به گزارش قدس آنلاین، این فیلم از تولیدات هنری رسانهای مدار به کارگردانی ساسان فلاحفر و با نقشآفرینی حمید ابراهیمی و عبدالرضا نصاری است و فردا ساعت ۱۶ از شبکه یک سیما و پنجشنبه یک آذر ماه ساعت ۲۱ از شبکه افق سیما بازپخش میشود.
فلاحفر که پیش از این سابقه ساخت مستندهایی در حوزه مقاومت را داشته، درباره ساخت نخستین فیلم داستانیاش به خبرنگار ما میگوید: ایده اولیه این فیلم پس از ساخت مستند «مردی با آرزوهای بزرگ» شکل گرفت، مستندی درباره شهید طهرانی مقدم که تهیهکننده آن بودم. آنجا به این فکر افتادم باید کاری درباره این شهید ساخته شود چون قصههای کمی درباره ایشان شنیده شده است.
به باور او دوربین سینما کمتر سراغ دانشمندانی مانند شهید طهرانی مقدم و شهید فخرینژاد رفته است و قصههای کمتری درباره آنها میدانیم بنابراین باید با ذرهبین بگردیم تا جزئیات را بیرون بکشیم. وی با اشاره به منابع ساخت این اثر داستانی و همراهی خانواده شهید طهرانی مقدم خاطرنشان میکند: فیلم اصلاً مرتبط با خانواده ایشان نیست و قصه درباره مسائل علمی و شغلی شهید طهرانی مقدم است، تمام ماجرا در چند ساعت پیش از شهادت ایشان میگذرد که یک قصه موازی دیگر هم دارد.
این مستندساز با بیان اینکه منابع نگارش فیلمنامه از کتابها، مقالهها و مستندهایی درباره این شخصیت بوده است، میگوید: هر آنچه درباره ایشان بود را جمعآوری کردیم و هیچ منبع مکتوب و تصویری نبود که سراغش نرفته باشیم. تقریباً بیشتر منابع موجود را جمعآوری کردیم و پروژه را از اوایل سال گذشته کلید زدیم.
تصمیمهای لحظهای در تولیدات فرهنگی
حساسیتهای زیادی برای ساخت فیلم و سریال درباره شخصیتهایی همچون شهید طهرانی مقدم وجود دارد، کارگردان «بیپایان» در این باره میگوید: این حساسیتها هم از سمت خانواده این شهداست و هم از سوی مراکز و نهادهایی که این افراد در آنها مشغول به کار بودند. بخشی از این حساسیتها، نگرانی از تولید کار بیکیفیت و نازل است و علل دیگر را نمیدانیم که چرا این قدر حساسیت برای کار درباره یک شهید وجود دارد.
به گفته این فیلمساز دهه هفتادی، ما به شهدا به عنوان قهرمانهای ملی نگاه میکنیم و این قهرمان ملی متعلق به همه است پس باید درباره این شخصیتها حرف زده شود بنابراین حساسیت برای تولید یک اثر خوب و تماشایی مهم است ولی نه آن قدر که اثری ساخته نشود.
فلاحفر میافزاید: برخی افراد آثار تولیدی در این ژانر را با استانداردهای هالیوود مقایسه میکنند در حالی که مقایسه درستی نیست چون نه امکانات آنها را داریم و نه دانش و تجربهشان در صنعت سینما را.
کارگردان مستند «نبرد پالمیر» با تأکید بر اینکه باید تصویر قهرمانان ملی را روی پرده سینما و قاب تلویزیون آورد، خاطرنشان میکند: گاهی چند سازمان سراغ تولید فیلم درباره یک شهید میروند مثلاً ما پروژه تولید فیلم درباره شهید طهرانی مقدم را سال گذشته آغاز کردیم پیش از اینکه ماجرای طوفان الاقصی پیش بیاید و فیلمبرداری ما همزمان با این اتفاق بود ولی وقتی وعده صادق اتفاق میافتد، توجهات به شهید طهرانی مقدم جلب میشود و همه میخواهند درباره این شخصیت، فیلم و سریال بسازند و کتاب بنویسند، به نظرم این تصمیمهای لحظهای در تولیدات فرهنگی درست نیست.
