شناسهٔ خبر: 69713680 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

عبرت های حوادث آبان 98 و زنگ خطر تکرار اشتباهات تاریخی/ 3

حسین رجب پور، اقتصاددان: درباره نتایج شوک به قیمت بنزین، به دولتمردان وعده های آنچنانی می دهند / «چی فکر می‌کردیم، چی شد!» در تجربیات ما بسیار زیاد است / امضای دستور افزایش قیمت بنزین آسان تر از اصلاحات توسعه ای است

تجربه تاریخی ما می‌گوید در هر دوره در توجیه شوک به قیمت بنزین و منابعی که برای بودجه ایجاد می کند و همچنین امکان ساخت نیروگاه و پالایشگاه بحثهایی مطرح شده است، اما ما هیچگاه به سمتش نرفته‌ایم؛ چرا که کار توسعه‌ای نیازمند کیفیت دولت و اهتمام جدی آن است. مثلاً در تهران می‌خواهند خطوط مترو را از ۶ خط به ۱۰ خط برسانند و این مگا پروژه‌ای است که باید انجام شود چون زحمت فراوان دارد و نیاز به کیفیت مدیریت تخصص و بودجه خاصی دارد چندان جدی گرفته نمی‌شود اما امضا کردن افزایش قیمت بنزین به سرعت قابل انجام است.

صاحب‌خبر -

گروه اقتصاد و درآمد: در پنجمین سالگرد حوادث آبان 1398 که شاید اصلی ترین علت آن افزایش قیمت بنزین بود، قرار داریم. این در حالی است که با وجود افزایش چند باره قیمت حاملهای انرژی - خصوصا قیمت بنزین - به بهانه ها و دلایل متعدد و روشهای گوناگون، در چند دهه گذشته،  همچنان آن بهانه ها و مشکلات متعدد به قوت خود باقیست. در ماه های گذشته بحث ضرورت افزایش قیمت بنزین مجددا مورد توجه بیشتری قرار گرفته و در این میان طرفداران شوک به قیمت آن از ضرورت اجرای این سیاست در دولت چهاردهم سخن می گویند و از سوی دیگر، منتقدان نیز ضمن هشدار نسبت به پیامدهای اجرای چنین سیاستهایی حوادث و هزینه هایی که به کشور تحمیل شد را یادآور می شوند و خواهان پیشبرد برنامه های اصلاحی دولت از طرق دیگر هستند.

 

تنها درسی که از تاریخ می آموزیم، این است که هیچ درسی از آن نمی آموزیم

شوک واردن کردن به قیمت بنزین، به نتایجش نمی رسد

دکتر حسین رجب پور، اقتصاددان و اقتصاددان و پژوهشگر توسعه و برنامه ریزی با حضور در جماران در گفت وگویی با بیان اینکه درباره تجربه آبان 98 بحثی است که به آن کم توجهی شده است، خاطرنشان کرد: بعضی ها معتقدند شاید بتوان گفت تنها درسی که از تاریخ می آموزیم، این است که هیچ درسی از آن نمی آموزیم. این تنها قاعده اثبات شده است. اینکه شوک به قیمت بنزین وارد کردن، می تواند چه تبعاتی داشته باشد و اینکه آیا وارد کردن شوک، نتایجش را به عمل می آورد!؟ ما یک تجربه تاریخی داریم که می توانیم بگوییم، نه! بعد دوباره موضوع مطرح شده و به این صورت که ما می خواهیم شوک دهیم. صحبت سر این نیست که با 30 درصد و اعداد این چنینی قیمت را بالا ببریم، بلکه صحبت سر این است که یک باره قیمت را 5 برابر و 6 برابر کنیم. در واقع صحبت بر سر شوک است.

 

شیوه اجرا هم در اعتراضات نقش داشت، اما تمام مساله نبود

وی با اشاره به شیوه اجرای سیاست افزایش قیمت در آبان 98 که منجر به بروز اعتراضاتی شد، گفت: درباره اینکه آیا اجرا بد بود که این تبعات به وجود آمد ، می توانم بگویم که این هم نقش داشت، اما نه کامل. در اردیبهشت آن سال زمزمه افزایش قیمت آمد. به نوعی تصمیمی هم گرفته شده بود ، به محض اینکه جامعه متوجه شد همه در صف پمپ بنزین بودند و به دلیل صفهای طولانی به نوعی کار متوقف شد که آن زمان ما تائید و تکذیبها را داشتیم. چرا انتخاب شد که شب جمعه این سیاست اجرا شود، به نوعی می توان گفت می خواستند تحولات اردیبهشت اتفاق نیفتد. اون مدل اجرا، بازتابی بود از ناموفق بودن شیوه ای که قبلش اعلام می کنیم و همین اکنون هم می بینیم هر اتفاقی می افتد، جمعیت مقابل پمپ بنزین ها هستند.

 

آنها که تمام موضوع را به مساله اجرا برمی گردانند، باید بگویند مدل جایگزینشان چیست

هر نوع اجرای سیاست افزایش قیمت، تبعات خود را دارد

این اقتصاددان ادامه داد: شاید بشود گفت آن مدل تصمیم گیری برای آن بود که با آن مخاطرات روبرو نشود که فردایش جمعه بود و قرار نبود کسی سر کار برود. آنها که تمام موضوع را به مساله اجرا برمی گردانند، باید بگویند مدل جایگزینشان چیست. مثلا اکنون ما می خواهیم قیمت بنزین را 5 برابر کنیم و اعلام کنیم فردا می خواهیم این کار را انجام دهیم. سال 86 زمانی که بنزین می خواست جیره بندی شود و کارت سوخت بیاید، در فاصله ای که اعلام شد، چند پمپ بنزین آتش گرفت. جمعیت در صف ایستاده بودند و به نوعی درگیری شد. بنابراین هر نوع اجرای این چنینی، طبعات خود را دارد. بنابراین اجرا سهم داشت اما نمی توانیم بگوییم تمام مساله به اجرا ربط دارد.

 

رجب پور یادآورشد: کتابی به نام اصلاح اصلاح ناپذیرها، منتشر شده توسط اتاق بازرگانی و نوشته یک خانم نیجریه ای است که بیانگر تجربه ایشان است. مسئولان نیجریه از او دعوت می کنند که به کشورش برگردد تا وزیر اقتصاد شود. ایشان تجربه خود را در سالهایی که تلاش کرده بود در اقتصاد نیجریه اصلاحات انجام دهد توضیح داده است. در بخشی از این کتاب آورده است که من همه اصلاحات را انجام دادم و به محض اینکه خواستم قیمت بنزین را اصلاح کنم، با تغییر قیمت بنزین درکشور شورش شد.

 

بنزین کالایی استراتژیک و شاخص رابطه دولت و ملت محسوب می شود

به گفته این اقتصاددان؛ اساسا کالایی مانند بنزین کالایی استراتژیک است که بعضا به عنوان شاخص رابطه دولت و ملت هم محسوب می شود. در واقع در کشورهایی که دولت خدمات با کیفیت زیادی عرضه نمی کند، بنزین از محتوای خود به محتوای خدماتی که دولت می دهد تبدیل می شود و وقتی قیمتش تغییر می کند، افراد فکر می کنند که دیگر دولت آن خدماتی هم که قبلا می داده، دیگر نمی دهد، بنابراین واکنشی می بینید فراتر از خود کالا. این را باید در نظر داشت که اساسا نوع نگاه جامعه به کالاها و قیمت ها است که جایگاهشان را تعیین می کند. به کالایی مانند بنزین نمی شود مانند کالای اقتصاد خردی نگاه کرد و از این منظر است که تغییراتش با یک حساسیتی روبرو است.

 

زمانی که تعداد خودروها در حال افزایش است، محال است که مصرف بالا نرود

رجب پور درخصوص این ادعا که افزایش قیمت می تواند منجر به کنترل مصرف شود، توضیح داد: باید تحلیل درستی از عرضه و تقاضای بنزین داشته باشیم تا بتوانیم نتیجه گیری درست داشته باشیم، تحلیلهایی که عمدتا مطرح می شود می گوید اگر مصرف بنزین زیاد است، به خاطر این است که قیمت ارزان است، این تحلیل تا حدی درست است، اما برخی از مسائل را نمی بیند. شما دو خودروساز دارید که در سالهای گذشته، بالغ بر 1.5 میلیون تولید سالانه داشتند و هر سال تعداد خودروها در کشور درحال افزایش بوده است. زمانی که تعداد خودرو افزایش می یابد، به موازات آن مصرف هم افزایش می یابد. زمانی که ذخیره تعداد خودرو در حال افزایش است، محال است که مصرف بالا نرود.

 

در دهه 90 جهش قیمت خودرو باعث شد خانوارها نتوانند خودرویشان را عوض کنند

نویسنده کتاب «توسعه متزلزل» با بیان اینکه نکته دیگر این است که شما با روندهایی روبرو بودید از جمله با جهشهای قیمتی و ارزی که به دنبال خود جهش قیمت خودرو را هم داشته است، خاطرنشان کرد: اگر در دهه 80 افزایش تولیدات خودرو باعث می شد مصرف بالا رود، در دهه 90 جهش قیمت خودرو باعث شده که خانوارها نتوانند خودرویشان را عوض کنند و مرتب مستهلک شود و مصرفش به واسطه مستهلک شدنش بالا برود. یعنی هر خودرویی بیش از حد معمول مصرف کند. از سوی دیگر، چون الگوی توسعه شما کلان شهر می ساخته، مدام فاصله میان محل کار و منزل را ایجاد کرده و افراد را وابسته به حمل و نقل می کرده است. ممکن است شما خودروی شخصی نداشته باشید، اما از تاکسی استفاده کنید و به هر حال تاکسی از قیمت بنزین متاثر می شود.

 

افزایش اجاره بها مستاجران را به حاشیه شهرها برد و به بنزین وابسته تر کرد

پژوهشگر توسعه و برنامه ریزی ادامه داد: در این سالها به دلیل اینکه نرخ اجاره به شدت بالا رفته است، مثلا در شهر تهران در سال 75 نسبت اجاره نشین ها 30درصد جمعیت شهر بوده، اما امروز اجاره نشینها بالای 50درصد هستند. تعداد جمعیتی که آمده، نتوانسته خانه داشته باشد. یعنی جمعیتی که آمده نتوانسته خانه داشته باشد و بعد نرخ اجاره در این سالها با شتاب 50درصد در سال زیاد شده و حقوقها 20درصد زیاد می شده، این باعث شده افراد از آن منطقه ای که بوده، مدام پایین تر رفته اند و دورترشده اند. نمودارهای شهر تهران نشان می دهد که جمعیت بیشتر در کدام منطقه و فاصله منزل تا محل کار چقدر بوده است. به موازات اینکه این فاصله بیشتر می شده، افراد بیشتر به خودرو وابسته می شدند. این اتفاق برای آنها وابستگی ایجاد کرده است. کسی که به حاشیه شهرها رفته است، وقتی شما شوک به قیمت ایجاد می کنید، نمی تواند خود را به طور متناسب تعدیل کند. بنابراین نارضایتی ایجاد می کند.

 

استدلالها درباره افزایش قیمت بنزین نواقصی دارند

رجب پور اضافه کرد: در سال 98 می خواستند پولی به جامعه هم بدهند و عدالت را هم رعایت کنند، البته ابتدا بحث پول مطرح نبود. اما چون در محاسباتشان می گفتند دهک آخر مصرف زیادی دارد، باید مصرفش را کاهش دهیم تا طبقات مرفه بیشتر از یارانه استفاده نکنند. اما وقتی که اتفاق افتاد، شهرهایی مانند اسلام شهر، شهریار، قلعه حسن خان مصرف بنزینشان بیشتر بود، چون روزانه آنها تا 120 کیلومتر رفت و آمد دارند تا بیایند شهر و برگردند. بنابراین بیشترین آسیب را اینها می دیدند. بسیاری از نواقص تحلیلی در استدلالهایی که برای افزایش قیمت بنزین می شود وجود دارد و چون این نواقص وجود دارد وعده هایی که درباره اصلاح قیمت داده می شود، محقق نمی شود. چون تحلیل درست نبوده است.

