پورشیب در این راه اصلا حسرت گذشته و به خصوص آن مدال المپیکی که از دستش رفت را نمیخورد چون حسرت در کار او نیست. ذبیح ا... پورشیب به روزنامه جامجم آمد تا درباره کاراته حرف بزند. آنچه مشخص است این که او کاراکتر مدیریتی را دارد. قطعا در آینده با موقعیت متفاوتی از پورشیب روبهرو خواهیم شد.
شاید شما از معدود کسانی باشید که به محض وداع با ورزش حرفهای به عنوان کارمند وارد فدراسیون شد.
بله، بیسروصدا وارد فدراسیون شدم.
چرا بی سروصدا؟
من آدم آرامی هستم و سرم همیشه در لاک خودم است. اگر بخواهی همه چیز را جار بزنی اصلا خوب نیست.
یعنی میخواهید کاملا در سکوت کارتان انجام شود؟
بله، شما باید کار درست را انجام بدهید.
در واقع برای شما مانعتراشی میشود؟
بالاخره خودتان وضعیت را میدانید.
به صندلی ریاست فدراسیون کاراته فکر میکنید؟اکثر ورزشکاران ملی در نظر دارند روزی یا سرمربی تیم ملی شوند یا جایگاه مدیریتی بگیرند. هدف شما چیست؟
من کار فنی را خیلی دوست دارم. همین الان هم هفتهای سه، چهار جلسه تمرین میکنم. درکمترین حالت ممکن دو جلسه در هفته تمرین میکنم. ورزش میکنم تا به صورت ناگهانی بدنم افت نکند و اضافه وزن نیاورم.
مثل فوتبالیستها که بعد از خداحافظی اضافه وزن میآورند. مثل علی دایی.
بله، البته برای یک ورزشکار طبیعی است.همیشه سعی میکنم این موضوع را کنترل کنم. از لحاظ فنی هم سعی میکنم بهروز باشم. دیدگاه من با این روش متفاوت میشود. اگر بخواهم فاصله بگیرم نمیتوانم درست تصمیم بگیرم و نظر بدهم. احساس میکنم کاری که انجام میدهم در ادامه مسیرم تاثیر دارد.اکنون دبیرفدراسیون هستم وباید تصمیماتی در رابطه با تیمهای ملی و کادر فنی بگیرم و در این شرایط روی نظر من هم حساب باز میکنند.برای همین فیلم مسابقات خودم و بقیه رامیبینم تا آنالیز وتحلیل درست و بهروزی داشته باشم. دراین مدت با اینکه از کاراته فاصله گرفتهام اما در تمرینات یکسری نکات را اخیرا یاد گرفتهام. چون تمرکزم الان بیشتر شده است و استرس کمتری دارم.
لابد درآمد بیشتری هم دارید؟
نه، چنین نیست. درآمدی که در زمان حضوردرتیمملی داشتم بیشتر از کارمدیریتی الان است. البته من کارمند محسوب میشوم.
آخرین حقوقتان به عنوان ورزشکار چقدر بود؟
الان هر ورزشکاری بگوید من ناراضی هستم به نظرم بیانصافی کرده است.
در رشته خودتان یا رشتههای دیگر؟
بالاخره با توجه به زحمتی که میکشید پاداش میگیرید. اینکه بگویید ورزشکار از لحاظ مالی ضعیف است درست نیست. اما رشته با رشته متفاوت است. این که ورزشکار رشته توپی از ورزشکار رشته دیگری درآمد بیشتری دارد قطعا درست است. اختلاف و تفاوت خیلی زیاد است. فوتبال متفاوتترین است و بحث جداگانهای دارد. اما برخی دیگر از رشتههای انفرادی بیشتر از قبل درآمدزا شدهاند. البته بستگی به خود ورزشکار هم دارد. باید دید آن پولی را که میگیرد چطور خرج میکند. یعنی بعد از پنج یا ۱۰سال از آن درآمدزایی چه وضعیتی خواهدداشت. بالاخره هرکس هوشمندی باید داشته باشد. اینکه یک نفر فقط ورزش کند کافی نیست و جامعه ما چنین چیزی را نمیپذیرد. او باید هوش اقتصادی هم داشته باشد. برای موفقیت در هر کاری باید بهره هوشی خاص هم وجود داشته باشد.
خودتان این بهره هوشی اقتصادی را داشتید؟
من حواسم کاملا جمع بود تا بعد از دوران قهرمانی مدام نگویم ای کاش.
یادم میآید در دورهای نسبت به میزان دستمزدتان اعتراض داشتید.
همه اعتراض دارند.
آخرین حقوقی که گرفتید چقدر بود؟
حقوق اردوهایی تیمملی بسیار کم و ناچیز است. حدود پنج میلیون.
یعنی آن موقع که در تیمملی حضور داشتید پنج میلیون میگرفتید؟
بله، تا همین شش ماه پیش. الان که دیگر حقوق ورزشکاری نمیگیرم و حقوق کارمندی میگیرم.
الان همین میزان به ملیپوشان پرداخت میشود؟
کمی بیشتر شده است.
شما به طور کل از دنیای قهرمانی بیرون آمدهاید؟
بله دیگر بیرون آمدهام تا به جوانها فرصت بدهم.
نمونههای داخلی متعددی داشتهایم که در مرز ۴۰ سالگی هنوز هستند. وقتی این آمادگی و توانایی را داشته باشید چرا نمیخواهید ادامه دهید؟
کاراته دیگر المپیک ندارد. دو سال دیگر هم قرار است بازیهای آسیایی برگزار شود. من ۲۰ سال عضو تیم ملی بودم و در این مدت استرس و فشار زیادی را تحمل کردم. رژیمهای غذایی متعدد داشتم و آسیبدیدگی زیادی هم از سر گذراندم. ۲۰ سال به بدنم فشار آوردم. دیگر وقت این بود که زندگی کنم.
ازدواج کردهاید؟
نه ازدواج نکردهام.
آیا به دلیل سطح اجاره خانه و هزینههای زندگی یا سایر مشکلات ازدواج نکردید؟
سطح توقعات بالاست. البته طبیعی است. خیلی صادقانه بگویم، درباره من اگر بخواهم ازدواج کنم میگویند ذبیحا... پورشیب در تیمملی حضور داشت و موقعیت خوبی دارد بنابراین این توقع از من میرود که خیلی در همه زمینهها بالا باشم. شاید سطح توقع از یک آدم معمولی کمتر است. این کاملا طبیعی است. مثلا میگویند چون فلانی اسم و اعتبار دارد پس حتما در سطح بهتری است. توقع کاملا بالا میرود. به هر حال به اندازه خودم دارم اما به این موضوع فکر نکردهام. البته میخواستم یک رکورد برای خودم داشته باشم. تا امروز کسی ۲۰ سال در تیمملی باشد نداشتهایم.
معمولا از حاشیه دور بودید اما یک بار درباره موضوع مهاجرت ورزشکاران صحبتهایی به زبان آوردید. چه اتفاقی افتاد که آن حرفها را زدید؟
در آن برهه اززمان فشارروی ورزشکاران زیاد بود وخیلی از آنها به فکر رفتن بودند.حرف من این بود که سرمایههای خودمان را نگه داریم تا در همین مملکت باشند. نه اینکه وقتی از ایران رفتند و جای دیگر به موفقیت رسیدند، مدام بگوییم ایکاش. باید از این سرمایهها حمایت کنیم. ورزشکاری که زیر پرچم کشورمان میلیاردها تومان برای او هزینه شده چرا اینقدر باید راحت از ایران برود؟ باید شرایط خوبی برای ورزشکاران فراهم کنیم. برای هیچ ورزشکاری نباید اجبار به رفتن اتفاق بیفتد. در ایران چیزهایی وجود دارد که درهیچ جای دنیا نیست. مابایدبه یکدیگر کمک کنیم،اگر این اتفاق بیفتد خیلی از مشکلات به دست خودمان برطرف میشود. ۹۹درصد ورزشکارانی که از ایران میروند دلیل و انگیزه اصلیشان اقتصادی دارند.
