شفقنا– دونالد ترامپ بارها گفته است که میتواند به تمامی جنگهای حاضر در جهان پایان دهد، اما با توجه به کارنامه وی در دوره قبلی، چه سناریوهایی میتوان در این راستا فرض کرد؟
به گزارش شفقنا، «حسین جلعاد» سردبیر فرهنگی الجزیره، در مقالهای در وبگاه این شبکه نوشت: دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا، تصویری از خود به عنوان فردی قاطع و موفق ارائه میدهد. طرفداران او معتقدند که او میتواند منافع آمریکا را در کنار هم قرار دهد، حتی با وجود تضاد بین متحدان و مخالفان. این تصویر تا حدی مورد پذیرش برخی از گروههای جامعه عرب و اسلامی آمریکا قرار گرفته است، به طوری که یکی از روحانیون مساجد آمریکا آشکارا از ترامپ تمجید کرده و از مردم خواسته است که از او حمایت کنند.
در تب و تاب تبلیغات انتخاباتی، کمپین ترامپ تصویری از نامزد خود به عنوان فردی قادر به پایان دادن به تمام جنگهای دنیا، از جمله منزاع چند ده ساله فلسطین و اسرائیل ارائه داده است. گویا او عصای جادویی در دست دارد!
اما واقعیت چیز دیگری است، به دور از تبلیغات ساده انتخاباتی. حقیقت پشت این تبلیغات ساده چه چیزی است؟ ترامپ به محض بازگشت به کاخ سفید و نشستن پشت میز ریاست، چه خواهد کرد؟ چگونه هزینههای انتخاباتی خود را به متحدان خود در اسرائیل و ایپک (کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل) خواهد پرداخت؟
حقایق گذشته نه چندان دور
در فکر کردن به آینده نزدیک، باید به برخی حقایق و مواضع از گذشته نه چندان دور در ماههای گذشته و همچنین تاریخ چند سال گذشته توجه کنیم.
ترامپ، نامزد جمهوریخواه، پیش از این به رأیدهندگان عرب و مسلمان آمریکایی قول پایان دادن به جنگ را داده بود. او در طول سال گذشته بارها گفته بود که اگر در راس قدرت بود، حمله هفتم اکتبر (۲۰۲۳) رخ نمیداد.
ترامپ از چند ماه پیش، خواهان پایان سریع جنگ اسرائیل علیه غزه شده است. او اخیراً به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، گفته است: «باید این جنگ را تمام کنید و آن هم به سرعت». او افزود: «پیروزی خود را کسب کنید و به آن پایان دهید. جنگ باید متوقف شود، قتل باید متوقف شود.»
با وجود درخواست برای توقف جنگ، ترامپ پایان جنگ را تصمیم اسرائیل میداند. او به طعنه از درخواستهای کامالا هریس، رقیب دموکرات خود، برای آتشبس به عنوان محدودیتی برای اسرائیل یاد کرده است. ترامپ گفته است: «از همان ابتدا، هریس با درخواست برای توقف فوری آتشبس، دست اسرائیل را بسته است. این کار فقط به حماس فرصت میدهد تا صفوف خود را بازسازی کند و حمله جدیدی مانند حمله هفتم اکتبر را انجام دهد.»
ترامپ در یک رویداد یادبود در فلوریدا، قول داد که «از حق اسرائیل برای پیروزی در جنگ خود علیه تروریسم حمایت میکند». او اضافه کرد که «اسرائیل باید به سرعت پیروز شود، صرف نظر از اتفاقات.» او رویکرد جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، و معاون او، هریس، را در قبال جنگ بین اسرائیل و حماس ضعیف و مردد خواند.
ترامپ به موضوع کمکهای مالی اشاره نکرد، اما گفت که پایان جنگ باید در چارچوب پیروزی اسرائیل باشد، هر چند به طور دقیق مشخص نکرد که این پیروزی چه پیامدهایی خواهد داشت.
ترامپ از همان ابتدای کمپین انتخاباتی خود، از اسرائیل در عملیات نظامی آن در نوار غزه حمایت کرده است. او در اولین مناظره تلویزیونی بین خود و بایدن، پیش از خروج بایدن از رقابت، گفته بود: «اسرائیل میخواهد این جنگ ادامه یابد و باید اجازه دهیم آنها کار خود را تمام کنند.»
ترامپ مخالف تلاشهای بایدن برای آتشبس بود. او بارها تاکید کرده بود که اگر در آن زمان در قدرت بود، حماس هیچگاه حمله هفتم اکتبر را انجام نمیداد.
سیاست ترامپ در گذشته در مورد مناقشه فلسطین و اسرائیل
مناقشه فلسطین و اسرائیل یکی از قدیمیترین و پیچیدهترین مناقشات در خاورمیانه است که ابعاد سیاسی، مذهبی، اقتصادی و جغرافیایی دارد. ریشههای این مناقشه به اوایل قرن بیستم با ظهور جنبش صهیونیستی که خواستار ایجاد یک کشور مستقل یهودی در فلسطین بود، برمیگردد. این مناقشه با تاسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و جنگها و مناقشات بعدی بر سر زمین و حقوق سیاسی تشدید شد.
