شناسهٔ خبر: 69721810 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا | لینک خبر

درباره رفتار غلط اصلاح طلبان با ترامپ

این میزان واشنگتن زدگی و پراهمیت جلوه دادن این انتخابات موجب شد تا از ۲۰۲۰، شاهد برجسته شدن انتخابات آمریکا حتی در بین توده‌های مردم باشیم و با ذوق زدگی نظرسنجی‌ها و اخبار را جستجو کنند تا چه کسی به کاخ سفید رهسپار می‌شود.

صاحب‌خبر -

روز 6 نوامبر، دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شد تا پس از 4 سال دوری از این منصب، به کاخ سفید برگردد.

علی‌رغم اینکه هنوز برنامه ترامپ برای منطقه و ایران روشن نیست اما از آنجاکه وی سابق بر این 4 سال در این سمت حضور داشت و همچنین با توجه به روند انتصاب‌های اخیرش پیش از شروع رسمی دوره ریاست جمهوری، می‌توان حدس زد که رئیس جمهور بعدی آمریکا چه رویکردی را در قبال ایران اتخاذ می‌کند، اما همواره یک جریان سیاسی و عده‌ای هستند که بعد از روی کار آمدن هر رئیس جمهور در آمریکا، فوراً تابلوی مذاکره را بالا می‌برند و با بزک کردن چهره شخص منتخب و یا ارعاب مردم از او، خواستار گفت و گو و مذاکره می‌شوند و حتی با دستاویز‌ها و قیاس‌های مع الفارق مانند اینکه "ترامپ تاجر است" یا "ما با صدام مذاکره کردیم پس با ترامپ هم می‌شود! " مذاکره را تئوریزه می‌کنند.

این میزان واشنگتن زدگی و پراهمیت جلوه دادن این انتخابات موجب شد تا از 2020، شاهد برجسته شدن انتخابات آمریکا حتی در بین توده‌های مردم باشیم و با ذوق زدگی نظرسنجی‌ها و اخبار را جستجو کنند تا چه کسی به کاخ سفید رهسپار می‌شود.

این در حالی است که نه تنها ترامپ 1403 با ترامپ 1397 تفاوت دارد بلکه جهان و منطقه نیز با جهان آن سال‌ها تفاوت آشکاری دارد و در این باره چند نکته را می‌توان مطرح کرد:

1- دونالد ترامپ چهره گمنام و ناشناخته‌ای نیست. وی 4 سال رئیس جمهور آمریکا بود و در این 4 سال شاید اوج مخاصمه دو کشور را تجربه کردیم؛ خروج آمریکا از برجام، قرار دادن سپاه در لیست گروه‌های تروریستی، ترور سردار سلیمانی جنبه‌هایی از اقدامات خصمانه ترامپ علیه ایران بود.

همچنین وجود چهره‌هایی مانند جان بولتون و الیت ابرامز در کابینه ترامپ که به مواضع ضد ایران مشهور بودند نشان می‌داد ترامپ اهل مذاکره یا توافق نیست و اکنون چهره‌هایی که برای دولت آینده معرفی کرده، به دشمنی با ایران شهرت بیشتری دارند؛ مانند مارکو روبیو که قرار است سکاندار وزارت خارجه باشد و یا ماکیل والتز گزینه مشاور امنیت ملی.

2- ترامپ نشان داده که عزمی برای مذاکره‌ای که منافع ملی ما را حفظ کند، ندارد. بعد از خروج آمریکا از برجام، مایک پمپئو وزیر خارجه وقت آمریکا، شروط 12‌گانه‌ای را اعلام کرد که برخلاف گذشته صرفاً درباره موضوعات هسته‌ای نبود، بلکه مسائل منطقه‌ای، موشکی و سیاست خارجه ما را دربر می‌گرفت که در صورت قبول آن‌ها، ایران رسماً به قیمومیت آمریکا درمی آمد.

در سفر نخست وزیر ژاپن به تهران هم رهبر انقلاب علت عدم مذاکره با ترامپ را عدم صداقت وی و زدن زیر توافق برجام ذکر کرده و گفتند " کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافقها‌زده، مذاکره کند؟ "

باتوجه به ترکیب کابینه احتمالی، بنظر می‌رسد شروطی که آمریکا بخواهد با آن ایران را پای میز مذاکره بکشاند بیشتر خواهد بود پس سیگنال مثبتی از طرف مقابل دریافت نشده که عده‌ای ذوق‌زده دنبال توافق باشند.