از ورزشکارانی که از ایران رفتهاند خبر دارید کسی بخواهد برگردد و پشیمان شده باشد؟
نمیگویم همگی پشیمان هستند.شاید باشند. اما خوب میدانم که همه آنها دوست داشتند همین جا بمانند و با شرایط مناسب به فعالیت خود ادامه دهند. خیلیها میروند اما دوست دارند برگردند که بنا به دلایلی برنمیگردند. شاید با خودشان میگویند اگر برگردند این گونه مطرح میشود که کم آوردهاند. بالاخره هر کسی یک غروری دارد. خیلیها هم هستند که زندگی آنجا را میپسندند و با شرایط زندگی سازگار هستند. من شخصا دوست دارم اینجا زندگی کنم و برای موفقیت تلاش کنم. اینجا به دیگران کمک میکنم.
تا به حال فرصت یا پیشنهاد مهاجرت داشتهاید؟
قبل از المپیک پیشنهادهایی داشتم. یکی، دو کشور پیشنهاد دادند که برای پرچمشان مسابقه بدهم و با گرفتن مدال، کلی هم پاداش بگیرم اما گفتم تا الان برای ایران مسابقه دادهام و با این پرچم به موفقیت رسیدهام. برای من سخت بود این کار را انجام دهم. شاید یک ورزشکار دیگر نیاز مالی داشته باشد یا حمایت از خودش نبیند و تصمیم بگیرد و برود. برای هر ورزشکاری پیش میآید که از سوی کشورهای دیگر پیشنهاد دریافت کند. مگر میشود کسی خاک و کشور و مردم خودش را دوست نداشته باشد. اما مسائلی مثل ثبات مالی خیلی تاثیرگذار است.
برخی از ورزشکاران میگویند که با تاکسی اینترنتی کار میکنند. در این باره نظری دارید؟
من درباره خودم میگویم. من المپیک رفتم و مدال نگرفتم. اما کسانی که مدال گرفتهاند تا آخر عمر تامین هستند. منظورم این نیست کسی که مدال میگیرد ۱۰۰ میلیارد دریافت میکند. ولی حداقل نصف این را میگیرد.
اما ورزشکاران برخی رشتهها مستاجر هستند. اینها چطور باید زندگی کنند؟
بعضی رشتهها که سخت مدال میگیرند و از سویی لیگ داخلی هم ندارند برای ورزشکاران مشکلساز هستند. اما یک فرد نباید یک بُعدی باشد. اگر رشتهای که یک ورزشکار در آن کار میکند مدالآوری و درآمدزایی نداشته باشد پس نباید یک بُعدی باشد و کنار آن باید کار اقتصادی هم انجام بدهد.
اما خیلی از ورزشکاران جامعه از نظر اقتصادی قوی نیستند.
پس باید انتخاب درستی داشته باشند. ما مسیر زندگیمان را خودمان تعیین میکنیم. اگر در زندگی موفق نشوم دیگران نباید پاسخگو باشند. در جامعه ما به اندازه کافی جای رشد هست.
چرا دبیر فدراسیون شدید؟ چرا به مربیگری و پرورش استعداد و فعالیتهای اینچنین با توجه به سابقهای که در تیمملی داشتید، فکر نکردید؟
از لحاظ فنی خیلی دوست دارم کار کنم. روز اول هم که به فدراسیون آمدم قرار بر این شد که نظراتم را در کارهای فنی اعمال کنم به خصوص در بحث تیمهای ملی. من به تیمملی مشاوره دادم و نظراتم را گفتم و پیشبینیهایم هم اتفاق افتاد. البته من کار اجرایی و مدیریتی را بیشتر دوست دارم. نمیتوانیم بگوییم یک ورزشکار موفق یک مربی موفق هم میشود. این را درباره مدیریت هم میتوان گفت. ولی مدیران باتجربه اگر تجارب خود را دراختیار جوانان بگذارند و مسیر را مشخص کنند در هر رشتهای بهترین مدیران را خواهیم داشت. باید به مدیران فرصت داده شود. یک مدیر خوب باید برنامه کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت داشته باشد.
ساعی و دبیر در فدراسیونهای تکواندو و کشتی خیلی موفق بودند. دلیل این موفقیت چیست؟
باید امکانات آنها را دید. البته علیرضا دبیر هر زمان از فدراسیون کشتی برود یک میراث از خود بر جای گذاشته است. هر کسی این میراث را مدیریت نکند شکست میخورد. در هر ورزشی بالا ماندن خیلی سخت است. تکرار بالا رفتن سخت است و سختتر از آن بالا ماندن. به هرحال من درس مدیریتی خواندهام و احساس میکنم میتوانم در رده مدیریتی مفید و موفق باشم.
در دوره کیروش در تیمملی فوتبال ایران، اجاقی به کادر فنی تیمملی پیوست. تا به حال چنین شرایطی برایتان پیش آمده است؟ اصلا کار درستی است که یک کاراتهکا به تیمملی فوتبال برود؟
شاید کیروش خواسته روحیه جنگندگی تیمملی بالا برود. ورزشکار باید از این روحیه برخوردار باشد و کنار آن انعطاف هم از خود نشان بدهد. من در این سالها با فوتبالیها کار نکردهام. اصلا رزمی و فوتبال ضد هم هستند و به هم آسیب میزنند. البته رزمیکارها خیلی تند و تیز هستند. تمرینات عکسالعملی کاراته شاید به درد فوتبالیستها بخورد.
مدتی پیش درتیمملی بانوان ماجرایی اتفاق افتاد ودومربی تیمملی باهم درگیری فیزیکی پیدا کردند.آن ماجراچقدر صحت داشت؟
کتککاری نبود. یک درگیری خارج ازاردوبود.یک ناراحتی بین خودشان داشتندکه به تیمملی ربطی نداشت.اتفاق خاصی نیفتاد.
اول گفته شد هر دو مربی اخراج شدند. اما بعدا تکذیب شد و هر دو مربی به رقابتهای جهانی ایتالیا رفتند.
یکی از آنها به ایتالیا رفت که سرمربی بود. آن مربی دیگر نرفت و اصلا از اول هم قرار نبود برود. از اول هم قرار نبود همه بروند و همه چیز مشخص بود.
فیلمهای دفاع شخصی را در اینترنت دیدهاید؟
واقعا خندهدار است.
محل کاسبی هم شده است.
بله. راحت پول درمیآورند.
همه اقشار به کاراته علاقهمند هستند. تا به حال شده یک آدم سیاسی بخواهد با شما کاراته کار کند و یاد بگیرد یا پیشنهاد بادیگارد شدن دریافت کنید؟
نه اصلا نداشتم. اما خیلی از بادیگاردها را میشناسم که رزمیکار و کاراتهکا هستند. اما خودم در این قسمت اصلا وارد نشدم و علاقهای هم به آن ندارم.
رزمیکار استقلالی
خوب میدانیم که استقلالی هستید و نتایج این تیم را دنبال میکنید. اوضاع استقلال را تخصصی دنبال میکنید؟
با اینکه کاراتهکا هستم اما با علاقه فوتبال را دنبال میکنم. عاشق رنگ آبی هستم و طرفدار استقلال و رئال مادرید.
با استقلالیها ارتباط هم دارید؟
با پیشکسوتان استقلال در ارتباط هستم. با وریا غفوری هم دانشگاهی بودم. با محمد مومنی و هادی طباطبایی در چند سفر همسفر بودیم و شخصیت دوستداشتنی آنها را میشناسم. با پرسپولیسیها هم در ارتباط هستم. مثلا با محمد انصاری، یا حسین عبدی و حمید استیلی. علی دایی هم چند بار سر تمرین تیم ملی آمد. اما رنگ آبی و استقلال را بیشتر دوست دارم. همه اینها سرمایههای کشور ما هستند و در دنیا هم احترام زیادی دارند.
امسال چرا استقلال نتیجه نگرفته؟
ثبات. ثبات که نباشد آسیب میزند.