برای درک اقدامات ترامپ در دوره ریاست جمهوری جدیدش در قبال این مناقشه، باید به عملکرد او در دوره ریاست جمهوری اولش توجه کنیم، چرا که این موضوع نقطه شروع مهمی برای شکلگیری تصویری از تفکر و اقدامات احتمالی او در آینده است.
ترامپ در دوره ریاست جمهوری اول خود، از اسرائیل به شدت حمایت کرد و چندین تصمیم بیسابقه اتخاذ کرد:
* به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل: ترامپ سفارت آمریکا را از تلآویو به قدس منتقل کرد که این اقدام باعث خشم فلسطینیها و کشورهای عربی و اسلامی شد و به عنوان جانبداری آشکار از اسرائیل تعبیر شد.
* معامله قرن: ترامپ «معامله قرن» را به عنوان برنامهای برای صلح ارائه داد. این برنامه شامل ایجاد یک کشور فلسطینی با شرایط سختگیرانه و حفظ اکثر شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری بود. فلسطینیها این برنامه را رد کردند و آن را به عنوان تضییع حقوق خود دانستند.
* گسترش توافقهای عادیسازی: ترامپ از توافقهای «ابراهیم» که بین اسرائیل و چندین کشور عربی برای عادیسازی روابط امضا شد، حمایت کرد. این امر منجر به انزوای سیاسی فلسطینیها شد و به تقویت نفوذ اسرائیل در منطقه کمک کرد.
اما اینکه ترامپ بارها گفته است که جنگ را تمام خواهد کرد…
بله، ترامپ این موضوع را مطرح کرده است. اما سیاستهای گذشته او که نشان از جانبداری از اسرائیل داشته، میتواند باعث ناامیدی از آینده شود. سیاستهایی مانند این، منجر به عمیقتر شدن بحران و تضعیف فرصتهای حل صلحآمیز میشود و همچنین میتواند به تشدید تنشها در خاورمیانه منجر شود. ارائه حمایت بیقید و شرط از اسرائیل میتواند فرصتهای مذاکرات آینده با فلسطینیها را کاهش دهد و همچنین هرگونه تشدید تنش در لبنان میتواند به درگیریهای منطقهای گستردهتر با دخالت قدرتهای منطقهای و بینالمللی منجر شود که این امر ثبات منطقه را به خطر میاندازد.
همچنین احتمال دارد که بازگشت دوم ترامپ به کاخ سفید به معنای احتمال اتخاذ سیاستهایی باشد که به سمت تقویت نفوذ اسرائیل و کاهش حمایت از فلسطینیها تمایل دارد، که این امر میتواند به شعلهور شدن مناقشه و پیچیدهتر شدن راه حلهای صلحآمیز کمک کند.
اما واقعیتهای جدید میگویند که ترامپ متعهد به پایان دادن به جنگها شده است. او بارها گفته است که جنگ را تمام خواهد کرد، نه فقط جنگ در غزه و لبنان، بلکه تمام جنگها. چگونه وعده صلح با اتخاذ سیاستی که به نفع برخی از طرفهای جنگ است، سازگار میشود؟
بیانیههای ترامپ درباره پایان جنگ، با سبک خاص او در برخورد با مناقشات بینالمللی همخوانی دارد. او معمولاً از استراتژی مذاکرهای که نشان از تمایل به دستیابی به «معامله» یا حل و فصل بزرگ دارد، استفاده میکند. اگر بیانیههای او درباره پایان جنگ را در نظر بگیریم، چندین سناریو وجود دارد که میتواند نشان دهد چگونه ترامپ میتواند بین حمایت قوی خود از اسرائیل و تمایل اعلام شده خود برای پایان دادن به مناقشه، سازگاری ایجاد کند.
سناریوهای احتمالی
اگر در نظر بگیریم که ایران به عنوان طرفی در مناقشه جاری بین اسرائیل و محور مقاومت در مجموع به حساب میآید، ترامپ ممکن است به دنبال اجرای مجموعه سیاستهایی برای پایان دادن به جنگ در منطقه خاورمیانه باشد. در اینجا چند سناریو محتمل برای اقدامات رئیس جمهور منتخب آمریکا وجود دارد:
- مداخله دیپلماتیک با شرایط اسرائیلی: ترامپ ممکن است تلاش کند تا با مذاکره یا میانجیگری جنگ را پایان دهد، اما با شرایطی که به نفع اسرائیل است، مانند خلع سلاح حماس یا دریافت تضمینهایی برای عدم دخالت حزبالله در مناقشه. این امر به اسرائیل برتری میدهد، در حالی که ترامپ میتواند ادعا کند که با یک معامله که از تشدید جلوگیری میکند، جنگ را متوقف کرده است.
