شناسهٔ خبر: 69731920 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: سرپوش | لینک خبر

دولت

بلاتکلیفی و بی‌برنامگی در ۱۰۰ روز اول دولت پزشکیان کاملا مشخص است/ اینکه چرا شایستگان در دولت بر سر کار نمی‌آیند علامت سوال است

یک کارشناس مسائل اقتصادی معتقد است: دولت چهاردهم هم دولت ناهمگن و هم نامتوازن است. تقریبا این‌طور می‌فهمم که هر کدام از مسئولان ارشد کشور، یکی دو نفر آدم خودشان را در دولت مشخص کرده اند و قرار داده اند. حالا من نمی‌خواهم از افراد مختلف، نام ببرم، اما تقریبا بررسی که می‌کنیم می‌بینیم افراد مختلف با گرایش‌های مختلف در دولت، وزیر یا معاون وزیر دارند. این ناهمگنی هم خودش را نشان می‌دهد و این کار را خیلی سخت می‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش اقتصاد۲۴، صد روز از آغاز به کار دولت گذشت. صد روز عجیب و سخت و نفس گیر؛ چنان که روند وقایع در ایران و جهان چنان بود که انگار نه صد روز که سیصد روز باید گذشته باشد. از ترور‌های اسرائیل تا عملیات‌های وعده صادق و از سوی دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در همین ۱۰۰ روز که بگذریم، تازه به سراغ حوزه اقتصاد و سیاست داخلی برویم با انبوهی از تصمیمات رو به رو می‌شویم، از ارائه بودجه سال ۱۴۰۴ به مجلس تا تصمیمات فوری برای واردات آیفون و وضعیت انرژی و برق نیز از جمله موارد تصمیم گیری در همین روز‌ها بوده است.

صد روزگی دولت چهاردهم بهانه‌ای شد که به سراغ دکتر وحید شقاقی شهری، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی و تحلیلگر برویم و نظراتش را درباره وضعیت دولت مسعود پزشکیان در همین ۱۰۰ روز اول جویا شدیم. گفتگوی اقتصاد۲۴ با این اقتصاددان را بخوانید:

* صد روز از آغاز به‌کار دولت آقای پزشکیان گذشته و کارنامه اقتصادی الان پیش روی ماست. این صد روز را با توجه به بودجه‌ای که کسری دارد و با توجه به اتفاق‌ها و تصمیم‌های ایشان در صد روز اخیر، چگونه می‌بینید؟

- فکر می‌کنم آنچه تاکنون در صد روز گذشته برای آقای پزشکیان رخ داده است به نوعی بدترین اتفاق‌هایی بوده که می‌توانست در هر دولتی به صورت پشت سر هم در این صد روز اتفاق افتد. همان ابتدا و در روز تحلیف هم خاطرم هست که به شوخی می‌گفتیم در ورود پزشکیان به کاخ ریاست جمهوری، ایشان استخاره کرد و آیه بدی برایش آمد. خودش هم به‌نظرم مقداری ترسید و البته که به شکل عجیبی سلسله وار و مکرر اتفاقات بدی برایش رخ داده است.

از همان روزی که مسعود پزشکیان وارد کاخ ریاست جمهوری شد، اتفاق‌های عجیب و غریبی پشت سر هم افتاد. یعنی از شهادت اسماعیل هنیه در تهران یک روز بعد از مراسم تحلیف تا شهادت سیدحسن نصراله و سنوار و البته هاشم صفی الدین و از سوی دیگر عملیات وعده صادق ۲ و پاسخی که رژیم صهیونیستی حالا به‌نحوی داد و آخرین اتفاق بد نیز همین پیروزی ترامپ در آمریکا بود، همه برای دولت چهاردهم در همین ۱۰۰ روز اول رخ داده است و با بازگشت ترامپ به کاخ سفید می‌توان گفت که گویا این بدبیاری‌ها تمامی هم ندارد. 

از سوی دیگر سنا هم در آمریکا به دست جمهوری خواهان افتاد و امروز هم که با شما صحبت می‌کنم، کنگره نیز در دست جمهوری خواهان افتاده است. البته پیش بینی می‌شد کنگره هم به دست جمهوری خواهان بیافتد ولی امروز نتایج مشخص شد.

این بدان معناست که یعنی جمهوری خواهان، سه ضلع دولت، سنا و کنگره را نیز در اختیار دارند. برخی از این مقامات و مسئولان، حرف‌هایی می‌زنند که تعجب می‌کنم. مثلا می‌گویند ترامپ با ترامپ دور اول تفاوت‌ها خواهد داشت. یا برخی می‌گویند، چون مثلا پامپئو در دولت نیست، یعنی می‌خواهد تغییری در دولتش ایجاد کند.

این خوش بینی را نیز در حالی بیان می‌کنند که امروز وقتی به وضعیت و چیدمان احتمالی دولت که نگاه می‌کنیم دستکم ۳-۴ گزینه‌ای که برای وزارت خارجه، مشاور امنیت ملی و سفارت آمریکا در سازمان ملل، مطرح شده اند همگی افراد تندرویی نسبت به ایران هستند؛ یعنی این سه چهار مهره کلیدی که برای پست‌های کلیدی دولت ترامپ مطرح شده است، نسبت به ایران دیدگاه کاملا افراطی دارند.

آقای پزشکیان در شرایط عجیب و غریبی مسئولیت ریاست جمهوری را گرفت؛ اولش که با شهادت آقای رئیسی آغاز به‌کار کرد و تا الان که با هم صحبت می‌کنیم، امروز کنگره آمریکا دست جمهوری خواهان افتاده و تقریبا وضعیت برای آقای پزشکیان نرمال نبوده است و در مجموع می‌خواهم بگویم بدبیاری‌های پیاپی، سهم دولت چهاردهم شده است. 

اما مساله دوم این است که دولت در اقتصاد برنامه ندارد. در این صد روز هم بلاتکلیفی‌ها کاملا مشخص بوده که این دولت برنامه مشخصی ندارند.

مساله سوم پیش روی دولت پزشکیان هم این بوده که دولت ایشان ناهمگن است. دولت چهاردهم، هم دولت ناهمگن و هم نامتوازن است. تقریبا این طور می‌فهمم که هر کدام از مسئولان ارشد کشور، یکی دو نفر آدم خودشان را در دولت مشخص کرده اند و قرار داده اند. حالا من نمی‌خواهم از افراد مختلف، نام ببرم، اما تقریبا بررسی که می‌کنیم می‌بینیم افراد مختلف با گرایش‌های مختلف در دولت، وزیر یا معاون وزیر دارند. 

این ناهمگنی خودش را نشان می‌دهد و این کار را خیلی سخت می‌کند. دولت برای اینکه بخواهد راهبری اقتصادی را در این شرایط انجام دهند با توجه به اینکه برنامه‌ای ندارد مجبور است خود را با سناریو‌های واقع بینانه یا به‌نظر خوش بینانه آماده کند؛ در حالی که سناریو‌هایی که رخ می‌دهد، همه از جنس سناریو‌های بدبینانه هستند. 

من اگر جای آقای پزشکیان بودم، دولت خودم را برپایه بدترین سناریو‌ها می‌بستم، اما چون پزشکیان و به نظر حلقه اصلی اطرافش کاملا خود را برای یک سناریو و پیش بینی خوش بینانه حتی نسبت به انتخابات آمریکا آماده کرده بودند لذا آمادگی برای این شرایط نداشتند و من هنوز، هیچ حرکت خاصی، نگاه خاصی یا اقدام خاصی را واقعا در حوزه اقتصاد از دولت پزشکیان مشاهده نکردم. 

صد روز اول نیز صد روز مهمی است. دولت می‌خواهد شروع به‌کار کند و این مسئله اهمیت ویژه‌‌ای دارد. اما می‌گویم باز باید منتظر ماند و دید که آیا این دوستان، بالاخره آغازگر اصلاحاتی خواهند بود یا خیر. 

