شناسهٔ خبر: 69723836 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

پندار ناقص روشنفکران از علامه طباطبایی

هر چند شخصیت علامه طباطبایی به واسطه آثار مکتوبش، شخصیتی عرفانی و فلسفی معرفی شده ولی در عرصه سیاست، پایه‌گذاری‌های مبنایی عمیقی دارد و بسیاری از مسائل مبنایی و فکری اندیشه سیاسی را گره‌گشایی کرده و به تدوین ایجابی آن کمک شایانی رسانده است.

صاحب‌خبر -

گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم: علامه طباطبایی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین متفکران اسلامی معاصر ما است. بررسی ابعاد عمیق تفکر و شخصیت والای این عالم ذوابعاد نیاز به مطالعات دقیقِ تاریخ زندگی و آثارشان دارد. نقش ایشان در نهضت اسلامی ایران و گسترش تفکر اسلامی غیرقابل ‌انکار است و آثار متعددی عمدتاً در قالب کتاب، مقاله و پایان‌نامه درباره نگاه‌های فلسفی و سیاسی ایشان نگاشته شده است؛ ولی برخی از روشنفکران، بالاخص در سال‌های اخیر به دنبال مصادره علامه به‌نفع جریان خود بودند و قرائتی ناروا و غیرواقعی از علامه ارائه و ایشان را میانه‌رو و معتدل در باب دین و سیاست معرفی کرده‌اند. برخی جریان‌ها به گونه‌ای تلاش می‌کنند که از ادله قطعی همچون آثار، شاگردان و سلوک عملی ایشان عبور و صرفاً به چند خاطره غیر موثق مبتنی بر اشخاص تکیه ‌کنند که از سست‌ترین روش‌ها برای اثبات اندیشه یک دانشمند است.

برای قرائت انقلابی از علامه طباطبائی(ره)، دلایل متعددی وجود دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:

1. پایه‌گذاری فلسفه اسلامی معاصر؛ بی‌تردید علامه را می‌توان در ادامه مکتب حکمت متعالیه و پیرو ملاصدرا دانست؛ ولی تفسیر دقیقی که ایشان از این مکتب فلسفی ارائه می‌دهند؛ امکانِ امتداد اجتماعی فلسفه را فراهم می‌کنند؛ از این رو پایه‌گذار سنتی از تفکر فلسفی شدند که در نهضت اسلامی به‌عنوان مبنایی برای نقد و پاسخگویی به چالش‌ها و اندیشه‌های معارض می‌شود. از اصول فلسفه و روش رئالیسم گرفته تا شرح اسفار، «بدایة و نهایة الحکمة» و حتی رسائل مختلفی که ایشان نگاشته‌اند؛ مبتنی بر همین موضوع بوده است.

2. تفسیر المیزان؛ این تفسیر علاوه بر ارائه فهم عمیقی از قرآن به‌عنوان ابزاری برای تبیین اصول و ارزش‌های اسلامی در برابر جریان‌های مدرن و سکولار عمل کرد.

3. تربیت نسلی کارآمد در امور اجتماعی؛ علامه طباطبایی(ره) به‌عنوان معلم و راهنما، نسل‌های جدیدی از متفکران و روحانیون را تربیت کرد که در شکل‌گیری و پیشبرد نهضت اسلامی اساسی‌ترین نقش‌ها را ایفا کردند و نکته درخور توجه و تأمل آنکه عمده شاگردان امام، شاگردان علامه نیز بودند. علامه به روش‌های مختلف در شکل‌گیری و عملیاتی‌شدن گفتمان انقلاب اسلامی نقش داشتند و نظرات و آموزه‌هایش در شکل‌گیری ایدئولوژی انقلاب و تبیین اصول اسلامی در حرکت‌های انقلابی مؤثر بود؛ به‌ شکلی ‌که سبب ایجاد انگیزه‌های معنوی در میان جوانان و مؤمنان شدند که در نهایت منجر به بروز و پیروزی انقلاب اسلامی شد.

4. ایشان برای رفع ناهنجاری‌ها و نابسامانی‌های اجتماع و استیفای حقوق ستمدیدگان از ستمگران، و حفظ کیان و کرامت انسانی، جامعه بشری را ناگزیر از تشکیل یک نظام اجتماعی و حاکمیتی می‏بیند که در سایه آن، امور فوق تحقق یابد و شرط آن، منحصراً در گرو اجرای احکام اسلامی، به دست مجریان عادل و باتقوا است.

علامه در حقیقت، عدالت اجتماعی را از مقتضیات اولیه طبیعت انسان می‏داند و رعایت عدل و داد و تساوی حقوق افراد را امری لازم و ضروری می‏شمارد، و از تبعیض‌ها و ظلم ثروتمندان برحذر می‌دارد. (تفسیر المیزان، سوره آل‌عمران، ذیل آیه 26)

نمونه دیگر از سلوک عملی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی علامه در باب سیاست، اعلامیه‌ای است که در بخشی از آن آمده است: «روحانیت با هر فشار و مضیقه و اهانتی که دولت به آن وارد کرده و درصدد واردکردن است، تکلیف دینی و وجدانی خود را در این تشخیص داده که مصالح و مفاسد را به دولت‌ها و به جامعه مسلمین گوشزد کند و از نصیحت مشفقانه به زمامداران و اولیای امور خودداری نکند و آنچه را برای این ملت بدبخت ضعیف گرسنه بناست پیشامد کند و آثار و نشانه‌های آن یکی بعد از دیگری نمایان می‌شود به جامعه بشر برساند...» این اعلامیه در اسفند سال 41 آماده شده است و امام راحل و علامه(ره) و برخی بزرگان دیگر آن را امضا کرده اند. مخالفت با حزب توده، عدم قبول مدرک دکتری دانشگاه تهران با وجود ناراحتی شاه پهلوی، مخالفت جدی با اسرائیل و... نمونه‌هایی از این دست هستند؛ البته موارد تاریخی بیشتر از این موارد هم وجود دارد که در آثار مختلف تاریخی من‌جمله در جلد اول فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی(ره) (مرکز اسناد انقلاب اسلامی) آن‌هم در روزگاری که برخی از علما، خاموشی و سکوت را پیشه کرده بودند.

البته علامه طباطبایی، رسالت اصلی خود را تدوین مبانی فکری و اندیشه‌ای اسلام سیاسی می‌دانستند؛ زین رو با استفاده از نظریه اعتباریات، روی استخدام‌گری انسان تأکید دارند و همین مسأله را دلیلی می‌دانند که انسان برای رفع خواسته‌های طبیعی‌اش، چاره‌ای جز این نداشته باشد که دیگران را به استخدام خود درآورد و برای اجرای عدالت در این ساختار ضرورتاً از افراد باتقوا در قالب حکومت اسلامی باید بهره برد.

در نهایت باید گفت هر چند شخصیت علامه طباطبایی به واسطه آثار مکتوبش، شخصیتی عرفانی و فلسفی معرفی شده و جلوه کرده است؛ ولی در عرصه سیاست، پایه‌گذاری‌های مبنایی عمیقی دارد و بسیاری از مسائل مبنایی و فکری اندیشه سیاسی را گره‌گشایی کرده و به تدوین ایجابی آن کمک شایانی رسانده است.

 

نویسنده: حجت الاسلام ابراهیم شریفی، دکتری فلسفه اخلاق

 

انتهای پیام/

برچسب‌ها: