به گزارش جهان نیوز به نقل از کیهان، روزنامه زنجیرهای شرق، در یادداشتی به قلم کامبیز نوروزی با عنوان «برق از کجا میرود؟» نوشت: «دردها نشانههای مرضاند. حکایت اغلب مشکلات و بحرانهایی که سالها گریبان ما را گرفته است، حکایت درد و مُسکن است. ماجرای کمبود برق، نوک کوه یخ بحرانها و ماجرای سلسلهای از دردهاست که با مسکّن موقتاً آرام میشوند و فراموش میشوند. سه نیروگاه از مدار خارج شدهاند، چون مازوت میسوزانند که هوا را بسیار میآلاید. مازوت میسوزانند، چون کشور دچار کمبود گاز است. کمبود گاز به خاطر وجود بحران فرسودگی در صنایع نفت و گاز و برق است. بحران و فرسودگی دارند، چون سوءمدیریت طولانیمدت و تا حدی تحریمها مانع از بهروزرسانی آنها شده است. سوءمدیریت است، چون این صنایع در ایران از بزرگترین منابع تولید رانتاند و تسلط بر آنها از عسل شیرینتر. تصدی این مجموعههای عظیم نه تابع معیارهای تخصصی، بلکه تابع منفعتطلبی قدرتهای سیاسی است.
سالهاست که درد کمبود برق را مثل دیگر دردها با مسکّنهای مختلف میخواهند آرام کنند. گاه با استفاده از سوختهای آلاینده در نیروگاهها و گاه دادن برنامههای خاموشی، گاهی نیز با قطع برق کارخانجات. آنقدر استفاده از مسکّنها زیاد شده که دیگر اصل درد و منشأ آن به فراموشی سپرده شده است. در آرامشی ویرانگر دندانها یک به یک به سوی خرابتر شدن میروند.
اینک از زاویهای دیگر به موضوع نگاه کنیم. تقریباً در تمام برنامههای توسعه پنجساله کشور، موضوع افزایش تولید برق و اصلاح نیروگاهها موردتوجه قانونگذار بوده و در بودجههای سالانه هم ردیفهای بودجهای برای آن پیشبینی شده است. علاوهبر این بیش از 30 سند بالادستی در همین حوزه در سطوح عالی تصویب شدهاند که هرکدام ضوابطی برای این صنعت تعیین کردهاند تا برق موردنیاز برای انواع مصارف کشور تأمین شود. در سالهای 93 و 94 که سند چشمانداز صنعت برق در افق 1404 تصویب شد، «تأمین برق مطمئن و پایدار» اولین هدف استراتژیک از اهداف 12گانه این سند بود. اگر این قوانین و این اسناد اجرا میشدند، الان کشور دچار چنین بحران سنگینی برای تولید برق نبود که نقطه پایان هم معلوم نباشد. پرسش اصلی این نیست که چرا کشور در کمبود برق به سر میبرد. کارشناسان صنایع نفت و گاز و برق دلایل فنی و تخصصی را میدانند و گفتهاند.
پرسش اصلی و مهمتر این است که چرا و چگونه قوانین و مقررات مربوط به صنایع نفت و گاز به اجرا درنیامدهاند تا براساس آنها صنایع برق و گاز بتوانند بهدرستی به اجرا درآیند و کشور وارد چنین بحرانهای بزرگی نشود.
ریشه اینجاست. برق از جای دیگر است که میرود. تا به این سؤال پاسخ داده نشود و براساس پاسخ اقدام اصلاحی نشود، هر راهحل فنی برای بهبود وضعیت تولید نفت و گاز و برق بیاثر است و حداکثر اینکه باز مسکّنی خواهد بود که درد اصلی را از یاد میبرد.»
این نوشته در حالی است که اکنون معلوم شده فقط سه نیروگاه از سوخت مازوت استفاده میکنند و روی هم رفته بیش از 5 درصد برق مصرفی را تامین نمیکنند. اکنون معلوم شده دولت از شهریورماه اقدام به ذخیرهسازی سوخت گازوئیل موردنیاز پاییز و زمستان به روال سالهای قبل نکرده است. آقای پزشکیان دیروز درباره علت خاموشیها، تلویحاً ادعای قطع برق به خاطر مازوتسوزی و جلوگیری از آلودگی هوا را رد کرد و گفت: «چون ذخایرمان کم است و در زمستان ممکن است با مشکل مواجه شویم، مجبوریم ذخایر نیروگاهها را طوری تنظیم کنیم که در زمستان به مشکل نخوریم.»