3- ترامپ از جمله رؤسای جمهوری بود که بیشترین کمک را به اسرائیل در همه ابعاد کرد؛ هرچند همه رؤسای جمهور آمریکا به تناوب خود را با افتخار صهیونیست میدانستند(مانند بایدن که بار‌ها خود را یک صهیونیست معرفی کرده) اما ترامپ یک مرحله پا را فراتر گذاشت. اگر در گذشته بیل کلینتون درصدد بود با پیمان اسلو، برخی سران گروه‌های فلسطینی همچون یاسر عرفات را متقاعد کند در ازای گرفتن بخش‌های کوچکی از خاک فلسطین، با اسرائیل صلح کنند،

ترامپ با طرح معامله قرن یا پیمان ابراهیم درصدد برآمد بطور کامل نامی از فلسطین باقی نگذارد. در زمان وی چند کشور عربی از جمله امارات و بحرین رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناختند و آمریکا پایتخت خود را از تل آویو به بیت المقدس منتقل کرد.

در شرایط فعلی که یک سال از عملیات طوفان الاقصی می‌گذرد و رژیم صهیونیستی در چند جبهه در حال جنگ است و تنش بین ایران و اسرائیل به بالاترین سطح خود رسیده است، قطعاً نوع مواجهه با ترامپ متأثر از شرایط منطقه است و وی سعی می‌کند ابزار‌هایی را برای نجات اسرائیل از مخمصه بکار ببندد؛ پس در هرگونه راهبردی باید نیم نگاهی به شرایط کنونی داشت و در پرونده‌های مختلفی همچون لبنان و غزه آمریکا به سراغ ما خواهد آمد و باید واکنش عاقلانه و هوشیارانه‌ای را برگزید.

4- ترامپ در دولت قبلی خود راهبرد فشار حداکثری را برگزید اما ایران با هوشیاری توانست از کنار این فشار‌ها بگذرد؛ اکنون نیز دولت آینده یا به سراغ گزینه تحریم بیشتر می‌رود که تقریباً ظرفیت تحریم بیشتر ایران پرشده است و یا آنکه بخواهد بحث گزینه نظامی را مطرح کند که مقامات این کشور بار‌ها اذعان کردند که توان جنگ مستقیم را با ایران ندارند و حتی ترامپ سابق بر این گفته بود به فکر تغییر رژیم در ایران نیست؛ این نه از سر نخواستن بلکه از سر نتوانستن است.

از سوی دیگر مناسبات ایران با کشور‌های منطقه تقویت شده است و شرایط سابق حاکم نیست و ایران توان نظامی خود را در برابر اسرائیل نشان داده است؛ پس همانگونه که احتمالاً ترامپ به دنبال رویکرد و گزینه‌های جدید برای مقابله با ایران است، ما هم باید به فکر راهبرد جدیدی در برابر آمریکا باشیم. در حقیقت دولت و دستگاه دیپلماسی در ایران باید عقلانیت لازم را به‌کار بگیرند و درباره مذاکره به نحوی سخن نگویند که از آن بوی استیصال بیرون بیاید.

5- مذاکره فی نفسه عنوان بدی نیست و صرفاً یک ابزار است و ایران هم در طول 45 سال بعد از انقلاب بار‌ها در برابر آمریکا در پرونده‌های مختلف از این ابزار استفاده کرده است؛ چه در مسأله هسته‌ای و چه در مذاکراتی که شهید حسین‌امیرعبداللهیان به نمایندگی از ایران با آمریکا در دهه هشتاد شمسی بر سر عراق انجام می‌داد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی هم بار‌ها گفته است که خود او آنجا که به‌سود منافع ملی باشد بیش از همه موافق مذاکره است(1394/01/20) اما از سوی دیگر مواجهه کودکانه با این عناوین زیبا هم نهایت ساده‌لوحی است اما عده‌ای هربار تلاش می‌کنند مذاکره را به جای آنکه یک وسیله نشان دهند، هدف بدانند و اصل مذاکره را مهم جلوه دهند نه نتایج حاصل از آن!

این‌که برخی شتابزده بگویند زمان ترک مخاصمه است و باید با ترامپ مذاکره کرد، به‌معنای شیک بودن آنان و طرفداری‌شان از مذاکره نیست؛ چنین استفاده‌ای از مذاکره، درواقع پرکردن خشاب ترامپ است تا به محض رسیدن به کاخ سفید، ایران را هدف قرار دهد.

درحالی که رسیدن به شرایط مذاکره با ترامپ، نیازمند قوی‌شدن از درون است، به‌نحوی که حقوق ما را به رسمیت بشناسد و از مواضع پیشین خود عقب نشینی کند و این مسأله نیازمند عقلانیتی است از هماهنگی دیپلماسی و میدان به دست آمده باشد، نقشه‌های طرف مقابل را بشناسد و برای مواجهه با آن روش‌های مناسبی را به کار ببندد./تسنیم

برچسب‌ها: