این سخن، حرف بدی نیست نه به خاطر اینکه کسانی در واشنگتن منتظر مذاکره با ایران و رفع مشکلات موجود میان تعاملات دو کشور هستند بلکه این اظهار نظر بیشتر متوجه افراد کم توجهی است که با تمام توان قصد دارند چهره آمریکا را بزک کنند و حتی در همین ایام هم در پی ارائه تصویری جدید از دونالد ترامپ هستند و حتی اینگونه القا میکنند که تیرگی روابط میان تهران و واشنگتن عمدتا ناشی از کوتاهی و تقصیر جمهوری اسلامی است.
به نظر میرسد که اینگونه موضعگیری از سوی آقای عراقچی برای گرفتن بهانه از دست این افراد است که تربیون هم دارند و حرفهای زیادی هم میزنند.
البته رئیس جمهور و وزیر خارجه کشورمان حرف درستی میزنند که تقابل میان ایران و ایالات متحده باید مدیریت شود. منتهی باید توجه داشت که تجربه هشت ساله دولت روحانی فراموش نشود به هر حال در آن دوره، رکورد جدیدی به لحاظ میزان ساعات مذاکره وزیر خارجه کشورمان با همتای آمریکایی و دادن امتیازات گسترده به ثبت رسید، اما در انتهای آن دوره تحریمهای ایران بیشتر از زمان تحریم در دوران قبل از ریاست جمهوری آقای روحانی بود.
در همین زمینه عدهای عنوان کردند که این وضعیت ناشی از اقدامات ترامپ است و او باعث شد که آمریکا از توافق برجام کنار برود و اینگونه توصیف کردند که گویی ترامپ یک پدیده غیر معقولی بود و اگر رئیس جمهور بعدی ایالات متحده، دموکرات باشد اوضاع به روال گذشته بر میگردد.
این در حالی است که جو بایدن به عنوان رئیس جمهور بعدی از دموکراتها بود، اما تغییری در نوع تعاملات میان ایران و آمریکا رخ نداد و این نکته را هم باید مد نظر داشت که بایدن از این اختیار برخوردار بود که شرایط را برگرداند.
بطور کلی این قانون در آمریکا وجود دارد که رئیس جمهور جدید میتواند دستورات رئیس جمهور قبلی را لغو کند و اتفاقا بایدن این کار را کرد، چون ترامپ از ۱۸ پیمان بین المللی خارج شد و بایدن دستور لغو ۱۷ تصمیم ترامپ را صادر کرد، اما اقدامی درباره موضوع برجام و مساله ایران انجام نداد. دلیل آن هم روشن است، چون آمریکاییها همان موقع اعلام کردند که ما توافق طولانیتر و قویتری میخواهیم.
بایدن حتی از امروز تا اول بهمن که زمان بدست گرفتن قدرت از سوی ترامپ است میتواند دستور بازگشت آمریکا به برجام را صادر کند، اما قطعا چنین اقدامی را انجام نخواهد داد.
از این رو، این تجربه و تاریخ نباید فراموش شود و از سویی دیگر باید توجه داشت که معطل کردن کشور برای این نوع توافقات کار صحیحی نبود و نباید از این پس تکرار شود، چون جامعه حالت شرطی شدن را عمدتا در حوزههای اقتصادی پیدا خواهد کرد و چنین فرایندی برای کشور مشکل ایجاد کرده و نباید آن را تکرار کرد.
پیشتر افرادی گمان میکردند که آمریکاییها خواهان تنش با ایران هستند و جمهوری اسلامی هم همواره خواهان کاهش تنش است. طبعا این تصور اشتباه است و آمریکاییها هیچ وقت نه تنها در پی کاهش تنش با ایران نبودند بلکه به دنبال به دست گرفتن اهرمهای قدرت در کشورمان بودند.
نکته دیگر موضوع ترکیب جدید دولت ترامپ است. در حال حاضر شش الی هفت نفر برای تصدی مسئولیتهایی در دولت جدید آمریکا مطرح هستند که از دو شاخص برخوردارند. یکی آنکه بشدت سرسپرده دونالد ترامپ هستند و دوم اینکه بله قربان گوی اسرائیل اند. شواهد نشان میدهد که ترامپ نمیخواهد تجربه دولت اول خود را تکرار کند، چون جان بولتون که مشاور امنیت ملی او بود در پایان دوره ریاست جمهوری او علیه ترامپ سخن گفت و یا اینکه رئیس دفتر ترامپ بعدها او را یک فاشیست خواند.
البته مسئولان دولت بایدن هم طرفدار رژیم صهیونیستی بودند، اما دغدغهای هم نسبت به آینده اسرائیل و فعالیتهای بنیامین نتانیاهو داشتند و برداشتشان این بود که اقدامات نخست وزیر رژیم صهیونیستی به ضرر منافع آمریکا است. در صورتیکه افرادی که در دولت ترامپ بر سر کار خواهند آمد بله قربان گوی نتانیاهو خواهند بود؛ بنابراین کسی نباید این تصور را داشته باشد که دولت ترامپ قرار است کاری کند که در راستای منافع ایران باشد. از این جهت که کسانی که در دولت آینده آمریکا مسئولیت میگیرند حتما به این فکر خواهند بود که اقداماتی که در دوره پیشین ریاست جمهوری ترامپ نتوانستند علیه ایران انجام دهند این فرصت در چهار سال آینده برای آنها فراهم است تا دوباره سیاست فشار علیه جمهوری اسلامی را دنبال کنند.