ممکن است آقای پزشکیان آرام آرام در فضای واقع بینانه و آشناتری قرار گیرد و بهتر بتواند تصمیم بگیرد ولی در مجموع اگر از صد روز سوال می‌پرسید، من اقدام و اصلاح خاصی که در این صد روز از دولت ندیدم و وضعیت دولت در صد روز اول بیشتر از جنس بلاتکلیفی بود.

**آیا می‌توان گفت شعار وفاق دولت و مدل انتصابات که گویا سهم دهی جناحی را در پی داشت اتفاقا دقیقا در اقتصاد بدتر عمل می‌کند، چون باری به هر جهت شده و حتی شاهد اختلاف در خود تیم اقتصادی دولت هستیم؟ اکنون دیگر مساله اختلاف میان رئیس بانک مرکزی با وزیر اقتصاد اصلا موضوع پنهانی نیست.

- بله این دقیقا موضوعی است که باید به آن اشاره کرد. 

رئیس کل بانک مرکزی در دولت سیزدهم حضور داشته و سیاست‌هایی را در دولت گذشته پیاده کرده که به‌نظرم این سیاست‌ها اتفاقا موفقیت آمیز هم نبوده است. حتی در پایان دولت سیزدهم هم ایشان گزارشی در دولت ارائه داد مبنی بر این که شرایط گل و بلبل است. حالا همین فرد دوباره مسئولیت بانک مرکزی را دارد. مساله دیگر این که افراد مختلفی در دولت و یا حتی خود آقای پزشکیان مدعی بودند که شرایط خیلی بدی را تحویل گرفته اند. بعد در مقابل آقای فرزین می‌گفت شرایط خیلی خوب است. خب این چه معنی دارد؟ این یعنی نگاه‌ها در مساله اصلی اقتصاد هم از یکدیگر متفاوت است.

کما اینکه نه فقط رئیس بانک مرکزی که وزیر کشاورزی، وزیر نیرو، وزیر صنعت، وزیر اقتصاد، رئیس کل بانک مرکزی، هر کدام از این اشخاص اصلا نگاه‌های متفاوتی نسبت به موضوعات واحد دارند و وابسته به آدم‌های مختلف و جناح‌های متفاوت هستند. 

اصلا این طور نمی‌شود دولت را اداره کرد. آقای پزشکیان باید اصل را روی شایسته سالاری می‌گذاشتند و این بهتر جواب می‌داد تا این که از افراد و جناح‌های مختلف، یکی دو نفر در دولت باشند. طبیعتا این اشخاص با این نگرش‌ها و دیدگاه‌ها هیچ‌جور نمی‌توانند با هم کار کنند. زبان همدیگر را متوجه نمی‌شوند و اصل را باید بر شایسته سالاری می‌گذاشتند. اصلا شورای راهبردی هم که آقای ظریف تشکیل داده بود، هدفش این بود که شایستگان را انتخاب کند.

* شاید، چون کلا وفاق جایگزین شایسته سالاری شده است.

- اصلا شورای راهبردی و آن جلسات با این مدل انتصابات به کاریکاتور و نمایشی تبدیل شد که اجرا و تمام شد و دکوری نیز بیش نبود. شورای راهبردی پیش از تشکیل دولت فقط یک وقت و زمان را تلف کرد و من از قبل می‌دانستم این دکور است، اما بسیاری امیدوار شده و معتقد بودند که نه، می‌خواهد اتفاقی بیافتد، اما دیدیم که باز شایسته سالاری زیر سوال رفت. 

دولت چهاردهم در مجموع دولت نچسبی است و از یک طرف با هم همگن نیستند، از طرف دیگر نیز به نوعی در یکی از سخت‌ترین برهه‌ها و شرایط بین المللی و سیاسی از بعد از انقلاب اسلامی تا کنون کار خود را آغاز کرده است.

من حتی فکر می‌کنم از دوران جنگ تحمیلی تاکنون هم شرایط بین المللی و سیاسی به‌نظرم و حتی شرایط داخلی، تا این اندازه پیچیده نبوده است و الان هم شرایط داخلی خیلی مناسب نیست و کشور از حیث ناترازی‌ها، از حیث خطا و از حیث انباشت چالش‌های داخلی دچار بحران است و هم واقعا فکر می‌کنم باید بپذیرید وضعیت بین المللی ما در بدترین شرایط ممکن است.

ببینید برای خود من اصلا این شرایط، در بدترین سناریو‌هایی که در ذهن خودم می‌توانستم طراحی کنم، هم شاید ناممکن بود. اصلا من یک دوره بدترین سناریو‌ها را چیده بودم و همان‌ها اتفاق افتاد. من در زندگی‌ام همیشه سعی می‌کنم بدترین سناریو‌ها را ببینم، اما به‌ندرت بدترین سناریو‌ها در زندگی‌ام رخ داده است. 

در مورد پزشکیان و آغاز به کار دولتش تقریبا تمام بدترین سناریو‌ها رخ داده است. 

* یکی از بدبیاری‌ها، شاید همین باشد که بودجه را در همان صد روز اول تحویل داد و همراه با کسری بوده است. اکنون ترامپ آمده و حتی ممکن است همین فروش نفت هم محقق نشود و این یعنی کسری بودجه‌ای شاید بزرگ‌تر از حتی پیش بینی اولیه!

- ببینید اصلا دولت بودجه را بد طراحی و تدوین کرده است. اگر من جای دولت آقای پزشکیان بودم، بودجه را با سناریوی بدبینانه می‌بستم ولی لایحه‌ای که دولت داده با سناریوی خوش‌بینانه داده است. 

این که مشخص است وقتی لایحه بودجه‌ای را با سناریوی خوش‌بینانه تنظیم می‌کنیم، در شرایط بدبینانه، این تنظیمات دیگر با هم همخوانی نخواهند داشت. مثلا فکر می‌کنم با این تیم افراطی که ترامپ قصد دارد در دولتش به کار بگیرد، اگر گزینه‌ها همین‌ها باشند که مطرح شده‌اند، فکر می‌کنم کلا باید بودجه دلاری را از بودجه ریالی جدا کنند، یعنی بودجه دلاری را اگر هر میزان صادرات داشتیم به مازاد بودجه عمرانی تزریق کنیم و چاره‌ای هم نیست.

با شرایط فعلی هم اگر من جای دولت و مجلس بودم، لایحه را بازنگری اساسی می‌کردم. وقتی بحران فروش نفت داریم و پیش بینی از بیشتر شدن بحران است خب کسری بیشتر می‌شود.

فکر می‌کنم اکنون در بودجه ۱۴۰۴ قرار است ۵۴۰ همت از صندوق توسعه ملی برداشت کنند که آن هم پیش پیش از نفت برداشت می‌کنند و اگر نفت نداشته باشد، هزار همتش را از دست خواهد داد.

این بدان معناست که خود این لایحه فی‌نفسه حدود ۴۰۰ تا ۷۰۰ همت کسری داشت؛ نه آن بخش فرابودجه‌ای، خود بودجه بدون فرابودجه‌ای‌ها این کسری بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ همت را داشت.

خود فرابودجه‌ای‌ها نیز مشکل تامین منابع مالی را دارند و این نفت را هم کنار بگذارید، هزار همت از همین نفت کسری می‌شود؛ لذا اصلا ساختار و شاکله لایحه باید به‌هم بریزد و در غیر این صورت، لایحه‌ای می‌بندید که حداقل ۴۰ درصد از درآمد به‌احتمال زیاد تامین نخواهد شد و سال آینده برای کشور گرفتاری ایجاد خواهد شد. 

*می‌توان گفت این هم از همان نمونه بدبیاری‌هاست که با آمدن ترامپ نصیب‌شان شده است.

- بله، اما اکنون دیگر فقط ترامپ نیست، کنگره و سنا هم جمهوری خواه شده‌اند. نتانیاهو هم آدمی افراطی است. ترامپ هم آدمی دیوانه و غیرقابل پیش بینی است. تیمی هم که از دیروز معروف کرده اند در هر سه گزینه سفیر آمریکا در سازمان ملل، وزیر امور خارجه یشنهادی و مشاور امنیت ملی کاخ سفید، هر سه آدم‌های افراطی هستند. با این آدم‌های افراطی در دولت آتی آمریکا باید واقع بینانه و به‌نظرم چه بهتر، بدبینانه برخورد کنیم. هر چقدر واقع بینانه و به‌نظرم بدبینانه برخورد کنیم به واقعیت‌ها بیشتر نزدیک خواهد شد؛ لذا این مجموعه اتفاق‌هایی است که می‌افتد. یعنی دولت ناهمگن و نامتوازن که هر کدام از عناصرش وامدار افرادی هستند و اتفاقا با خود رکن اصلی دولت همدلی ندارند مشکل است و با این وضعیت در سیاست جهانی می‌تواند اوضاع سخت‌تر شود. 

مساله دیگر این است که شرایط داخلی واقعا به‌هم ریخته است. وضعیت ناترازی‌ها از حیث چالش‌هایی که خودش را نشان می‌دهد، حالا این مسائل بین المللی هم به مسائل داخلی اضافه شده و آن هم در بدترین شکل ممکن؛ لذا واقعا این که آقای پزشکیان چطور می‌تواند شب‌ها بخوابد تعجب می‌کنم. من که تازه سهمی در دولت ندارم، سه چهار ماه است که استرس گرفته‌ام. استرس گرفته ام در حالی که نه سمتی و نه مسئولیتی در دولت ندارم و صرف دلسوزی استرس گرفته‌ام. واقعا کار این دوستان سخت است. خدا باید کمک‌شان کند و پشتیبان‌شان باشد چون واقعا چقدر کار سختی در پیش دارند.

* آیا الان می‌شود توصیه ا‌ی به دولت کرد؟

- یکی از توصیه‌هایی که می‌توانم داشته باشم این است که دولت حداقل طرح تقویت تاب آوری اقتصاد ایران را آماده کند تا حداقل بتواند جلوی آسیب پذیری‌های کوتاه‌مدت را سد کند. مساله دوم این است که به‌نظرم هر چقدر دور از واقعیت‌ها با مردم صحبت کنیم، شرایط بهتر نخواهد شد. پس به‌نظرم آرام آرام باید واقعیت‌ها را به مردم بگوییم، چون باید برای مواجهه‌های آتی برنامه هم داشته باشیم؛ یعنی برنامه‌ای داشته باشیم که در آن بدانیم که در کدام بخش‌ها احساس خطر وجود دارد و چنین برنامه‌ای را می‌خواهیم با همراهی مردم پیاده کنیم و این را باید به شهروندان ایران اطلاع بدهیم. 

کار‌هایی را هم دولت باید از خودش شروع کند. اینکه دولت، شایستگان را بر سر کار نمی‌آورد خود علامت سوال است. دولت باید مقداری جلوی ریخت و پاش‌هایش را بگیرد. دولت در انتصاب‌هایش اشتباه رفت و باید انتصاب‌های بهتری انجام می‌داد و حداقل تلاش کند جلوی ریخت و پاش‌ها در بودجه و جا‌های دیگر را بگیرد و بعد از آن می‌تواند با مردم هم راحت‌تر صحبت کند و بگوید بله من تصمیم‌های سختی برای خودم گرفته ام و شما هم همراهی کنید.

ولی دولت فعلا و هنوز سردرگم است. پیش بینی این روند بدبیاری‌ها هم واقعا خیلی سخت بود. این را بپذیرید. این میزان بدبیاری را کسی باور نمی‌کرد و واقعا بدشانسی دکتر پزشکیان بود.