 

از تجربه آبان 98 درس بگیریم

نباید مبتنی بر دهکها تحلیل کنیم

5 برابر شدن بنزین، ممکن است 30درصد تورم ایجاد کند

این پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس با بیان اینکه ما باید از تجربه آبان 98 درس بگیریم تا این جزئیات را متوجه شویم، تصریح کرد: نباید دوباره مبتنی بر دهکها تحلیل کنیم. دهکها فضا و نواقص عرضه و وابستگی های عرضه را نمی بیند، بعد می خواهند با یک شوک مساله را حل کنند! تصور کنید امروز شوک را به قیمت بنزین دادید، 5 برابر شد. این 5 برابر شدن قیمت بنزین، به دلیل اینکه بنزین هزینه واسطه در مصرف افراد است، ممکن است 30 درصد تورم بیاورد. این 30درصد تورم برای شما فقر زایی و نابسامانی های دیگر خواهد داشت. این شوک را می دهید، نابسامانی های اقتصادیتان بیشتر می شود.

 

شوکهایی را به جامعه تحمیل می کنید که تبعات منفی دارد

اصلاح باید از اقتصاد کلان به خرد باشد

رجب پور یادآورشد: فرض می کنید این شوک را دادید، فردا اگر نرخ ارز افزایش یافت چه!؟ البته ما اکنون در شرایطی هستیم که هر روز نرخ ارز در حال افزایش است، اینکه می گویید قیمت واقعی بنزین مثلا 10 هزار تومان است با کدام ارز حساب می کنید!؟ با ارز 4200 تومانی، با ارز نیمای 47 هزار تومان یا آزاد بالای 60 هزار تومان حساب می کنید!؟ کدام نرخ را مبنا می گیرید؟ فرض کنید با نرخ 60 هزار تومان می گویید، قیمت فوب خلیج فارس 15 هزار تومان است، اگر فردا دلار به 80 تومن رسید چه؟ دوباره باید شوک بعدی به قیمت بنزین بدهید دیگر! یعنی این مدل رفتار کردن، مشکل را حل نمی کند. در واقع شوکهایی را به جامعه تحمیل می کند که تبعات منفی دارد و لزوما اصلاح را انجام نمی دهد، چون اصطلاحا اصلاح از اقتصاد کلان به خرد است؛ یا از توسعه به کلان است . نه از سطح خرد به کلان. یعنی وقتی شما تورم دارید، جهشهای ارزی و بی ثباتی اقتصادی دارید، قیمتهایتان نامتعادل می شود. اگر می خواهید اقدام کنید، استراتژیک عمل کنید. ابتدا در سطح کلان ثبات ایجاد کنید و بعد به تدریج در اقتصاد خرد، با تعدلیهای جزئی و پیوسته مساله را مدیریت کنید.

 

شوک به قیمت بنزین، مساله را حل نمی کند

وی با بیان این پرسش که مساله اول این است که آیا اصلاح قیمت ها برای شما ساختار را درست می کند یا نه!؟ گفت: ابتدا باید تعادلهای کلان ایجاد شود و بعد تعادلهای خرد. تعادل توسعه به این معنا است که شما مثلا به سمت ارائه جایگزینها رفته اید، زیرساخت شهری را توسعه داده اید یا خیر!؟ به اعتقاد من، تعادلها از بالا به پایین، یعنی از سطح کلان به سطح خرد است. دوم اینکه آیا شوک دادن، مساله را حل می کند؟ وقتی ما از شوک صحبت می کنیم، راجع به افزایش قیمت 30درصدی صحبت نمی کنیم، بلکه راجع به دوبرابر، سه برابر و پنج برابر کردن قیمت صحبت می کنیم. این مفهوم شوک است. باید پرسید آیا شوک دادن مساله را حل می کند!؟ به زعم من حل نمی کند. نکته سوم آنچه که به عنوان شکاف قیمت می گویید، خودش تحت تاثیر این است که قیمت دلار را چگونه حساب کرده اید، این رقم در اینکه چه میزان شکاف قیمتی ببینید تعیین کننده است. اگر شما منطق محاسبه دلارتان فرق کند، قیمت فرق می کند.

 

 راهکار در این گونه مواقع تدریجی است

به باور این اقتصاددان؛ راهکار در این گونه مواقع تدریجی است. یعنی باید در سطح اقتصاد کلانتان دنبال راهکار باشید، در سطح اقتصاد خرد هم برای اینکه عدم تعادلهای جدی نداشته باشید، تغییرات به نسبت تورم به آن بدهید. یعنی افزایش قیمت 30 درصدی که در بودجه بیاید و جامعه از اکنون بداند که ابتدای سال آینده قرار است 30 درصد افزایش یابد که این فاصله قیمتی زیاد نشود و از طرف دیگر امکان تغییرات باشد. مثلا ما در دوره هایی افزایش قیمت پلکانی برای افزایش قیمت پلکانی داشتیم. با این روش ممکن است اگر شما بخواهید این ناترازی را حذف کنید، 6 تا 8 سال زمان ببرد، اما بسیار بهتر از آن است که شما امروز با یک شوک، مساله را حل کنید.

 

هر شوکی بدهید، نیازمند شوک بعدی هستید

رجب پور اضافه کرد: دلار ، سال 98 در مقطعی که شوک داده شد، 11 تا 13 هزار تومان بود و تصور می شد 3 هزار تومان می تواند قیمت فوب خلیج فارس باشد. در بهار آن سال قیمت دلار کاهشی بود این اتفاق که افتاد، دلار حرکتش را شروع کرد و امروز دلار بالای 60 تومان است. به خاطر اینکه دلار از 13 تومان به 60 تومان رسیده است، اکنون 3 هزار تومان کاملا غیرواقعی به نظر می رسد، فرض کنید این 60 تومان به 100 تومان برسد، شما هر شوکی بدهید، نیازمند شوک بعدی هستید. به این ترتیب راهکار در تدریج گرایی است و اینکه از منظر توسعه گرایی وارد شوید تا بتوانید اقدامات را بسنجید.

 

این اقتصاددان در رابطه با برخی تحلیلها که عنوان می کنند اقدام به افزایش قیمت بنزین در سال 89 موفقیت آمیز بود، در حالی که اجرای آن در 98 موفق نبود، توضیح داد: سال 89 به دلیل اینکه این خدمات شاخصی از میزان توجه دولت به جامعه هستند، دولت پیش از اینکه بنزین را تغییر دهد، یارانه به خانوارها واریز کرد. تا قبل از آن، اعدادی که برای یارانه گفته می شد حدود 20 هزار تومان بود، اما دولت 40 هزار تومان واریزکرد و بعدا هم یارانه نان اضافه شد و به 45 تومان رسید. بعدا یارانه نان اضافه شد و به 45 تومان رسید. این میزان برای بسیاری از خانواده ها بیش از کل هزینه ای بود که روی این کالاها انجام می دادند و به نوعی در این توازن، افزایش منافع می بردند، اما اتفاقی که افتاد این بود که دولت باید مثلا در توزیع نقدی 50 درصد می داد، 50 درصد بقیه به تولید کننده ها می رفت. بخشی از آن هم صرف بهبود فناوری می شد. دولت نه تنها کل منابع را توزیع کرد، که به خاطر اینکه هزینه بالایی برای توزیع داده بود به کسری بودجه خورد، شب عید بانک مرکزی، پولی از حساب بانکها برداشت و گفت شما در جریان افزایش قیمت سکه سودی کسب کردید من این پول را از شما کسر می کنم! دست کرد از جیب بانک‌ها بردارد تا کسری بودجه دولت را برطرف کند.

 

در دوره آقای روحانی شب توزیع یارانه نقدی عزا داشتیم

نه تنها در تجربه ۹۸ بلکه در تجربه ۸۹ هم توزیع نقدی اهداف توسعه‌ای اش را به عمل نیاورد

رجب پور ادامه داد: بعد آنها تا یک سال مانع افزایش قیمت کالاها شده بودند و اجازه فزایش قیمت نمی‌دادند. بعد از یک سال افزایش قیمت‌ها انجام شد و در واقع شوک تورمی آن با تاخیر صورت گرفت. اگر ساده به مسئله نگاه کنیم می‌گوییم تورمی نداشت در حالی که اتفاقی پشتش افتاده بود. بنابراین تاثیرات مخرب آن اتفاق هم بیشتر بود فراموش نکردیم که در دوره آقای روحانی شب توزیع یارانه نقدی عزا داشتیم که چگونه پولش را آماده کنیم چرا که به هر حال باید ماه به ماه مبلغ کلانی را به عنوان یارانه برای مثال ۳۰۰۰ میلیارد می‌دادند. بنابراین نه تنها در تجربه ۹۸ بلکه در تجربه ۸۹ هم توزیع نقدی اهداف توسعه‌ای اش را به عمل نیاورد و دولت به دلیل ترس از تبعات اجتماعی دولت مجبور شد مبالغ بالایی پرداخت کند.

 

وی گفت: در سال ۹۸ هم قرار بود بخشی از کسری بودجه جبران شود در سال ۹۸ هم وقتی تحولات رخ داد دولت اعلام کرد نگران نباشید ما می‌خواهیم همه این پول را توزیع کنیم، بنابراین دولت امروز در عمل بنزین را هزار تومان می‌فروشد جامعه هم ۱۵۰۰ می‌خرد و بخش بزرگی هم پول توزیع می‌شود و یارانه ۴۵ تومانی ۱۰۰ تومان شد.

 

«چی فکر می‌کردیم، چی شد!» در تجربیات ما بسیار زیاد است

رجب پور با بیان اینکه تاریخ دانان می‌گویند یک درسی در تاریخ است و آن اینکه ما از تاریخ نمی‌آموزیم، تصریح کرد: واقعیت این است که «چی فکر می‌کردیم، چی شد!» در تجربیات ما بسیار زیاد است. تصور می‌کنید حل مسئله صورت می‌گیرد اما چون تحلیل ناقص است نتایج دیگری ایجاد می‌کند فرض کنید. دولت سه ماه فرهنگسازی کرد و مدام در رسانه‌ها گفت لازم است افزایش قیمت بنزین صورت گیرد، باید این سوال پرسیده شود که آیا قرار است دولت این پول را توزیع کند یا خیر!؟ اگر قرار باشد این پول توزیع نشود مخاطرات این اقدام بالاست. ضمن اینکه اثر تورمی دارد؛ وقتی به هر حال قیمت بنزین را افزایش می‌دهید هزینه حمل و نقل بالا می‌رود و روی کالاها اثر دارد. این پرسشی کلیدی است که باید به آن پاسخ داده شود آیا منابع افزایش قیمت قرار است صرف کارهای دیگری شود و کسری بودجه پوشش داده شود یا اینکه قرار است در جامعه توزیع گردد!؟ گر قرار است در جامعه توزیع شود اثر آنچنانی در اصلاح ساختاری که وعده داده می‌شود نخواهد داشت.

 

درباره شوک به قیمت بنزین، به دولتمردان وعده های آنچنانی می دهند

این اقتصاددان با بیان اینکه درباره پیوست عدالت بعضاً بحث می‌شود که پول آن را به صورت نقدی توزیع می‌کنیم شاید حداقل ۵ طرح در سال‌های گذشته درباره این مطرح شده که افزایش قیمت داشته باشیم پول آن را باز توزیع کنیم و به سازوکارهای مختلف بازتوزیع پرداخته شده است، درباره علت گرایش دولتها به شوک دادن به قیمت بنزین به جای اجرای برنامه های توسعه ای، توضیح داد: ما در مواردی مانند بنزین با نوعی وعده‌های آنچنانی روبرو هستیم مثلاً اعدادی گفته می‌شود و می‌گویند اگر قیمت را از ۱۵۰۰ تومان به ۵ تومن یا ۸ هزار تومان برسانید مثلاً ۱۰۰ همت پول آزاد می‌شود! برای هر کسی روی صندلی تصمیم گیری نشسته 100 همت عدد قابل توجهی دیده می‌شود. علاوه بر این اجرای آن تصمیمی است که چندان نیاز به کار اجرایی ندارد. صرفاً گفته می‌شود پمپ بنزین ها از یک زمانی قیمت بنزین را با مبلغ بیشتری بفروشند و این با یک تصمیم هم قابل اجرا است و سریع می‌توان موضوع را حل کرد.