یعنی باید جواد نکونام را حفظ میکردند؟
آن بحث فنی است و دخالتی نمیکنم. چیزی هم نمیگویم. اما این حواشی که به وجود آمده باعث شده تمرکز از بین برود. اگر بهترین هم باشی بدون تمرکز به جایی نمیرسی.
شاید شما از معدود کسانی باشید که به محض وداع با ورزش حرفهای به عنوان کارمند وارد فدراسیون شد.
بله، بیسروصدا وارد فدراسیون شدم.
چرا بی سروصدا؟
من آدم آرامی هستم و سرم همیشه در لاک خودم است. اگر بخواهی همه چیز را جار بزنی اصلا خوب نیست.
یعنی میخواهید کاملا در سکوت کارتان انجام شود؟
بله، شما باید کار درست را انجام بدهید.
در واقع برای شما مانعتراشی میشود؟
بالاخره خودتان وضعیت را میدانید.
به صندلی ریاست فدراسیون کاراته فکر میکنید؟اکثر ورزشکاران ملی در نظر دارند روزی یا سرمربی تیم ملی شوند یا جایگاه مدیریتی بگیرند. هدف شما چیست؟
من کار فنی را خیلی دوست دارم. همین الان هم هفتهای سه، چهار جلسه تمرین میکنم. درکمترین حالت ممکن دو جلسه در هفته تمرین میکنم. ورزش میکنم تا به صورت ناگهانی بدنم افت نکند و اضافه وزن نیاورم.
مثل فوتبالیستها که بعد از خداحافظی اضافه وزن میآورند. مثل علی دایی.
بله، البته برای یک ورزشکار طبیعی است.همیشه سعی میکنم این موضوع را کنترل کنم. از لحاظ فنی هم سعی میکنم بهروز باشم. دیدگاه من با این روش متفاوت میشود. اگر بخواهم فاصله بگیرم نمیتوانم درست تصمیم بگیرم و نظر بدهم. احساس میکنم کاری که انجام میدهم در ادامه مسیرم تاثیر دارد.اکنون دبیرفدراسیون هستم وباید تصمیماتی در رابطه با تیمهای ملی و کادر فنی بگیرم و در این شرایط روی نظر من هم حساب باز میکنند.برای همین فیلم مسابقات خودم و بقیه رامیبینم تا آنالیز وتحلیل درست و بهروزی داشته باشم. دراین مدت با اینکه از کاراته فاصله گرفتهام اما در تمرینات یکسری نکات را اخیرا یاد گرفتهام. چون تمرکزم الان بیشتر شده است و استرس کمتری دارم.
لابد درآمد بیشتری هم دارید؟
نه، چنین نیست. درآمدی که در زمان حضوردرتیمملی داشتم بیشتر از کارمدیریتی الان است. البته من کارمند محسوب میشوم.
آخرین حقوقتان به عنوان ورزشکار چقدر بود؟
الان هر ورزشکاری بگوید من ناراضی هستم به نظرم بیانصافی کرده است.
در رشته خودتان یا رشتههای دیگر؟
بالاخره با توجه به زحمتی که میکشید پاداش میگیرید. اینکه بگویید ورزشکار از لحاظ مالی ضعیف است درست نیست. اما رشته با رشته متفاوت است. این که ورزشکار رشته توپی از ورزشکار رشته دیگری درآمد بیشتری دارد قطعا درست است. اختلاف و تفاوت خیلی زیاد است. فوتبال متفاوتترین است و بحث جداگانهای دارد. اما برخی دیگر از رشتههای انفرادی بیشتر از قبل درآمدزا شدهاند. البته بستگی به خود ورزشکار هم دارد. باید دید آن پولی را که میگیرد چطور خرج میکند. یعنی بعد از پنج یا ۱۰سال از آن درآمدزایی چه وضعیتی خواهدداشت. بالاخره هرکس هوشمندی باید داشته باشد. اینکه یک نفر فقط ورزش کند کافی نیست و جامعه ما چنین چیزی را نمیپذیرد. او باید هوش اقتصادی هم داشته باشد. برای موفقیت در هر کاری باید بهره هوشی خاص هم وجود داشته باشد.
