تلآویو خشمگین از طوفانالاقصی البته به این هم بسنده نکرد. آنها این روزها لبنان را به زمینی برای اجرای نیات شوم خود تبدیل کردهاند. جنون صهیونیستهای سرخورده که هیچ امیدی به ادامه حیات رژیم جعلی خود ندارند، اکنون گریبان منطقه را گرفته و خاورمیانه را در آستانه جنگ قرار داده است.
در این محیط مروری بر نحوه چیدمان راهبرد دفاعی و تهاجمی کشور برای مقابله با این تهدیدات، خالی از لطف نیست؛ موضوعی که آن را در گفتوگو با یوسف عزیزی، دکترای سیاستگذاری عمومی از دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا به بحث گذاشتهایم.
با توجه به تحولات منطقه، ایران باید چه راهبردی در پیش گیرد تا بتواند خود را از تهدیدات محور غربی – عبری حفظ کند؟
در مورد این پرسش، در کشور ما میان اساتید دانشگاه، تحلیلگران، سیاسیون و صاحبان اندیشه، متناسب با نوع رویکرد و نحله فکری و اندیشهای آنها تفاوتهایی وجود دارد. واقعگرایان بر این باور هستند که ساختار نظام بینالملل به صورت ذاتی آنارشیست است. آنارشیست هم به این معنا که شما عدالتی ندارید که اگر کسی بیقانونی کرد، بتوانید آن را به دست قانون بسپارید. پس در این محیط پرآشوب و قانون جنگل، کشورها به دلیل نیاز به بقا و امنیت خود به دنبال کسب قدرت و افزایش تواناییهای نظامی برای بازدارندگی هستند. حد نهایی آن هم بازدارندگی هستهای است. از این منظر دستیابی به تسلیحات هستهای به عنوان ابزاری ضروری در بازدارندگی و جلوگیری از حملات دیگر کشورها تلقی میشود.
با وجود این، سازهانگاران معتقدند واقعیتهای روابط بینالملل توسط هنجارها، باورها و تعاملات اجتماعی ساخته میشود و این درباره معادلات قدرت جهانی هم صدق میکند. سازهانگارهای ایرانی به دنبال یک دنیای یوتوپیا و آرمانشهر ایدهآل هستند. فکر میکنند کسی که به حقوق بینالملل عمل نکند، میتوان در دادگاههای بینالمللی او را مجبور کرد اینکار را انجام دهد. به نظر، آنها مسائل بینالمللی را تقلیل میدهند یا دوست دارند در آن نظمی که برایشان شکل گرفته زندگی کنند. آنها به این مسئله فکر نمیکنند وقتی شما قدرت بازدارندگی نداشته باشید، حقوق بینالمللی نمیتواند به شما کمک کند. نمونه بسیار عادی و روشن هم در این زمینه حمله غیرقانونی آمریکا به عراق بود که بدون مجوز شورای امنیت صورت گرفت.
با این تفاسیر شما از ضرورت قوی شدن کشور میگویید. نیروهای امنیتی و نظامی ما چقدر از این رویکرد آگاه هستند؟
از چند وجه میشود به این مسئله نگاه کرد. جمهوری اسلامی ایران دارد با قویترین نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی دنیا مبارزه میکند. موساد، سیا، ام آی 6 در تقابل با ما همافزایی دارند. با وجود همه چالشها رویکرد نهادهای سیاسی و نظامی ما در این زمینه قابل قبول است. امروز ما بهویژه در حوزه اقتصادی دچار مشکل هستیم. پایین و بالا شدن قیمت ارز خود عامل بسیاری از مشکلات است. در مقایسه با کشورهای منطقه مانند ترکیه، قطر، امارات و ... به لحاظ امنیتی و نظامی خوب عمل کردهایم، ولی در نبرد رودررو جایی برای کم کاری و اشتباه نیست. ایران در بحث موشکی و پهپادی و نوع بازیگری جبهه مقاومت، خود را تقویت کرده، اما مسلماً بخشهایی وجود دارد که دچار کمبود است. انفجار پیجرها و بیسیمها در لبنان نمونهای از ضعفها در سیستم پیچیده جنگ ترکیبی امروز بود، به مرور باید با تقویت نقاط ضعف و تبدیل آنها به نقطه امنیت، دشمن را بیش از پیش در تنگنا قرار دهیم.
نظر شما درباره راهبرد جنگی که صهیونیستها در تقابل با حزبالله بهکار میبرند، چیست؟
هنگام صحبت درباره جنگ، باید ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد؛ خرابکاری و جاسوسی، عملیات اطلاعاتی و پروپاگاندا که روی افکار عمومی تأثیر دارد و در آخر هم جنگ سخت و میدانی. بنابراین آنچه پشت صحنه جنگ هم اتفاق میافتد مهم است. سال ۲۰۰۶ رژیماسرائیل به دلیل برتری هوایی، قسمتهای مختلف ضاحیه بیروت را با خاک یکسان کرد. این مسئله روی افکار عمومی تأثیر گذاشت. صهیونیستها در جنگ اخیر اما پیش از ورود به نبرد زمینی، با توجه به منابع جاسوسی که داشتند، در مورد تجهیز حزبالله به سلاحهای پیشرفته طی یک دهه اخیر اطمینان داشتند؛ بنابراین تصمیم گرفتند در ابتدای کار پشت جبهه حزبالله را تمام کرده و از عملیات جاسوسی و خرابکارانه استفاده حداکثری را ببرند و سپس عملیات زمینی را شروع کنند. فکر میکردند اینگونه تلفات کمتری خواهند داد. عملیات گسترده تخریبی مانند انفجار پیجرها و بیسیمها و استفاده از بمبهای سنگین و سنگرشکن آمریکایی در همین زمینه بود.
آیا به اهداف ترسیمی دست یافتند؟
مهمترین نکته در جنگ، پیروزی زمینی است. تنها انهدام مواضع، دستیابی به اهداف نیست، شما باید بتوانید شروطی را که گذاشتید به آن برسید؛ مانند عقب راندن حزبالله تا پشت رودخانه لیتانی و امن کردن شمال که صهیونیستها مدعی آن بودند. شواهد میدانی نشان میدهد اسرائیل به یک دیوار سخت برخورد کرده و یارای پیشروی ندارد. سیاست ویرانگری گسترده و هدف قرار دادن رهبران مقاومت هم آنگونه که انتظار اشغالگران بود، خللی در مسیر حزبالله ایجاد نکرد. همین سبب شده آنها از اهداف ابتدایی عقب بنشینند و بهجای عقب راندن مقاومت تا پشت رود لیتانی، حال دنبال آن هستند تا 5/3 و 4 کیلومتری مرز را پاکسازی کنند. این در حالی است که حمله پهپادی حزبالله به جنوب حیفا و دو عملیات وعده صادق جمهوری اسلامی ایران معادلات را بر هم ریخته و یک حد و مرز جدیدی از مبارزهطلبی مقاومت را بازگو کرده است. برخلاف برآوردهای نهادهای اطلاعاتی دشمن، حزبالله پس از سردرگمی مقطعی بعد از ترور رهبرانش، در بحث سازمانی باردیگر قدرت خود را بدست آورده و ضربات جبرانناپذیری به رژیم اشغالگر وارد میکند.
خبرنگار: محمدحسین واحدی