مدیون شهید طهرانی مقدم هستیم
شهید حسن طهرانی مقدم ملقب به پدر موشکی ایران است اما قصه فیلم «بیپایان» درباره دستاوردهای نظامی و اقتدار موشکی نیست، فلاحفر در این باره توضیح میدهد: حسن طهرانی مقدم آثار زیادی دارد و ما خواستیم علاوه بر پرداختن به بخشی از شخصیت شهید، به آثار ایشان نیز بپردازیم. اگر امروز ایران جزو ۹کشور دارای قابلیت پرتاب ماهواره در جهان است، این افتخار را مدیون حسن طهرانی مقدم هستیم.
او اضافه میکند: ایشان در سال۹۰ در یک پروژه فضایی به شهادت میرسند و نه در یک پروژه نظامی و موشکی. این فیلم هم درباره پروژه آخرشان و چند ساعت آخر تا لحظه شهادتشان است.
این مستندساز میگوید: مسئله ما در این فیلم نه چهره نظامی و نه چهره علمی ایشان است بلکه یکی از آثارشان را بهانهای برای پرداختن به وجهی از شخصیت شهید قرار دادیم. به هر حال در یک فیلم نمیتوانیم به تمام وجوه این شخصیتها بپردازیم.
در «بیپایان» هم کمی به حسن طهرانی مقدم نزدیک میشویم تا بتوانیم او را به بهانه یکی از پروژههایش، بیشتر بشناسیم. به نظرم دستکم سه چهار قسمت دیگر میتوان درباره شهید طهرانی مقدم ساخت تا دیگر زاویههای پنهان این قهرمان ملی برای مردم آشکار شود.
فلاحفر درباره انتخاب حمید ابراهیمی به عنوان بازیگر نقش شهید طهرانی مقدم، بیان میکند: بازیگرهای زیادی را مد نظر داشتیم و سراغ کسانی رفتیم که شباهت ظاهری به شهید داشتند ولی یک روز که در شبکههای اجتماعی میگشتم با زاویهای از عکس حمید ابراهیمی، بازیگر تلویزیون و تئاتر مواجه شدم که همان لحظه چهره حسن طهرانی مقدم را در آن عکس دیدم.
وقتی با او صحبت کردم با روی باز، ایفای این نقش را پذیرفت. در انتهای تیتراژ هم وقتی تصاویر واقعی از حسن طهرانی مقدم را میبینید، تلاشهای حمید ابراهیمی در سکانسهای مختلف برای تشابه رفتاری و کلامی به شهید نمایان میشود.
او درباره عوامل تولید و بودجه ساخت این فیلم خاطرنشان میکند: بسیاری از افرادی که در این پروژه حضور داشتند با ارقام و دستمزدهای بسیار کمتر از عرف کار کردند چون وقتی فیلمنامه را خواندند آن را دوست داشتند و اینکه ارادت قلبی به شهید داشتند.
رفاقتی که سر این پروژه میان عوامل تولید شکل گرفت سبب شد همه با هم یکدل و برای یک هدف کار کنند.
نمایش در تلویزیون، مخاطب بیشتری دارد
فلاحفر با اشاره به فرایند نسبتاً طولانی نگارش و بازنویسی فیلمنامه همراه با داوود گنجوی، نویسنده فیلم میگوید: ما از مرحله پژوهش پروژه با هم کار کردیم تا بتوانیم به مفاهمه مشترکی برسیم.
شاید الان که نتیجه کار را ببینیم خودمان غلطهای زیادی از آن بگیریم ولی به نظرم نتیجه کار، راضیکننده، محترم و آبرومند است.
او درباره نحوه نمایش نخستین فیلم داستانیاش میگوید: خیلی اصراری به اکران سینمایی نداشتم و میخواستم فیلم در گستره وسیعی دیده شود و تلویزیون این فرصت را به ما میداد.
ما بخشی از آرامش امروزمان را مدیون این قهرمانها هستیم.
در این فیلم میخواستیم بار دیگر به مردم یادآور شویم حسن طهرانی مقدم کیست و مخاطبان با دیدن یک اثر بصری، ارتباط چشمی و معنایی با این شخصیت برقرار کنند.
فلاحفر در پایان یادآور میشود: مستندسازی کار را برای فیلمسازی در فضای داستانی آسانتر کرد، تجربههای مستندسازی برای تولید یک اثر داستانی کمک زیادی به من کرد ولی دو جهان متفاوت از هم هستند که هر دو فضا برای من ارزشمند است و علاقهمند به کار در آنها هستم ولی مخاطب با فیلم داستانی ارتباط بهتری برقرار میکند و کار در این حوزه برایم جذابیت بیشتری دارد.