نکته بعدی در ناترازی تامین حاملهای انرژی، نتیجه استدلال غلط وزیران نفت و نیروی دولت روحانی است، مبنی بر اینکه میگفتند «پالایشگاهسازی، کثافتکاری است» و «به خاطر 200 مگاوات برق، زیر بار مافیای نیروگاهسازی نمیروم». و اینها علاوهبر تعطیلی برنامه هستهای است که در صورت گسترش و ایجاد نیروگاههای هستهای میتوانست برق پاک و بدون آلودگی را برای کشور تامین کند. متاسفانه سیاسیکاری و سیاستبازی برخی نشریات زنجیرهای و کارشناسان «همهکاره و هیچیبلد» آنها موجب شده تا در مقاطع مختلف، تحلیلهای غلط و گمراهکننده به مردم و مدیران داده شود که بزککاری برجام و کتمان منافذ آن، و بزک کردن تهدیداتی مثل FATF و توافق آب و هوائی پاریس (فشار برای کاهش مصرف سوخت فسیلی در ایران در دولت روحانی و کاهش نیروگاهسازی) از جمله این آدرسهای غلط است که نهایتاً هم به گدایی از آمریکا و غرب، به جای تدبیر و استفاده از ظرفیتهای داخلی ختم میشود.
سالهاست که درد کمبود برق را مثل دیگر دردها با مسکّنهای مختلف میخواهند آرام کنند. گاه با استفاده از سوختهای آلاینده در نیروگاهها و گاه دادن برنامههای خاموشی، گاهی نیز با قطع برق کارخانجات. آنقدر استفاده از مسکّنها زیاد شده که دیگر اصل درد و منشأ آن به فراموشی سپرده شده است. در آرامشی ویرانگر دندانها یک به یک به سوی خرابتر شدن میروند.
اینک از زاویهای دیگر به موضوع نگاه کنیم. تقریباً در تمام برنامههای توسعه پنجساله کشور، موضوع افزایش تولید برق و اصلاح نیروگاهها موردتوجه قانونگذار بوده و در بودجههای سالانه هم ردیفهای بودجهای برای آن پیشبینی شده است. علاوهبر این بیش از 30 سند بالادستی در همین حوزه در سطوح عالی تصویب شدهاند که هرکدام ضوابطی برای این صنعت تعیین کردهاند تا برق موردنیاز برای انواع مصارف کشور تأمین شود. در سالهای 93 و 94 که سند چشمانداز صنعت برق در افق 1404 تصویب شد، «تأمین برق مطمئن و پایدار» اولین هدف استراتژیک از اهداف 12گانه این سند بود. اگر این قوانین و این اسناد اجرا میشدند، الان کشور دچار چنین بحران سنگینی برای تولید برق نبود که نقطه پایان هم معلوم نباشد. پرسش اصلی این نیست که چرا کشور در کمبود برق به سر میبرد. کارشناسان صنایع نفت و گاز و برق دلایل فنی و تخصصی را میدانند و گفتهاند.
پرسش اصلی و مهمتر این است که چرا و چگونه قوانین و مقررات مربوط به صنایع نفت و گاز به اجرا درنیامدهاند تا براساس آنها صنایع برق و گاز بتوانند بهدرستی به اجرا درآیند و کشور وارد چنین بحرانهای بزرگی نشود.
ریشه اینجاست. برق از جای دیگر است که میرود. تا به این سؤال پاسخ داده نشود و براساس پاسخ اقدام اصلاحی نشود، هر راهحل فنی برای بهبود وضعیت تولید نفت و گاز و برق بیاثر است و حداکثر اینکه باز مسکّنی خواهد بود که درد اصلی را از یاد میبرد.»
این نوشته در حالی است که اکنون معلوم شده فقط سه نیروگاه از سوخت مازوت استفاده میکنند و روی هم رفته بیش از 5 درصد برق مصرفی را تامین نمیکنند. اکنون معلوم شده دولت از شهریورماه اقدام به ذخیرهسازی سوخت گازوئیل موردنیاز پاییز و زمستان به روال سالهای قبل نکرده است. آقای پزشکیان دیروز درباره علت خاموشیها، تلویحاً ادعای قطع برق به خاطر مازوتسوزی و جلوگیری از آلودگی هوا را رد کرد و گفت: «چون ذخایرمان کم است و در زمستان ممکن است با مشکل مواجه شویم، مجبوریم ذخایر نیروگاهها را طوری تنظیم کنیم که در زمستان به مشکل نخوریم.»
نکته بعدی در ناترازی تامین حاملهای انرژی، نتیجه استدلال غلط وزیران نفت و نیروی دولت روحانی است، مبنی بر اینکه میگفتند «پالایشگاهسازی، کثافتکاری است» و «به خاطر 200 مگاوات برق، زیر بار مافیای نیروگاهسازی نمیروم». و اینها علاوهبر تعطیلی برنامه هستهای است که در صورت گسترش و ایجاد نیروگاههای هستهای میتوانست برق پاک و بدون آلودگی را برای کشور تامین کند. متاسفانه سیاسیکاری و سیاستبازی برخی نشریات زنجیرهای و کارشناسان «همهکاره و هیچیبلد» آنها موجب شده تا در مقاطع مختلف، تحلیلهای غلط و گمراهکننده به مردم و مدیران داده شود که بزککاری برجام و کتمان منافذ آن، و بزک کردن تهدیداتی مثل FATF و توافق آب و هوائی پاریس (فشار برای کاهش مصرف سوخت فسیلی در ایران در دولت روحانی و کاهش نیروگاهسازی) از جمله این آدرسهای غلط است که نهایتاً هم به گدایی از آمریکا و غرب، به جای تدبیر و استفاده از ظرفیتهای داخلی ختم میشود.