در این بیانیه آمده است که رزمندگان قسام در یک عمیلات ترکیبی در جبالیا، واقع در شمال نوار غزه، ابتدا یک نظامی صهیونیست را با سلاح قناصه شکار کردند و سپس یک یگان پیاده ارتش رژیم صهیونیستی را با راکتهای ضدنفر هدف قرار دادند که به هلاکت و زخمی شدن آنها منجر شد. ارتش رژیم صهیونیستی در سایه ادامه سیاست هدفمند سانسور شدید تلفات نظامیان خود، اعلام کرد که از ابتدای جنگ در تمام جبههها، 5331 نظامی زخمی شدند که جراحت 779 نفر از آنها سخت است.براساس بیانیه ارتش رژیم صهیونیستی، 261 نظامی صهیونیست پس از زخمی شدن در نبردهای غزه و لبنان، همچنان در حال مداوا هستند و حال 23 نفر از آنها وخیم است. ارتش رژیم صهیونیستی اذعان کرد که از آغاز جنگ، 56 نظامی به ضرب نیروهای خودی یا به سبب حوادث عملیاتی کشته شدهاند.عملیات موفقیتآمیز اخیر مقاومت فلسطین، نقطه آشکارساز قدرت و صلابت حماس در مواجهه با دشمن صهیونیستی محسوب میشود. صورت مسأله گویاست: «اهداف رژیم اشغالگر در قبال لبنان و غزه محقق نشده است.» هدف اصلی اعلامی از سوی نتانیاهو، تسلط کامل بر نوار غزه، نابودی حماس و آزادی اسرا بود که براساس محاسبات عینی و کمی؛ به هیچیک دست پیدا نکرده است. پس از شهادت سیدحسن نصرا... و شهید صفیالدین، مقامات رژیم اشغالگر مدعی شدند آوارگان صهیونیست میتوانند به منازل اشغالی خود بازگردند و مقاومت هم هسته فرماندهی خود را از دست داده است. ولی پس از شهادت سیدحسن نصرا...، شاهد حماسههای بسیاری از سوی حزبا... بودیم و دشمن صهیونیست دراینباره شوکه شده است.شواهد میدانی و عمومی در نوار غزه، لرزه بر اندام تلآویو و جریانهای سیاسی اراضی اشغالی انداخته است. نظرسنجیها در کرانه باختری، اردن و حتی در عربستان سعودی، نشاندهنده افزایش محبوبیت حماس است. در این میان سوالاتی مطرح میشود که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت؛ اینکه آیا شکست مطلق صهیونیستها در جنگ غزه ناظر بر استراتژی آنهاست، یا تاکتیکهای میدان نبرد؟ پاسخ این سؤال مشخص است: هیچکدام! شکست صهیونیستها، جنبهای فراگیر دارد. تاکنون، مقامات رژیم صهیونیستی تلاش کرده بودند با سانسور وقایع میدانی و پنهانسازی تعداد سربازان و افسران به هلاکت رسیده خود، مانع از افشای شکست سنگین میدانیشان در غزه و لبنان شوند اما این روش دیگر پاسخ نمیدهد! باتوجه به تمرکز جدی و مستمر افکار عمومی دنیا بر جنگ غزه، امکان سانسور یا وارونهنمایی حقایق جاری در آن وجود ندارد. منابع آگاه میگویند در جریان کمین اخیر مقاومت در جبالیا، حداقل پنج نظامی صهیونیست کشته و بالغ بر 10 نفر زخمی شدهاند. رژیم اشغالگر قدس در سایه حمایت لجستیک و نظامی پنتاگون و سنتکام و حتی حضور مستقیم آمریکا در مدیریت جنگ، نتوانسته حماس را از بین ببرد یا غزه را تصرف کند. آیندهنگاری جنگ غزه به ما میگوید تلآویو، واشنگتن و بازیگران اروپایی حامی نتانیاهو، دیر یا زود باید خود را برای اعلام شکست رسمیشان در نوار غزه آماده کنند.