خودتان این بهره هوشی اقتصادی را داشتید؟
من حواسم کاملا جمع بود تا بعد از دوران قهرمانی مدام نگویم ای کاش.
یادم میآید در دورهای نسبت به میزان دستمزدتان اعتراض داشتید.
همه اعتراض دارند.
آخرین حقوقی که گرفتید چقدر بود؟
حقوق اردوهایی تیمملی بسیار کم و ناچیز است. حدود پنج میلیون.
یعنی آن موقع که در تیمملی حضور داشتید پنج میلیون میگرفتید؟
بله، تا همین شش ماه پیش. الان که دیگر حقوق ورزشکاری نمیگیرم و حقوق کارمندی میگیرم.
الان همین میزان به ملیپوشان پرداخت میشود؟
کمی بیشتر شده است.
شما به طور کل از دنیای قهرمانی بیرون آمدهاید؟
بله دیگر بیرون آمدهام تا به جوانها فرصت بدهم.
نمونههای داخلی متعددی داشتهایم که در مرز ۴۰ سالگی هنوز هستند. وقتی این آمادگی و توانایی را داشته باشید چرا نمیخواهید ادامه دهید؟
کاراته دیگر المپیک ندارد. دو سال دیگر هم قرار است بازیهای آسیایی برگزار شود. من ۲۰ سال عضو تیم ملی بودم و در این مدت استرس و فشار زیادی را تحمل کردم. رژیمهای غذایی متعدد داشتم و آسیبدیدگی زیادی هم از سر گذراندم. ۲۰ سال به بدنم فشار آوردم. دیگر وقت این بود که زندگی کنم.
ازدواج کردهاید؟
نه ازدواج نکردهام.
آیا به دلیل سطح اجاره خانه و هزینههای زندگی یا سایر مشکلات ازدواج نکردید؟
سطح توقعات بالاست. البته طبیعی است. خیلی صادقانه بگویم، درباره من اگر بخواهم ازدواج کنم میگویند ذبیحا... پورشیب در تیمملی حضور داشت و موقعیت خوبی دارد بنابراین این توقع از من میرود که خیلی در همه زمینهها بالا باشم. شاید سطح توقع از یک آدم معمولی کمتر است. این کاملا طبیعی است. مثلا میگویند چون فلانی اسم و اعتبار دارد پس حتما در سطح بهتری است. توقع کاملا بالا میرود. به هر حال به اندازه خودم دارم اما به این موضوع فکر نکردهام. البته میخواستم یک رکورد برای خودم داشته باشم. تا امروز کسی ۲۰ سال در تیمملی باشد نداشتهایم.
معمولا از حاشیه دور بودید اما یک بار درباره موضوع مهاجرت ورزشکاران صحبتهایی به زبان آوردید. چه اتفاقی افتاد که آن حرفها را زدید؟
در آن برهه اززمان فشارروی ورزشکاران زیاد بود وخیلی از آنها به فکر رفتن بودند.حرف من این بود که سرمایههای خودمان را نگه داریم تا در همین مملکت باشند. نه اینکه وقتی از ایران رفتند و جای دیگر به موفقیت رسیدند، مدام بگوییم ایکاش. باید از این سرمایهها حمایت کنیم. ورزشکاری که زیر پرچم کشورمان میلیاردها تومان برای او هزینه شده چرا اینقدر باید راحت از ایران برود؟ باید شرایط خوبی برای ورزشکاران فراهم کنیم. برای هیچ ورزشکاری نباید اجبار به رفتن اتفاق بیفتد. در ایران چیزهایی وجود دارد که درهیچ جای دنیا نیست. مابایدبه یکدیگر کمک کنیم،اگر این اتفاق بیفتد خیلی از مشکلات به دست خودمان برطرف میشود. ۹۹درصد ورزشکارانی که از ایران میروند دلیل و انگیزه اصلیشان اقتصادی دارند.
