به گزارش سلامت نیوز در پس انتشار نامه ای از سوی کادر درمان مبنی بر اعتراضات گسترده در استان فارس اعتصاب کادر درمان باز هم به سر خط رسانه ها تبدیل شده . حال آنکه اعتصاب بهویژه در حوزههایی چون پزشکی، پرستاری و فوریتهای پزشکی، به دلیل اهمیت حیاتی نقش آنها در مراقبت از سلامت جامعه و نجات جان افراد، یکی از مباحث حساس و پیچیده در اخلاق پزشکی به شمار میآید.
در این شرایط، بررسی اخلاقی چنین اقدامی مستلزم توجه به چندین جنبه است: حقوق و رفاه کادر درمان، تعهدات اخلاقی به بیماران و مسئولیتهای اجتماعی.
از طرفی کادر درمان به عنوان نیروی کاری که به طور مستقیم با مشکلات جسمی و روانی بیماران در ارتباطاند و اغلب در شرایط دشوار و پرتنش فعالیت میکنند، حق برخورداری از شرایط کاری و رفاهی مناسب دارند. حقوق ناکافی، ساعتهای کاری سنگین، و کمبود امکانات میتواند منجر به فرسودگی شغلی شود که خود عاملی خطرناک برای کیفیت خدمات درمانی و امنیت بیماران است.
از دیدگاه اخلاقی، اگر شرایط کاری آنها به نحوی باشد که سلامت جسمی و روانی خودشان به خطر بیفتد، چنین اعتصابی میتواند پاسخی مشروع به شرایط ناعادلانه باشد. رعایت عدالت برای کادر درمان و احترام به حقوق آنها، بخشی از الزامات اخلاقی در نظام سلامت است و عدم توجه به این مهم میتواند باعث ناامنی بیشتر و آسیب به بیماران شود.
از طرف دیگر یکی از اصول اساسی اخلاق پزشکی، اصل «پرهیز از آسیبرسانی» است؛ به این معنا که کادر درمان باید همواره در جهت بهبود و مراقبت از بیماران عمل کنند و از هر اقدامی که باعث آسیب به آنان میشود، خودداری کنند. قطع خدمات درمانی و اعتصاب گسترده میتواند عواقب جدی برای بیماران داشته باشد، بهویژه بیماران اورژانسی و آسیبپذیر که در صورت عدم دریافت خدمات به موقع، جانشان به خطر میافتد. این موضوع، تعارضی اخلاقی بین حق رفاه کادر درمان و تعهد آنها به حفظ جان و سلامت بیماران ایجاد میکند. از این دیدگاه، اعتصاب کادر درمان میتواند غیر اخلاقی به نظر برسد زیرا با اصول اساسی حرفه پزشکی و تعهد به سلامت بیماران در تضاد است اما اگر اعتصاب به مدلی باشد که باعث آسیب به بیماران نشود و خللی در انجام مراحل درمانی افرادیکه اورژانسی هستند ایجاد نکند میتواند یکی از اهرمهای فشار برای رسیدن به خواسته های کادر درمان باشد.
یکی از جنبههای مهم این مسئله که مغفول مانده و زیر سایه آسیب به بیماران و اخلاق پزشکی قرار گرفته مسئولیت جامعه و دولت در قبال وضعیت کادر درمان است. دولتها و سازمانهای سلامت متعهدند شرایط کاری مناسب، دستمزد عادلانه و امکانات لازم را برای کادر درمان فراهم کنند، زیرا در نهایت این حمایتها منجر به ارائه خدمات بهتر به جامعه میشود.
هنگامی که دولتها نتواند مسئولیتهای خود را به درستی ایفا کند، کادر درمان در شرایطی قرار میگیرد که مجبور به اقدامات اعتراضی از جمله اعتصاب میشود. بنابراین، بخشی از مسئولیت آسیبهایی که ممکن است بیماران در طول این اعتصاب متحمل شوند، متوجه دولت و مسئولان نظام سلامت است. از این منظر، هرچند اعتصاب کادر درمان تبعاتی منفی برای جامعه دارد، اما میتوان آن را پاسخی اخلاقی به بیتوجهیهای ساختاری در حمایت از حقوق اساسی کادر درمان دانست.
