شناسهٔ خبر: 69698194 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

مناظره‌ی سروش و علیدوست | بخش دوم [+فیلم]

صاحب‌خبر -

پس از سال‌ها عبدالکریم سروش، روشنفکر دینی، در مناظره‌ای با حضور ابوالقاسم علیدوست شرکت کرده است.

به گزارش انصاف نیوز، موضوع این مناظره که بخش دوم آن به تازگی منتشرشده گستره‌ی شریعت و عقلانیت بوده است و ‌آقای علیدوست در برابر آقای سروش حضور داشت.

بخشی از گفته‌های مطرح‌شده در این مناظره که به میزبانی سایت آزاد برگزار شده در پی می‌آید:

عبدالکریم سروش: وقتی از اعتبار «عقل خالص» در فقه می‌گویند، یعنی عقلی بدون شهوت و غضب را می‌خواهند که وجود خارجی ندارد. این چنین شیری خدا هم نافرید. باید همین عقلی را پذیرفت که عرف را بنا کرده است و اگر فقها چنین کاری کنند، فقه بر باد می‌رود. به‌همین دلیل است که عرف، روابط آزاد بین دختر و پسر، بی‌حجابی و… را پذیرفته، اما فقه نمی‌تواند آن را قبول کند. این موارد عرف هستند و عقلا هم پای آن ایستاده‌اند. اگر شمابا این عقلا سروکار دارید، فقه‌تان فشرده و بلامصرف می‌شوند.

قیودی را مطرح می‌کنید که تعلیق به محال کردید. یعنی عقلی را می‌خواهید وارد فقه کنید که وجود خارجی ندارد. باید عقلی را قبول کنید که عرف را بنا نهادند. اگر این کار را کنید، انگار تمام آنچه سرمایه‌گذاری کرده بودید بر باد می‌رود!

ابوالقاسم علیدوست: چرا می‌گوییم «عاقلان از آن جهت که عاقل‌اند؟» اگر مات از عقل استفاده می‌کنیم می‌خواهیم در عبادت استفاده کنیم یا در مواردی که عقل نمی‌تواند مصالح و مفاسد احکام را بفهمد.

موارد متعددی در فقه وجود دارد که دلیل فقها عقل خالص است. فقها برای حرام بودن دروغ و رشوه یا اثبات لازم بودن عمل به عقد و قرارداد به عقل استناد کرده‌اند. همچنین برای مهار قدرت به‌واسطه تفکیک قوا، از عقل استفاده شده است. باید بین امور تعبدی که عقل توانایی تشخیص علت آنها را ندارد، با موارد زیادی که عقل در فقه توانایی تشخیص دارد، تفکیک کنیم.

یکی از جاهایی که می‌توانیم از عقل استفاده کنیم در وقت تزاحم‌هاست. تزاحم دو مصلحت، تزاحم دو مفسده یا تزاحم مصلحت و مفسده. اتفاقا برخی از کسانی که گاهی با عقل مشکل داشتند، وقتی استنباط دوم و تزاحم مطرح می‌شود، همه قبول می‌کنند.

حجت الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، یادداشتی را با عنوان «چند نکته درباره‌ی مناظره سروش و علیدوست» نوشته است که متن آن در ادامه می‌آید.

تجلیل از فقه و تمایز آن از نگاه های فقیهان

جناب دکتر آقای عبدالکریم سروش و جناب استاد آقای علیدوست اخیرا مباحثه و گفتگویی در بحث “فقه” شرکت داشته اند که جای قدردانی است.

به ذهن این جانب رسید به عنوان یک مستمع نکاتی را تقدیم داشته باشم شاید توجه به آن بی فائده نباشد و اساس مطلب در قدرشناسی از “فقه” و توجه به ظرفیت بالایِ فقه و ترغیب به بازسازی بافت های فرسوده ای است در نگاه فقیهانِ گذشته دیده میشود.

سخن این است؛

فقه یک دانش است که تعریف خود را دارد و بر آن بیش از هزار سال گذشته و یک ظرفیت بالایی برای ایجاد و یا بهبود روابط عبد با مولایش حضرت رب العالمین دارد و نباید این فقه را با دیدگاه فقیهان در طول این قرون خلط نمود چرا که فقه به عنوان یک علم در جای خود محفوظ است گرچه ممکن است ره آورد فقهی فقیهان بعد از گذر از زمان ها به یک بافت فرسوده برای امروز تبدیل شده باشد.

مهم این است که همان فقه ظرفیت آنچنان بالایی دارد که میتواند آن بافت فرسوده را به یک بافت نو و به روز درآورده و به جامعه ای که بدنبال شرعیت است ارائه نماید.

متفکران ارجمندی که تفکر در خاستگاه روشنفکری دارند بسیار نیکوست که به دو مطلب توجه ویژه داشته باشند؛

اول؛ گستره ظرفیت فقه که از تضیقات نگاه برخی فقهان جداست.
و دوم؛ کسانیکه در جامعه دینی بدنبال کسب شریعت بمعنای تعیین کننده احکام هستند راهی غیر از فقه وجود ندارد.

فقه است که میتواند به این نیاز بخش مهمی از جوامع دینی پاسخگو باشد. حذف فقه و نشاندن علوم دیگر بجای آن نه تنها از نظر تئوری ناتمام است و محل گفتگوست، بلکه از نظر اجرایی نیز مورد تردید است.

در پایان متذکر میشوم؛ همانطوریکه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان تصریح نموده اند “حدودالله” که در قرآن آمده است ناظر به شریعت است ولی نه شریعت بیگانه از اخلاق، بلکه شریعتی که استوار و همراه با اخلاق است.»

بخش اول این مناظره را از اینجا ببینید.

انتهای پیام