سخنان رئیسجمهور گرچه نه از طرف دوستان و همراهانش و نه از طرف منتقدانش هیچگاه مانند سخنان یک نظریهپرداز دیده نشده است، اما جایگاه ایشان مخاطب را ناچار میکند به ابعاد کلامی، حقوقی و سیاسی برخی واژهها و اصطلاحات دقت کند.
به گزارش جوان، «با دشمنان مدارا» که اخیراً نطق فرمودند، از همان اصطلاحات است. گویی تاکنون این ما بودهایم که بر دشمن سخت میگرفتهایم و حالا نوبت مدارا فرارسیده است!
این سخن بیشتر باید مخاطبش دشمن اصلی ما باشد که از روی کینه و طمع و خوی غیرانسانی بر ما سخت گرفته و مدارایی نداشته است. اکنون رئیسجمهور نهجالبلاغهدان بهجای آنکه اینبار هم از همان کتاب شریف مضمون بیاورد، به حافظ شیرازی چنگ زده که پندی اخلاقی در حیطه جامعه خودی میدهد، نه وظیفهای حکمرانی مقابل تجربه دشمنانی مثل امریکا.
با دشمنان باید عقلانیت خرج کرد. پایه و اساس این عقلانیت، تجربه است و استدلال عقلی، نه شعر اخلاقی. اگرچه هر شعر خوب یک استدلال است، اما در جای درست خود.
تجربه در مقابل امریکا به ما میآموزد باید دشمن را بشناسیم و از او نافرمانی کنیم و مقابل او بایستیم (و عرف عدوه فعصاه). رسولخدا و مولا علی فقط درجایی نشانههایی از مدارا با دشمن داشتند که دشمن در صحنه نبرد در حال فرار بود و ایشان از تعقیب او نهی میکردند. در باقی موارد بر دشمن پیش از آنکه بر جبهه حق غلبه کند، سخت میگرفتند یا مقابل او ایستادگی میکردند.
عقلانیت ما که نیمقرن بلکه هفت دهه تجربه پشت آن است، میگوید امریکا هرگز با ما مدارا نداشت و اینک مدارای ما با او اصولاً یک تعبیر غلط و نابجا و بیمعنی است. گفته شد که انتظار نداریم رئیسجمهور پزشک در سخنان خود مانند یک سیاستمدار به ابعاد واژهها دقت داشته باشد، اما چاره چیست؟! هرکس بشنود که فرمان مدارا با دشمن صادر شده است، و در باغ روابط خصمانه سالهای طولانی امریکا با ایران نباشد، گمان میکند که ما زانو بر گردن امریکا گذاشتهایم و در حال خفهشدن خصم باید اندکی هم اهل رفق و مدارا باشیم!
اگر این تعبیرات رئیسجمهور را مقدمهای برای مذاکره پنهان با ترامپ حتی قبل از به دستگرفتن قدرت بدانیم، قضیه بدتر میشود. باز تجربه به ما میگوید نمیتوان به امریکا و قسم انجیلخوردنش اعتماد کرد.
خود آقای پزشکیان نخستین تجربه دولتش با ترور هنیه و بدقولی امریکا برای پایاندادن به جنگ در ازای انتقامنگرفتن ایران آغاز شد که چندینبار به آن اذعان کرده است. سالها از طرف ایران گفته شد اگر امریکا میخواهد مذاکره کند باید با اقدام عملی رفع کامل تحریمها آغاز کند، اما چنین نشد زیرا قصد امریکا از مذاکره هرگز به سرانجامرساندن یک دعوی و پایاندادن به آن نیست که امریکا نان همین دعویها و دشمنیها را میخورد.
با چین، با روسیه، با خود اروپا و با اعراب چنان میکند که هیچ خصمی در تاریخ نکرده است. صدای اروپا از اینکه امریکا میخواهد آنان را به اسارت و بردگی نظامی و اقتصادی خود درآورد، بلند است. اعراب فریب امریکا را میخورند و، چون جسارت قیام و ایستادگی ندارند، حتی مقابل مقاومت گروه کوچکی از ملت عرب در غزه، به امریکا باج و چراغسبز هم میدهند.
با این دشمن چه مدارایی منظورتان است؟! یک نگاه به مردان دیوانهای که ترامپ برای مهمترین مناصب دولتش معرفی کرده است، بیندازید! گمان میکنید وقتی بشنوند که شما میخواهید با دشمنان مدارا کنید، چه واکنشی خواهند داشت یا چه اثری روی آنان خواهید گذاشت؟!
مقابل دیوانه باید عاقل بود. مقابل خصمی که برای شروع خصومت در تاریخ و برای ادامه خصومت در زمانه ما دلایل منفعتطلبانه داشته و دارد، مداراکردن یعنی تشویق او به خصومت بیشتر. رئیسجمهور نباید فریب دوستان نادانی را بخورد که به او پیشنهاد ترک مخاصمه با امریکا را میدهند. مگر ما خصومتورزی کردیم؟! شاید هم فریب «راهبردی» کارساز بوده که پیشنهاد مدارا به میان آمده است. دیوان حافظ را ببوسید و لب طاقچه بگذارید و از دفتر عقل و تجربه ملت ایران مدد بگیرید اگر ارادهای هست.