صاحبخبر - به گزارش اقتصادنیوز روزنامه اطلاعات نوشت:این جدول بودجه را سر و ته ببندید؛ یعنی جای اولی را با آخری عوض کنید، تا دودههی دیگر ببینید در کشور چه اتفاقی خواهد افتاد. قبول ندارید؟
نگاهی به برنامهای که کلینتون، رئیس جمهور اسبق امریکا در دورهی دوم ریاستش در سال ۱۹۹۷ در مورد تحول آموزشی اعلام کرد و اجرا نمود بیندازید؛ نظری به بودجهی آموزش و پرورش در آلمان و نروژ و فنلاند و مالزی و سنگاپور و حتی عربستان بیفکنید؛ -اگر نگویید: ما را با آنها چه کار!؟
در هیچکدام از کشورهای مذکور و تقریبا در هیچ کشور دیگری، این میزان بودجه برای مراکز آموزشی موازی از سوی دولت اختصاص نمییابد و این مؤسسات در صورت تمایلِ خود مردم به صورت «مردمنهاد» و با بازدهی به مراتب بالاتر از تصدیگری دولتها اداره میشوند.
فربهسازی مراکز خارج از شمار فرهنگی و آموزشی در کشور ما به قیمت هرروز نحیفتر شدن پیکرهی آموزش و پرورش انجامیده؛ هم در حوزهی اقتصادی و هم در ساحت راندمان فرهنگی.
درک ناقص و یکجانبهگرایانهی مدیریت کلان این وزارتخانه در طول چهاردهه، از یکسو موجب توزیع ناعادلانهی امکانات در مورد دانشآموزان شده و از دگرسو به دلیل نگاههای دگم ایدئولوژیک، به آشفتگی و گسیختگی هویتی در این نسل انجامیده . معدل سالانهی میلیونها دانشآموز از یک طرف و سرآمدنمایی و اختصاص صندلیهای بالای دانشگاهی به قشری حداقلی از طرف دیگراز آثار این سیاست است؛ همان حداقل کاملاً برخوردار در پرداخت شهریههای چندصدمیلیونی، که عمدتاً مدارس کشور را سکوی پرتاب خود به خارج از کشور کردهاند.
اشتباه نشود! دوباره به جان مدارس با کیفیت و برخوردار نیفتند و این چند چراغ را هم از سو و توان نیندازند! سخن در برچیدن اینگونه مدارس نیست؛ سخن در «مردمنهاد»کردن مؤسسات فرهنگی و آموزشی به نفع مسئولیتپذیری بیشتر دولت در مورد مدارس دولتی و توزیع عادلانهی امکانات آموزشی است؛ در یک کلام، سرریز شدن بودجههای اختصاصیِ هزار و یک نهاد به اصطلاح فرهنگی به دهلیز متولّی رسمی و به نام و کام فرزندانی که باید فردا مردانِ مرد و زنان کارآمد کشور باشند.
∎