به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه هم میهن نوشت: یک پاسخ قاطع، بلی است. زیرا مردم بسیار خوشحال خواهند شد که از شر فیلترشکن رها میشوند.
از پرداخت پول برای خرید آن معاف میشوند. سرعت اینترنت بیشتر خواهد شد. از احساس توهین به خود و نیز از شدت بدبینی علیه مدیریت امور خلاص میشوند. کسبوکارهای اینترنتی رونق میگیرد.
فساد دسترسی بیگانگان به دادههای مردم قطع میشود، یک وعده مهم پزشکیان نیز محقق میشود و خلاصه همهاش مثبت است.
ولی یک اتفاق منفی هم رخ میدهد. فیلترینگ نمادی مهم یا حتی مهمترین نماد برای فهم مبنا و کیفیت برخی از تصمیمگیریها در ساختار موجود است.
با از میان رفتن فیلترینگ، با ارجاع به چه شواهدی بگوییم که نظام تصمیمگیری ما درست نیست و باید اصلاح شود؟ برای فهم این مطلب بهتر است سخنان آقای پزشکیان درباره فیلترینگ را با هم مرور کنیم.
رئیسجمهور در جلسه اخیر شورایعالی فضای مجازی اعلام کرد که: «فیلترینگ قرار بود مشکلی را از کشور حل کند، اما علاوه بر بدتر کردن شرایط، موجب ایجاد رانتخواری در فروش فیلترشکن و ایجاد نارضایتی برای مردم نیز شده است. نتایج ارزیابیهای علمی و تحلیل اثرات اجتماعی فیلترینگ نشان میدهد که هیچیک از اهداف این طرح محقق نشده بلکه مضرات و مشکلات دیگری نیز ایجاد کرده، اما تعجبآور است که ما همچنان نسبت به ادامه این روند پرضرر و بینتیجه اصرار داریم. دولت به دنبال ایجاد نگاه مشترک با دیگر نهادهای حاکمیتی درباره رفع فیلترینگ است.»
آقای رئیسجمهور تاکنون درباره فیلترینگ تا این اندازه صریح اظهارنظر نکرده بود. ظاهراً در این سه ماه درگیر این مسئله بوده است تا وعده خود را محقق کند و گزارشهای آن را خوانده و به نتایج پیشگفته رسیده.
براساس ارزیابیهای علمی، فیلترینگ نهتنها هیچ مسئلهای را حل نکرده؛ بلکه بدتر کرده، موجب رانتخواری و نارضایتی شده است. تعجبآور اینکه همچنان ادامه دارد و او دنبال حل مسئله از طریق دیگر نهادهای حاکمیتی است.
اکنون باید پرسید آیا فقط همین یک مورد است که چنین سیاستی را اتخاذ کردهاند که نهتنها سودی ندارد بلکه کلی فساد و زیان هم دارد؟ مگر میشود که تصمیمات کشور واجد این کیفیت باشند؟ غیرممکن است.
پس واقعیت چیست؟ مسئله اینگونه نیست. فیلترینگ هم سود دارد و هم مفید است. فقط باید دید که این سود و فایده متوجه چه کسانی است؟ آنان کجا هستند که این تصمیم را تحمیل کردهاند؟
آنان اتفاقاً دارای عقل هستند و شاید هم خیلی باهوش باشند. چون میتوانند منافع خود را با پوشش سیاسی مناسب، پنهان و عرضه کنند و حتی دیگر نهادهای حاکمیتی را هم مجاب نمایند و اجازه ندهند که آنان از مطالعات علمی در این مورد و همه موارد دیگر بهرهمند شوند.
پس مسئله اصلی وجود این افراد ذینفع یا حداقل این رویکرد غیر و حتی ضدعلمی است که میتواند منافع و ارزشهای جدیدی را برای جامعه و مردم تعریف کند و آنان را در چاله یا حتی چاه سیاستی بیاندازد. رفع فیلترینگ این خطر را دارد که ما را از سیاستهایی غافل کند که بهشدت غیرعقلایی هستند.
فیلترینگ چون با لحظه لحظه زندگی ما در ارتباط بود، متوجه این نابخردی در سیاستگذاری میبودیم. ولی با حل فیلترینگ مهمترین نماد آن از جلوی دید ما پنهان میشود؛ مگر اینکه حذف فیلترینگ گامی رو بهجلو برای حذف این رویکرد و گروههای ذینفع از عرصه سیاستگذاری باشد.
∎