از ورزشکارانی که از ایران رفتهاند خبر دارید کسی بخواهد برگردد و پشیمان شده باشد؟
نمیگویم همگی پشیمان هستند.شاید باشند. اما خوب میدانم که همه آنها دوست داشتند همین جا بمانند و با شرایط مناسب به فعالیت خود ادامه دهند. خیلیها میروند اما دوست دارند برگردند که بنا به دلایلی برنمیگردند. شاید با خودشان میگویند اگر برگردند این گونه مطرح میشود که کم آوردهاند. بالاخره هر کسی یک غروری دارد. خیلیها هم هستند که زندگی آنجا را میپسندند و با شرایط زندگی سازگار هستند. من شخصا دوست دارم اینجا زندگی کنم و برای موفقیت تلاش کنم. اینجا به دیگران کمک میکنم.
تا به حال فرصت یا پیشنهاد مهاجرت داشتهاید؟
قبل از المپیک پیشنهادهایی داشتم. یکی، دو کشور پیشنهاد دادند که برای پرچمشان مسابقه بدهم و با گرفتن مدال، کلی هم پاداش بگیرم اما گفتم تا الان برای ایران مسابقه دادهام و با این پرچم به موفقیت رسیدهام. برای من سخت بود این کار را انجام دهم. شاید یک ورزشکار دیگر نیاز مالی داشته باشد یا حمایت از خودش نبیند و تصمیم بگیرد و برود. برای هر ورزشکاری پیش میآید که از سوی کشورهای دیگر پیشنهاد دریافت کند. مگر میشود کسی خاک و کشور و مردم خودش را دوست نداشته باشد. اما مسائلی مثل ثبات مالی خیلی تاثیرگذار است.
برخی از ورزشکاران میگویند که با تاکسی اینترنتی کار میکنند. در این باره نظری دارید؟
من درباره خودم میگویم. من المپیک رفتم و مدال نگرفتم. اما کسانی که مدال گرفتهاند تا آخر عمر تامین هستند. منظورم این نیست کسی که مدال میگیرد ۱۰۰ میلیارد دریافت میکند. ولی حداقل نصف این را میگیرد.
اما ورزشکاران برخی رشتهها مستاجر هستند. اینها چطور باید زندگی کنند؟
بعضی رشتهها که سخت مدال میگیرند و از سویی لیگ داخلی هم ندارند برای ورزشکاران مشکلساز هستند. اما یک فرد نباید یک بُعدی باشد. اگر رشتهای که یک ورزشکار در آن کار میکند مدالآوری و درآمدزایی نداشته باشد پس نباید یک بُعدی باشد و کنار آن باید کار اقتصادی هم انجام بدهد.
اما خیلی از ورزشکاران جامعه از نظر اقتصادی قوی نیستند.
پس باید انتخاب درستی داشته باشند. ما مسیر زندگیمان را خودمان تعیین میکنیم. اگر در زندگی موفق نشوم دیگران نباید پاسخگو باشند. در جامعه ما به اندازه کافی جای رشد هست.
چرا دبیر فدراسیون شدید؟ چرا به مربیگری و پرورش استعداد و فعالیتهای اینچنین با توجه به سابقهای که در تیمملی داشتید، فکر نکردید؟
از لحاظ فنی خیلی دوست دارم کار کنم. روز اول هم که به فدراسیون آمدم قرار بر این شد که نظراتم را در کارهای فنی اعمال کنم به خصوص در بحث تیمهای ملی. من به تیمملی مشاوره دادم و نظراتم را گفتم و پیشبینیهایم هم اتفاق افتاد. البته من کار اجرایی و مدیریتی را بیشتر دوست دارم. نمیتوانیم بگوییم یک ورزشکار موفق یک مربی موفق هم میشود. این را درباره مدیریت هم میتوان گفت. ولی مدیران باتجربه اگر تجارب خود را دراختیار جوانان بگذارند و مسیر را مشخص کنند در هر رشتهای بهترین مدیران را خواهیم داشت. باید به مدیران فرصت داده شود. یک مدیر خوب باید برنامه کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت داشته باشد.