- انجام توافقی سریع و نمایشی: ترامپ به دلیل تمایل خود به انجام معاملات به سرعت و به صورت نمایشی؛ شناخته شده است. او ممکن است با وضع شرایط سختگیرانه بر طرفهای فلسطینی و لبنانی، به دنبال آتشبس باشد و در مقابل، وعدههایی برای بهبود وضعیت اقتصادی یا کاهش محاصره ارائه دهد. اما بدون حل اساسی مناقشه، این یک حل کوتاه مدت خواهد بود، نه یک راه حل دائمی.
- افزایش فشار بر ایران: اگر اظهارات او در مورد پایان جنگ شامل مداخله در ایران میشود، ترامپ ممکن است به دنبال مذاکره غیرمستقیم با ایران برای توقف حمایت آن از حزب الله و گروههای فلسطینی باشد، که میتواند خطر تشدید را کاهش دهد. او ممکن است این موضوع را به عنوان راهی برای آرام کردن اوضاع و توقف افزایش تنشهای نظامی بین اسرائیل و گروههای تحت حمایت ایران، با تاکید بر این که جنگ را متوقف کرده است، استفاده کند.
- انجماد وضعیت موجود: ترامپ ممکن است از رویکرد «انجماد» استفاده کند که در آن به یک آتشبس یا توقف جنگ بدون تغییر اساسی در وضعیت موجود، دست مییابد. با این کار، او ممکن است ادعا کند که مناقشه را متوقف کرده است، اما بدون ارائه راه حل واقعی برای مناقشه یا بهبود قابل توجه در زندگی فلسطینیها یا کاهش سیاستهای اسرائیل در قبال غزه و لبنان.
- کنفرانس صلح بینالمللی تحت حمایت آمریکا: ترامپ ممکن است از کنفرانس صلح بینالمللی برای میانجیگری بین طرفین، با مشارکت متحدان منطقهای جدید اسرائیل از کشورهای عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی کردهاند، دعوت کند. با این کار، او میتواند ادعا کند که با یک ابتکار عمل جامع، گرچه احتمالاً با دستور کار اسرائیلی، در تلاش برای پایان دادن به جنگ است.
تفسیر تناقضات ترامپ
اظهارات ترامپ درباره پایان جنگ ممکن است بیشتر جنبهی پیامهای سیاسی داشته باشد، بهویژه اینکه از این روش برای معرفی خود به عنوان سازندهی صلح و قادر به پایان دادن به مناقشات استفاده میکند. با این حال، با توجه به سابقهی حمایت او از اسرائیل و سیاستهای گذشتهاش، استراتژی او ممکن است به معنای پایان دادن به مناقشه به طور اساسی یا ارائه امتیاز به فلسطینیها نباشد، بلکه ممکن است در راستای ایجاد یک آتشبس کوتاه مدت یا انجماد اوضاعی باشد که به نفع اسرائیل باشد، با این ادعا که «جنگ را پایان داده است».
ترامپ ممکن است سیاست کاهش یا توقف کمکهای مالی به تشکیلات خودگردان فلسطینی و آژانس آنروا را دوباره به کار بگیرد، که این امر باعث انزوای اقتصادی فلسطینیها و تضعیف توانایی آنها در مقابله با تنشهای فزاینده میشود. همچنین، او ممکن است از جنگ برای تقویت روابط اسرائیل با سایر کشورهای عربی، تحت عنوان «همکاری امنیتی» در برابر تهدیدات حماس، حزب الله و ایران، استفاده کند. این امر میتواند منجر به گسترش توافقهای عادیسازی شده و انزوای سیاسی فلسطینیها شود.
همچنین احتمال دارد که ترامپ از هر ابتکار عمل اسرائیلی برای تقویت کنترل آن بر شرق بیتالمقدس و بخشهایی از کرانهی باختری حمایت کند و ممکن است تشویق به تغییر وضعیت قانونی و بینالمللی آن مناطق به نفع اسرائیل کند، که این امر اوضاع را پیچیدهتر میکند و باعث افزایش تنشهای مردمی میشود. ترامپ ممکن است هرگونه فشار یا تحقیقات بینالمللی در مورد نقض حقوق بشر که اسرائیل ممکن است در جریان جنگ علیه غزه یا لبنان به آن متهم شود را نیز مسدود یا مانع از آن شود، همانطور که در موضع قبلی او در مورد دادگاه کیفری بینالمللی اتفاق افتاد.
در نهایت، با وجود تعهدات ترامپ به پایان دادن به جنگهای جهانی، سیاستهای قبلی و گرایشهای او به نفع اسرائیل، نشانههای پیچیدهای را در مورد آیندهی مناقشه فلسطین و اسرائیل نشان میدهد. در حالی که او ممکن است تلاش کند خود را صلحطلب معرفی کند، شرایط موجود در منطقه و سیاستهای مداوم آمریکا در حمایت از اسرائیل، هرگونه راه حل اساسی و دائمی را دشوار میکند. با توجه به اینکه روش ترامپ اغلب بر اساس معاملات سریع برای منافع اسرائیل است، محتمل است که هرگونه «پایان جنگ» – اگر اتفاق بیفتد – در چارچوب یک آتشبس موقتی یا انجماد وضعیت فعلی بدون رسیدگی به مسائل اساسی اتفاق بیفتد.
نظر شما