پس از پیروزی قاطع ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بسیاری از تحلیلگران سیاست خارجی با امتداد سیاست خارجی دولت سابق ترامپ به آینده، الگوسازی کردند و با تطبیق رفتار ترامپ در آن دوره، دست به پیشبینی سیاست خارجی دولت ترامپ در چهارساله پیشرو زدند. ازجمله اینکه ترامپ با روسیه در جنگ اوکراین توافق میکند؛ از اسرائیل حمایت بیحدوحصر میکند؛ تقابل با چین را فعال میکند؛ تحریمهای اقتصادی علیه ایران را افزایش میدهد؛ به جای چندجانبهگرایی، تجارتوار وارد توافقات دوجانبه میشود؛ سیاستهای ملیگرایانه را دنبال میکند؛ از مسئولیتهای جهانی آمریکا میکاهد و... . آیا واقعا ترامپ سیاست خارجی دولت دومش را براساس ریلگذاری دولت اولش امتداد خواهد داد؟
پاسخ بله و خیر است. بله، از آن لحاظ که سیاستهای اعلانی او در دوران تبلیغات انتخاباتی آمریکا، تداوم همان سیاستهای دوره نخست اوست و خیر، از آن نظر که ضرورتها و اقتضائات ۲۰۲۴ در سطح بینالمللی و مناطق با ضرورتها و اقتضائات ۲۰۱۶ بسیار متفاوت است. ۱) ترامپ ۲۰۱۶ وارث ثبات نسبی سیاست بینالمللی بود که دولت اوباما ایجاد کرده بود. اما ترامپ ۲۰۲۴ با بیثباتیهای سیاسی، تعارضات امنیتی و جنگ در اروپا و خاورمیانه مواجه است.
۲) در سال ۲۰۱۶، نه جنگ اوکراین آغاز شده بود و نه در خاورمیانه شدت تخاصمات فعال شده بود. در سال ۲۰۱۶ حتی جنگ سوریه نیز پس از ورود روسیه، از آنارشیسم وارد فاز مدیریت بحران شده بود. ۳) در سال ۲۰۱۶ ایران و عربستان در سوریه و یمن و عراق وارد جنگی غیرمستقیم شده بودند، حال آنکه از سال ۲۰۲۳ پس از توافق ۱۰ مارس فرایند تنشزدایی با یکدیگر را آغاز کردند. ۴) در ۲۰۱۶ پویاییهای تنشزا در خلیج فارس بر پویاییهای تنشزدا غلبه داشتند، درحالیکه در ۲۰۲۴ غلبه با پویاییهای تنشزداست. ۵) جنگ ترکیبی در سال ۲۰۱۶ میان ایران و اسرائیل در جریان بود اما در ۲۰۲۴ جنگ مستقیم میان آنها آغاز شده است. بنابراین الزامات ساختاری در ۲۰۲۴ با سال ۲۰۱۶ بسیار متفاوت است. دولت آینده ترامپ را باید براساس رویدادهای جدید و روندهای نوپدید تحلیل کرد. اما با همه این تفاوتها، جهتگیری سیاست خارجی ترامپ را براساس چند اصل میتوان تخمین زد:
۱) نظام شناختی ترامپ در ۷۸سالگی تغییری نداشته است. او تاجر بوده و رویکرد تجاری به پدیدههای سیاسی دارد. اهل بدهبستان است و بهراحتی از ساختارها عبور میکند. ۲) ترامپ اعتمادبهنفس بالایی دارد. او ادا و اطوار ندارد. خودش است؛ بنابراین صریح و شفاف نیاتش را آشکار میکند. ۳) ترامپ خودش را مقید به دیدگاههای مشاوران سیاسیاش نمیکند اما بهشدت لابیپذیر است. ۴) برای ترامپ سیاست داخلی بر سیاست خارجی ارجح است. در سیاست خارجی نیز ایدئالیستی میاندیشد و رئالیستی رفتار میکند. ۵) ترامپ از منشور سیاست بینالملل به مناطق ازجمله خاورمیانه مینگرد. معنی این حرف این است که او سیاستهای آمریکا در قبال ایران و دیگر مسائل منطقهای را در بطن تقابل/ رقابت آمریکا با چین و روسیه تنظیم میکند. این پنج اصل مملو از فرصتها و تهدیدهای فراوان است. به نظر میرسد برای درک ترامپ جدید باید کمی صبوری کرد. جمهوری اسلامی ایران نیز باید در قبال ترامپ جدید هوشمندانه طراحیهای متناسب خودش را داشته باشد تا بتواند منافع حداکثری کشور را تأمین کند.
در یک کلام، ترامپ فرصت خطرناک است (هم فرصت است، هم با اندک غفلتی تهدیدزا).