 

رجب پور افزود: مسئله سوم این است که کسانی که متاثر می‌شوند معمولا مردم عادی پراکنده هستند واکنش سریعی دیده نمی‌شود، مثلاً اگر درباره موضوع بانک‌ها یا خوراک پتروشیمی‌ها بخواهیم اقدامی انجام دهیم یا مثلاً مالیات اصناف تغییر کند، یک سری گروه‌های ذینفع با قدرت چانه زنی زیاد در صحن مجلس یا راهروهای دولت اقداماتی انجام می‌دهند. اما موضوعاتی مانند بنزین به نظر می‌رسد آن مقاومت‌ها را ندارد. موضوع دیگر این است که گفته می‌شود اگر اصلاحات را از سمت خرد انجام دهید بقیه موضوعات حل می‌شود مثلاً این پول را نیروگاه می‌سازیم و بسیاری از معضلات ما حل می‌شود در حالی که وقتی تغییر قیمت می‌دهند ممکن است جامعه واکنش نشان دهد و کل پول را یارانه توزیع می‌کنند در نتیجه آن اتفاق نمی‌افتد. مجموعه‌ای از انتظارات نظری و وعده‌هایی که داده می‌شود دولت‌ها را به این سمت می‌کشاند.

کار توسعه‌ای نیازمند کیفیت دولت و اهتمام جدی آن است

وی گفت: تجربه تاریخی ما می‌گوید در هر دوره این بحث‌ها گفته شده اما ما به سمتش نرفته‌ایم؛ چرا که کار توسعه‌ای نیازمند کیفیت دولت و اهتمام جدی آن است. مثلاً در تهران می‌خواهند خطوط مترو را از ۶ خط به ۱۰ خط برسانند و این مگا پروژه‌ای است که باید انجام شود چون زحمت فراوان دارد و نیاز به کیفیت مدیریت تخصص و بودجه خاصی دارد چندان جدی گرفته نمی‌شود اما امضا کردن افزایش قیمت بنزین به سرعت قابل انجام است.

 

 ابتدا باید نگاه استراتژیک داشت تا بدانید از کجا باید شروع کرد

این پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس با تاکید بر اینکه حل مشکلات از سمت کلان به سمت خرد است، افزود: تا زمانی که نتوانید مدیریت ارزی داشته باشید چشم اندازی از اینکه منابع و مصارف سال آینده ارزی چقدر است و چگونه می‌توان روی آن حساب کرد نرخ ارز چقدر است و چگونه می‌توان آن را تخصیص داد، ندارید. اصطلاحا باید نگاه استراتژیک داشت و در آن به این نتیجه رسید که چه چیزی متغیر اول تصمیم گیری خواهد بود. شاید برای اینکه بتوانید نرخ ارز را کنترل کنید باید در حوزه سیاسی یک دیپلماسی فعال داشته باشید، این حوزه تصمیم گیران است اما در حوزه اقتصادی باید گفت ابتدا باید نگاه استراتژیک داشت تا بدانید از کجا باید شروع کرد. بعضی از اقتصاددان‌ها توصیه کرده بودند بعداً خودشان به این نتیجه رسیده بودند وقتی یک شوک قیمتی را توصیه می‌کنیم و می‌گوییم اگر قیمت را بالا ببرید به هدف می‌رسید با یک سیبل متحرک روبرو هستیم . این هدف متحرک جابجا می‌شود تا زمانی که نتوانید متغیرهای کلان ا کنترل کنید این اصلاحات نمی‌تواند مسئله را حل کند.

 

مطالعات استراتژیک اکنون چندان به چشم نمی‌خورد

رجب پور خاطرنشان کرد: توصیه اول من این است که باید نگاه استراتژیک به مسئله داشت و این استراتژی نیازمند برنامه است. یعنی برنامه‌ریزی به معنای اقدامات آگاهانه برای مواجهه با تهدیدات آتی و تغییر وضعیت به سمت آینده مطلوب. این جنس مطالعات استراتژیک اکنون چندان به چشم نمی‌خورد و تا زمانی که این مطالعات هم نباشد ما مرتباً تکرار مشکلات و اشتباهات خواهیم داشت.

 

همچنین دکتر حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه و دکتر جعفر خیرخواهان، پژوهشگر اقتصاد سیاسی نیز با حضور در جماران، در این رابطه به بیان دیدگاه های خود پرداختند، لینک این گفت وگوها در ادامه می آید:

 
 
 

اخبار مرتبط

انتهای پیام