بدون شک آنچه در میدان نبرد (در غزه و لبنان) میگذرد، نقطه آشکارساز شکست آمریکاییهاست. برخی افسران ارشد سنتکام و پنتاگون با هدف طراحی عملیات زمینی در غزه و ممانعت از تلفات حداکثری نیروهای اشغالگر صهیونیستی، کماکان حضور فعالی در تلآویو دارند. بهعبارت بهتر، واشنگتن از یکسو شدیدا نسبت به عواقب و تبعات تشدید عملیات زمینی در غزه و لبنان نگران است و از سوی دیگر، مشغول طراحی این عملیات در همافزایی با صهیونیستهاست! این تناقض و دوگانگی، نشاندهنده رویکرد مزورانه کاخ سفید در منطقه و از سوی دیگر بیانگر آن است که کاخ سفید بهگونهای سرنوشت رژیم اشغالگر قدس را به موجودیت خود گره زده که حتی حاضر است در باتلاق و قربانگاه نهایی شکست نیز با صهیونیستها همراه شود. البته شکست و تباهی، سرنوشت مشترک آمریکا و رژیم کودککش صهیونیستی در منطقه است.فارغ از ابعاد فرامتنی و میدانی نظرسنجی صورت گرفته در آمریکا، اکنون بیش از پیش مشخص شده که مشی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در قبال رژیم نامشروع صهیونیستی و منازعه اخیر در غزه، تا چه اندازهای با خواسته افکار عمومی آمریکا در این خصوص تعارض و تناقض دارد. بایدن از زمان وقوع منازعه اخیر نه تنها در کسوت اصلیترین حامی رژیم اشغالگر قدس ظاهر شده، بلکه طبق شواهد و مستندات موجود هدایت پشتپرده عملیات نسلکشی در غزه را برعهده گرفته است. بهعبارت بهتر، نقشآفرینی آمریکا در جنگ اخیر غزه فراتر از یک حامی صهیونیسم بوده و خود در کسوت طراح استراتژیها و تاکتیکهای جنگ وارد عمل شده است. شکست دموکراتها در کاخ سفید و جایگزینی جمهوریخواهان نیز نمیتواند از شکست مطلق و کامل مشترک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس جلوگیری کند.سوق دادن نیروهای آمریکایی به مدیترانه، دریای سرخ و غرب آسیا جملگی بیانگر بیتوجهی مطلق دولت دموکراتها نسبت به خواسته اصلی افکار عمومی کشورشان بود. مسألهای که تبدیل به نقطهضعف آنها در انتخابات شد. در چنین شرایطی جنگ غزه نه تنها به پاشنه آشیل کابینه رژیم اشغالگر قدس، بلکه به پاشنه آشیل با حاکمیت آمریکا تبدیل خواهد شد.طی روزهای اخیر بسیاری از استراتژیستهای آمریکایی نسبت به بازی نامتوازن و بدون دوراندیشی واشنگتن در قبال جنگ غزه و لبنان هشدار دادهاند. آنها معتقدند که واشنگتن نه تنها قدرت مدیریت بحران اخیر را از دست داده، بلکه بهصورت ناخواسته درحال خلق بحرانهای تازهتر و بهمراتب سهمگینتری در حوزه سیاست منطقهای و بینالمللی است.
بدون شک آنچه در میدان نبرد (در غزه و لبنان) میگذرد، نقطه آشکارساز شکست آمریکاییهاست. برخی افسران ارشد سنتکام و پنتاگون با هدف طراحی عملیات زمینی در غزه و ممانعت از تلفات حداکثری نیروهای اشغالگر صهیونیستی، کماکان حضور فعالی در تلآویو دارند. بهعبارت بهتر، واشنگتن از یکسو شدیدا نسبت به عواقب و تبعات تشدید عملیات زمینی در غزه و لبنان نگران است و از سوی دیگر، مشغول طراحی این عملیات در همافزایی با صهیونیستهاست! این تناقض و دوگانگی، نشاندهنده رویکرد مزورانه کاخ سفید در منطقه و از سوی دیگر بیانگر آن است که کاخ سفید بهگونهای سرنوشت رژیم اشغالگر قدس را به موجودیت خود گره زده که حتی حاضر است در باتلاق و قربانگاه نهایی شکست نیز با صهیونیستها همراه شود. البته شکست و تباهی، سرنوشت مشترک آمریکا و رژیم کودککش صهیونیستی در منطقه است.فارغ از ابعاد فرامتنی و میدانی نظرسنجی صورت گرفته در آمریکا، اکنون بیش از پیش مشخص شده که مشی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در قبال رژیم نامشروع صهیونیستی و منازعه اخیر در غزه، تا چه اندازهای با خواسته افکار عمومی آمریکا در این خصوص تعارض و تناقض دارد. بایدن از زمان وقوع منازعه اخیر نه تنها در کسوت اصلیترین حامی رژیم اشغالگر قدس ظاهر شده، بلکه طبق شواهد و مستندات موجود هدایت پشتپرده عملیات نسلکشی در غزه را برعهده گرفته است. بهعبارت بهتر، نقشآفرینی آمریکا در جنگ اخیر غزه فراتر از یک حامی صهیونیسم بوده و خود در کسوت طراح استراتژیها و تاکتیکهای جنگ وارد عمل شده است. شکست دموکراتها در کاخ سفید و جایگزینی جمهوریخواهان نیز نمیتواند از شکست مطلق و کامل مشترک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس جلوگیری کند.سوق دادن نیروهای آمریکایی به مدیترانه، دریای سرخ و غرب آسیا جملگی بیانگر بیتوجهی مطلق دولت دموکراتها نسبت به خواسته اصلی افکار عمومی کشورشان بود. مسألهای که تبدیل به نقطهضعف آنها در انتخابات شد. در چنین شرایطی جنگ غزه نه تنها به پاشنه آشیل کابینه رژیم اشغالگر قدس، بلکه به پاشنه آشیل با حاکمیت آمریکا تبدیل خواهد شد.طی روزهای اخیر بسیاری از استراتژیستهای آمریکایی نسبت به بازی نامتوازن و بدون دوراندیشی واشنگتن در قبال جنگ غزه و لبنان هشدار دادهاند. آنها معتقدند که واشنگتن نه تنها قدرت مدیریت بحران اخیر را از دست داده، بلکه بهصورت ناخواسته درحال خلق بحرانهای تازهتر و بهمراتب سهمگینتری در حوزه سیاست منطقهای و بینالمللی است.