دو تیم که البته در راه‌آهن هم مصداق دارد، نبود بودجه کافی و فقدان مدیرانی است که بتوانند در درازمدت از عهده مخارج میلیاردی باشگاهداری برآیند.
هر دو تیم صبا و ملوان ظهوری دیرهنگام در لیگ پانزدهم داشتند. البته شکی در آمدن‌شان نبود و الان هم پس از گذشت دو هفته یکی از آنها در جدول رده‌بندی هفتم است (ملوان) که رتبه قابل قبولی است و دیگری در جای دهم نشسته است (صبا) که این هم براساس دشواری‌های لیگ برتر ما رتبه بدی نیست اما آنچه در ارتباط با هر دو باشگاه و همچنین راه‌آهن پر ایراد نشان می‌دهد، نداشتن پشتوانه مالی مشخص و ثابت برای درازمدت و حتی برای طول یک فصل از مسابقات لیگ است و هر چند راه‌آهن را اخیرا یک شرکت خصوصی خریده و نامش را هم پس زمینه نام قدیمی راه‌آهن کرده اما وقایع فصل پیش و چند بار دست به دست شدن مالکیت راه‌آهن به ما گوشزد می‌کند که قصه آنها را هم پایان‌یافته ندانیم و تصور نکنیم که روی یک زمین سفت - به لحاظ اقتصادی - ایستاده‌اند.

تفاوت‌های محسوس
تفاوت محسوسی که ماجراهای ملوان و صبا با راه‌آهن دارد، این است که تیم سوم سرمربی نجات‌دهنده فصل پیش‌اش (فرهاد کاظمی) را حفظ کرده و دفاعیه قوی که بابت کسب فقط یک امتیاز در دو دیدار اولش و سقوط تا رده سیزدهم جدول در فصل جدید دارد، این است که تا هشت روز قبل از شروع لیگ هم مشخص نبود که در مناقشه قضایی بین این باشگاه و تیم پیکان، کدام‌یک لیگ برتری می‌مانند و کدام‌یک به «لیگ یک» ارجاع می‌شوند. توجه به ملوان و صبا بسیار عظیم‌تر بوده است زیرا دو تن از نامدارترین چهره‌های معاصر فوتبال ایران سرمربی آنها شده بودند. یکی امیر قلعه‌نویی که شاید امید داشت داریوش بهشتی عامل آوردن او به انزلی در ملوان ماندنی شود و پول وی را بدهد که اینچنین نشد و اینک احمد دنیامالی رییس بدون پول هیات‌مدیره باشگاهی است که اعضای آن ماندگاری ندارند و معلوم نیست متولی آن همان نیروی دریایی است یا افراد خصوصی و اگر قشر دوم زمامدار هستند، دقیقا چه کسان و با کدامین پول و اختیارات هستند و اگر این ابهام‌ها را بپذیریم، نه از رفتن ژنرال بلکه از آمدن حمید استیلی به جای او بسیار متعجب می‌شویم، بخصوص که فرد جایگزین تجربه تیره کار در باشگاه‌هایی دچار اینگونه ابهام‌ها را دارد و فصل پیش کارش در راه‌آهنی که دچار همین وضعیت بود، به نیم‌فصل دوم هم نکشید.
علی دایی هنوز از صبا نرفته است اما اگر او هم ژنرال‌وار رفت، تعجب نکنید. دیروز علی حیات‌پور سرپرست صبا گفت: «اینکه ما باشیم یا برویم به تصمیم‌های مسوولان باشگاه برمی‌گردد و هر اتفاقی محتمل است. مهم، ماندن ما نیست بلکه موفق بودن صبا است.»

نگرانی اصلی
در باشگاهی که دیگر اکبر غمخوار مسوول نخست به حساب نمی‌آید و سهامدار عمده براساس توافق بین استانداری قم و سرمایه‌گذاری به نام موسوی تعیین و میزان سهام وی نیز از همین طریق مشخص می‌شود، دایی در دو بازی اولش از حداکثر 6 امتیاز ممکن فقط دو پوئن گرفته اما او هم این دفاعیه را دارد که بسیار دیر به مجموعه صبا اضافه شد و نباید از وی انتظار نتایج مثبت را در کوتاه‌مدت داشت. آنچه هواداران صبا و ملوان را نگران‌تر و کار دایی و استیلی را سخت‌تر می‌کند، این است که آنها حتی در درازمدت هم تضمین‌های لازم را حس نمی‌کنند و آنچه ژنرال را از ملوان دور نگه داشت، فردا ممکن است شهریار را هم از صبا رفتنی کند. این فرجام گریزناپذیر ورودهایی از این دست به صحنه مسابقاتی بسیار دشوار همچون لیگ برتر است. چگونه می‌توان در تیمی با اطمینان خاطر کار کرد که هر ماه و گاه هر هفته سرمایه‌گذار آن عوض می‌شود و همیشه بدهکار است و بازیکنانش به خاطر مشکلات مالی دل و دماغ ندارند. فوتبال حرفه‌ای اولین مولفه خود را ضمانت مالی توصیف کرده و این در ملوان وجود ندارد و در صبا هم تضمینی درباره آن حس نمی‌شود و راه‌آهن در یک دوره انتقالی نامشخص به سر می‌برد. لیگ برتر ما در عین داشتن جذابیت‌های رقابتی و نام‌های بزرگ به عناصر اطمینان و تداوم و ضمانت مالی نیز نیازمند است و این متاع‌ها اینک سخت‌تر و کم‌پیداتر از گذشته شده است و ماندن فقط دو هفته‌ای ژنرال در انزلی و آن‌هم نه روی نیمکت بلکه به‌طور پنهانی در رختکن‌ها و روی سکوها تنها ضایعات روند کنونی نیست و قربانی‌های بعدی هم در راهند. دیر آمدن، معمولا به معنای بد آمدن هم هست و ملوان جدیدترین اثبات‌کننده این فرضیه برای شخص ژنرال و آدم‌های پرشمار دیگری مثل اوست که اینگونه آمد و رفت‌های کوتاه نه فقط از اعتبار این قبیل تیم‌ها کم می‌کند بلکه برای رزومه مربیان درگیر شونده در این ماجراها نیز نقطه‌ای تاریک خواهد بود.