برای حل این تعارضات اخلاقی، راهکارهایی جایگزین وجود دارد که هم به حمایت از حقوق کادر درمان کمک کند و هم تعهدات آنها نسبت به بیماران را حفظ کند : ایجاد مذاکرات و دیالوگهای مشترک که بارهای از سوی کادر درمان امتحان شده از سوی نمایندگان آنها در نهادهای صنفی و .... اما هر بار به بن بست خورده تا جایی که اعتراضاتی در بیمارستانها شکل گرفت که به شدت از سوی نهادهای امنیتی سرکوب شد. پروندهسازی، تهدید و برخوردهای حراستی کار را روز به روز خرابتر کرد نمونه اش اعتراضی که در بیمارستان امیراعلم اتفاق افتاد و منجر به تعطیل شدن چندین ساعته اتاق های عمل شد و در نهایت با برخورد امنیتی با معترضان پرونده آن بسته شد.این اتفاق در چالوس ،اهواز و ... تکرار شد بدون آنکه ریشه یابی شود و مشکل بصورت اصولی درمان شود.به جایی رسید که اساتید اخلاق پزشکی هم در حل این مسائل درمانده و سکوت اختیار کرده اند.
برخوردهایی که با کادر درمان شد روز به روز بر تعدادِ افراد معترض و ناامید افزود و به گسترش اعتراضات ترک کار و مهاجرت بخش عمدها ی از نیروهای کادر درمان منجر شد و حالا صبر کادر درمان در شیراز لبریز شده و طی یک نامه عمومی اعلام کرده اند که چاره ای جز اعتصاب ندارند.
در شرایط عادی از نظر اخلاق پزشکی، اعتصاب در صورتی میتواند اخلاقی تلقی شود که با اقدامات جایگزین یا راهکارهایی به شکلی مدیریت شود که سلامت بیماران نیز حفظ گردد و مسئولان برای بهبود شرایط کادر درمان اقدامات موثری انجام دهند ، از کانالهای دیپلماتیک و گفتگو برای رسیدن به توافقی میان دولت، سازمانهای سلامت و نمایندگان کادر درمان استفاده شده باشد اما در این خصوص مشخصا انگشت اتهام به سمت حاکمیت است که برای حل این معضل گفتگوهایی ترتیب نداد ، اقدامات و راهکارهایی ارائه نکرد و تنها با برخوردهای امنیتی سعی در حذف صورت مساله داشت .
شاید اگر مسوولین این نکته را در ذهن خود حک میکردند که مردم حق دارند در محیطی امن و با شرایط کاری مناسب کار کنند و حقوق عادلانه کار کنند و خدمات ارائه دهند و زندگی کنند دیگر اعتصاب تنها راهکار بیان نارضایتی و درخواست بهبود شرایط کاری نبود.
اما حالا در شرایط بحرانی نظام سلامت و با توجه به تغییرات اخیر در دولت و رویکرد متفاوتی که مسئولین جدید نشان دادهاند، میتوان انتظار داشت که مشکلات کادر درمان با دقت و حساسیت بیشتری بررسی شود.
پزشکیان ،رئیسجمهور جدید که خود پزشک است، درک عمیقی از چالشهای حوزه سلامت و سختیهای شغلی کادر درمان و همکاران خود دارد. از سوی دیگر، وزیر بهداشت نیز فردی فرهیخته و دلسوز است که تلاشهای چشمگیری برای بهبود وضعیت حوزه سلامت و رفع مشکلات کادر درمان نشان داده است. این تیم جدید بارها بر حمایت از کادر درمان و اصلاح شرایط کاری تاکید کرده و گامهای اولیهای نیز در این مسیر برداشتهاند.
در چنین شرایطی، شاید منطقی و اخلاقی باشد که کادر درمان فرصتی دوباره به این دولت و مسئولان جدید بدهند تا تلاشهای خود را برای بهبود شرایط به نتیجه برسانند و به دغدغهها و نیازهای کادر درمان پاسخ دهند. این فرصت کوتاه نهتنها میتواند به عنوان حُسن نیتی از سوی کادر درمان تلقی شود، بلکه باعث میشود حجت بر دولت نیز تمام شود؛ بهگونهای که اگر وعدههای بهبود شرایط محقق نشد، کادر درمان با وجدان راحتتری مسیرهای دیگری را برای دفاع از حقوق خود در پیش گیرند.
این همکاری و همراهی از سوی کادر درمان، میتواند پایهگذار گفتوگویی سازنده و بلندمدت برای حل مشکلات ساختاری در نظام سلامت کشور باشد و نشاندهنده تعهد حرفهای آنان به سلامت جامعه، در عین حقخواهی و مطالبهگریشان برای بهبود شرایط کاری و رفاهی باشد.این همراهی حتما در تاریخ کشور خواهد درخشید.