۵۰ سال پیش و زمانی که درآمد سرشار نفتی و مأموریت ابلاغی ژاندارمی منطقه از سوی امریکا، محمدرضا پهلوی را وسوسه میکرد تا بهروزترین سلاحهای امریکایی را با قیمت گزاف بخرد، امریکاییها درهای صنایع نظامی خود را به روی شاه باز کردند و تنها استثنا را «سلاحاتمی» اعلام کردند. یکی دو سال بعد، اما معلوم شد که این استثنا، دومی هم دارد. رقابت تسلیحاتی همسایگان شرقی ایران، یعنی هند و پاکستان بهتدریج به سمت گزینه «موشک» سوق پیدا کرد و این سلاح تهاجمی کمترشناختهشده در آن زمان توجه شاه را به خود جلب کرد.
شاه که فکر میکرد با دلارهای نفتی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را میتواند بخرد، درخواست خرید موشکهای بالستیک را به امریکاییها داد و البته «نه» نشنید، اما در عمل خرید این سلاحها ممکن نشد. گویی امریکاییها بدون آنکه تصریح کنند، تمایل به تجهیز ژاندارم خود به این سلاح تهاجمی و راهبردی نداشتند.
شاه البته ناامید نشد و سراغ متحد منطقهای امریکا یعنی رژیم اشغالگر قدس رفت. صهیونیستها پیشنهاد شاه را پذیرفتند و طرح مونتاژ موشکهای اسرائیلی نسل اول در ایران با اسم رمز پروژه «شکوفه» را روی میز گذاشتند. مبلغ درخواستی صهیونیستها، یک میلیارد دلار (معادل تقریبی قدرت خرید ۲ میلیارد دلار امروز) بود که در ازای تهاتر نفت ایران تأمین میشد. مهندسان اسرائیلی راهی ایران شدند و احداث چند سایت در استان کرمان برای پیشبرد پروژه مونتاژ موشک آغاز شد. این آغاز البته به انجام نرسید و در بحبوحه انقلاباسلامی، اسرائیلیها که پول خود را تمام و کمال دریافت کرده بودند، فرار کرده و حتی نقشههای پروژه را هم با خود بردند تا چیزی دست مردم ایران نماند.
جالب اینجاست که بعدها رونی برگمن، خبرنگار صهیونیست متصل به سازمانهای اطلاعاتی رژیم اشغالگر قدس، در کتاب معروف خود به نام «نبرد مخفی علیه ایران» راز ناگفتهای را از این همکاری نظامی برملا کرد که کلاهبرداری بزرگ اسرائیل در این قرارداد بود. اسرائیلیها با زرنگی توانسته بودند موشکهای نسل اول خود را که از رده خارج و نیازمند نوسازی بود، به رژیم پهلوی قالب کنند و بهاینترتیب هم بودجه نوسازی زرادخانه موشکی خود را از نفت ملت ایران پیدا کردند و هم درنهایت بیآنکه چیزی به ایرانیها تحویل دهند، پول را گرفته بودند.
انقلاباسلامی پیروز شد و در اوج جنگ تحمیلی، از مهمترین کاستیهای جنگافزاری کشور، موشک بود که امکان تهیه آن بهسادگی میسر نبود و همین ضعف، نوعی نابرابری در جنگ شهرها ایجاد کرد. خلفوعدههایی که حتی برخی معدود فروشندگان سلاح به ایران کردند، کمکم این فکر را در اذهان ایجاد کرد که راهحلی جز ساخت موشک وطنی وجود ندارد. اینجا بود که مجاهدتهای شهید حسن طهرانیمقدم و یارانش، ایران را از کشوری که برای خرید موشک مستأصل بود، به کشوری صاحب عنوان در میان قدرتهای موشکی تبدیل کرد.
موشکی که شاه برای خرید آن به امریکاییها رو انداخت و جواب نگرفت، نهایتاً بردی معادل ۱۵۰ تا ۲۰۰ کیلومتر و قدرت حداقلی داشت، اما امروز ایران اسلامی به برکت مجاهدت فرزندانش به موشک ماهوارهبر دست یافته که غربیها بهتر از هرکسی میدانند چیست و توانایی تولید آن چه معنایی دارد.
عملیات موسوم به «شهید سلیمانی» و حمله به عینالاسد در سال ۱۳۹۸ و دو عملیات وعده صادق در سال ۱۴۰۳ قدرت موشکی ایران را برای غربیها بهویژه امریکا و رژیمصهیونیستی، دقیقاً معنا کرد. قدرتی که هم «فناوری» و هم «فرمان» آن متعلق به ایران است. هم میدانیم چگونه ساخته میشود و هم اجازه شلیک منحصراً در اختیار خودمان است.
شاید برخی کشورهای ثروتمند هم مانند شاه به خیال خودشان از این موشکها خریده باشند، اما نه فناوری آن را در اختیار دارند و نه حتی اختیار استفاده از آن را. تجربه یک سال گذشته نشان داد بسیاری از سامانههای اطلاعاتی و عملیاتی که به قیمت گزاف به کشورهای منطقه فروخته شده، در کنترل عملیاتی ارتش امریکا است و این فرمانده سنتکام است که تعیین میکند کجا باید استفاده شود. در واقع این نوعی برونسپاری تأمین منافع امریکا با دلارهای نفتی کشورهای عربی است.
اقتدار موشکی ایران که مورد غبطه و حسادت بسیاری در جهان است، یادگار مردی است که امروز سالروز شهادت اوست. رضوان خدا بر شهید حاج حسن طهرانیمقدم که دست ملت ایران را پر کرد و ماحصل مجاهدتهای او موشکی است که فناوری و فرمان آن در ید ایرانی است.
منبع: روزنامه جوان