فرارو- ۱۳ آبان ۱۴۰۳، چهل و پنجمین سالگرد تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام است. رویدادی که به گفته چهرههای اصلی این کار، قرار بود یک حرکت اعتراضی نمادین باشد، اما در نهایت به بحرانی ۴۴۴ روزه با تبعاتی مهم تبدیل شد.
به گزارش فرارو، حمله به سفارت آمریکا، اشغال سفارت آمریکا، تسخیر لانه جاسوسی و بحران گروگانگیری، همه به این رویداد اشاره دارند و دلیل تفاوت به کار بردن این عبارات هم تفاوت نگاهها به این مساله است. با توجه به اهمیت این اتفاق، هر سال در سالگرد آن رسانهها مطالبی را به این موضوع اختصاص میدهند. امسال ما تصمیم گرفتیم ۴۵ سال بعد از ورود دانشجویان به سفارت و آنچه بعد آن اتفاق افتاد، سرنوشت طراحان این اقدام را مرور کنیم و به این بپردازیم که اسناد سفارت سرنوشت چه کسانی را عوض کرد.
پشیمان، منتقد، معتقد و ساکت
منابع مختلف از ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی، حبیبالله بیطرف، رضا سیفاللهی و رحیم باطنی به عنوان هسته اصلی دانشجویان نام میبرند. محمد موسوی خوئینیها به عنوان سرپرست دانشجویان شناخته میشود. مسنترین عضو این هسته مرکزی یعنی محسن میردامادی در زمان تسخیر سفارت، ۲۵ یا ۲۶ سال سن داشت. در میان این ۵ نفر ابراهیم اصغرزاده چند سال قبل به خاطر اتفاقاتی که بعد از اشغال سفارت افتاد، از رخ دادن این رویداد ابراز پشیمانی کرد. محسن میردامادی هیچ وقت ابراز پشیمانی نکرد، اما معتقد بود افشای اسناد علیه افراد به آن شکل، اشتباه بود.
ابراهیم اصغرزاده در وسط تصویر قرار دارد
حبیبالله بیطرف و رضا سیفاللهی در مصاحبهها و اظهارنظرهایی جداگانه گفتند که اگر این اقدام انجام نمیشد، کودتایی مانند ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق میافتد. نگارنده موفق به یافتن اظهارنظری از رحیم باطنی نشد. تمام این پنج نفر در سالهای آینده از مدیران و نیروهای موثر سیاسی و امنیتی – نظامی کشور شدند. اصغرزاده و میردامادی از چهرههای برجسته اصلاحطلب هستند. سیفاللهی دومین فرمانده نیروی انتظامی از ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵ شد و بیطرف وزیر نیروی دو دولت خاتمی بود. باطنی نیز یکی از مدیران ارشد جهاد دانشگاهی شد.
زندگی چه کسانی عوض شد؟
درباره اسناد سفارت گفتنیهای زیادی وجود دارد. برخی معتقدند که این اسناد مورد بهرهبرداریهای سیاسی قرار گرفتند. سه مورد را در این گزارش بررسی میکنیم. برای مثال، بررسی اسناد مربوط به عباس امیرانتظام، مقام ارشد دولت موقت نشان میدهد که او نه آنقدر که دانشجویان میگفتند و در دادگاه سالهای ابتدای انقلاب مطرح شد گناهکار بود که مستحق اعدام باشد و نه آنقدر بیگناه که خود او میگفت. بخشی از اسناد سفارت آمریکا در یکی از کشورهای اسکاندیناوی نشان میدهد امیرانتظام زمانی که به عنوان سفیر به این منطقه رفته بود، داوطلبانه با سفیر آمریکا ملاقات کرد و به تبادل نظر با یکدیگر پرداختند. امیرانتظام سالها بعد از زندان آزاد شد و تحت نظر قرار داشت و ۱۳۹۷ در تهران درگذشت.
امیرانتظام به شکلی فراخوانده شد ،به تهران آمد و محاکمه شد، اما اسناد مربوط به ابوالحسن بنیصدر نه تنها منتشر نشد بلکه او چند ماه بعد در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی رسید و تا خرداد ۶۰ در این جایگاه بود. اما بررسی اسناد ابوالحسن بنیصدر نیز نشان میدهد که او مرتکب فعل جاسوسی نشده بود، اما افسر اطلاعاتی آمریکا او را به عنوان یک گزینه مناسب برای برقراری تماس تشخیص داده و حداقل دو یا سه جلسه نیز میان آنها در ایران و فرانسه – بدون این که هویت اصلی جاسوس آمریکایی مشخص باشد – صورت میگیرد. اسناد سفارت آمریکا از یکجایی به بعد مشخص نمیکند سرنوشت این تماس چه شده است. ابوالحسن بنیصدر خرداد ۱۳۶۰ از ریاستجمهوری برکنار شد و سپس همراه با مسعود رجوی از ایران فرار کرد. بنیصدر سال ۱۴۰۰ در پاریس درگذشت.
اما این نقاط ابهام، نافی وجود جاسوس و فعالیتهای اطلاعاتی سفارت آمریکا در ایران نیست. دریادار احمد مدنی وزیر دفاع دولت موقت و استاندار بعدی خوزستان، با آمریکا ارتباط داشت و نامش از میان اسناد بیرون آمد. برخی معتقدند یکی از ریشههای اقدامات دولت موقت برای فروش برخی تسلیحات مثل جنگندههای اف – ۱۴، ناشی از ارتباطات مدنی با آمریکا بوده است. اقداماتی که جلوی آن گرفته شد، چون بنیه دفاعی کشور را تضعیف میکرد. از سوی دیگر، در دورانی که مدنی وزیر دفاع بود، اقداماتی مثل کاهش خدمت سربازی و تضعیف بنیه بدنه ارتش نیز اتفاق افتاد. اما نام دریادار مدنی کمتر از بنیصدر و امیرانتظام شنیده میشود. مدنی نیز نامزد انتخابات ریاستجمهوری بود که پیروز نشد. او سال ۱۳۵۹ از ایران به آمریکا رفت و سال ۱۳۸۴ در همین کشور درگذشت.