ساعی و دبیر در فدراسیونهای تکواندو و کشتی خیلی موفق بودند. دلیل این موفقیت چیست؟
باید امکانات آنها را دید. البته علیرضا دبیر هر زمان از فدراسیون کشتی برود یک میراث از خود بر جای گذاشته است. هر کسی این میراث را مدیریت نکند شکست میخورد. در هر ورزشی بالا ماندن خیلی سخت است. تکرار بالا رفتن سخت است و سختتر از آن بالا ماندن. به هرحال من درس مدیریتی خواندهام و احساس میکنم میتوانم در رده مدیریتی مفید و موفق باشم.
در دوره کیروش در تیمملی فوتبال ایران، اجاقی به کادر فنی تیمملی پیوست. تا به حال چنین شرایطی برایتان پیش آمده است؟ اصلا کار درستی است که یک کاراتهکا به تیمملی فوتبال برود؟
شاید کیروش خواسته روحیه جنگندگی تیمملی بالا برود. ورزشکار باید از این روحیه برخوردار باشد و کنار آن انعطاف هم از خود نشان بدهد. من در این سالها با فوتبالیها کار نکردهام. اصلا رزمی و فوتبال ضد هم هستند و به هم آسیب میزنند. البته رزمیکارها خیلی تند و تیز هستند. تمرینات عکسالعملی کاراته شاید به درد فوتبالیستها بخورد.
مدتی پیش درتیمملی بانوان ماجرایی اتفاق افتاد ودومربی تیمملی باهم درگیری فیزیکی پیدا کردند.آن ماجراچقدر صحت داشت؟
کتککاری نبود. یک درگیری خارج ازاردوبود.یک ناراحتی بین خودشان داشتندکه به تیمملی ربطی نداشت.اتفاق خاصی نیفتاد.
اول گفته شد هر دو مربی اخراج شدند. اما بعدا تکذیب شد و هر دو مربی به رقابتهای جهانی ایتالیا رفتند.
یکی از آنها به ایتالیا رفت که سرمربی بود. آن مربی دیگر نرفت و اصلا از اول هم قرار نبود برود. از اول هم قرار نبود همه بروند و همه چیز مشخص بود.
فیلمهای دفاع شخصی را در اینترنت دیدهاید؟
واقعا خندهدار است.
محل کاسبی هم شده است.
بله. راحت پول درمیآورند.
همه اقشار به کاراته علاقهمند هستند. تا به حال شده یک آدم سیاسی بخواهد با شما کاراته کار کند و یاد بگیرد یا پیشنهاد بادیگارد شدن دریافت کنید؟
نه اصلا نداشتم. اما خیلی از بادیگاردها را میشناسم که رزمیکار و کاراتهکا هستند. اما خودم در این قسمت اصلا وارد نشدم و علاقهای هم به آن ندارم.
رزمیکار استقلالی
خوب میدانیم که استقلالی هستید و نتایج این تیم را دنبال میکنید. اوضاع استقلال را تخصصی دنبال میکنید؟
با اینکه کاراتهکا هستم اما با علاقه فوتبال را دنبال میکنم. عاشق رنگ آبی هستم و طرفدار استقلال و رئال مادرید.
با استقلالیها ارتباط هم دارید؟
با پیشکسوتان استقلال در ارتباط هستم. با وریا غفوری هم دانشگاهی بودم. با محمد مومنی و هادی طباطبایی در چند سفر همسفر بودیم و شخصیت دوستداشتنی آنها را میشناسم. با پرسپولیسیها هم در ارتباط هستم. مثلا با محمد انصاری، یا حسین عبدی و حمید استیلی. علی دایی هم چند بار سر تمرین تیم ملی آمد. اما رنگ آبی و استقلال را بیشتر دوست دارم. همه اینها سرمایههای کشور ما هستند و در دنیا هم احترام زیادی دارند.
امسال چرا استقلال نتیجه نگرفته؟
ثبات. ثبات که نباشد آسیب میزند.
یعنی باید جواد نکونام را حفظ میکردند؟
آن بحث فنی است و دخالتی نمیکنم. چیزی هم نمیگویم. اما این حواشی که به وجود آمده باعث شده تمرکز از بین برود. اگر بهترین هم باشی بدون تمرکز به جایی نمیرسی.