شناسهٔ خبر: 69491150 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: گویانیوز | لینک خبر

» آقای دوشوکی، بهتر نیست به جای تأدیب داریوش، مقداری هم از درد مردم بلوچستان بگویید؟ ش. بابکان

صاحب‌خبر -

soal.jpgجناب آقای دوشوکی برخلاف عنوانی که دارند ضرورتا باید محقق، مطالعه کننده و حقیقت یاب باشند که شوربختانه بسیاری از نوشته‌های اخیر ایشان این مطلب را نشان نمی‌دهد. ایشان هر از چندی به صحرای کربلا زده و به بهانه‌ای به تمجید از نظام ستم شاهی و دفاع از شازده بی علم و عمل می‌کنند. این هم اشکالی ندارد، شاید یافته‌هایشان این را ایجاب می‌کند. ولی آنجا که به هر کسی که جرات پیدا کرده و به شازده بگوید بالای چشمش ابروست به او نهیب زده و از نعمات بی حد و حصر خود محروم و اظهار می‌دارند که از این پس از محبت‌های بیست ساله خود، داریوش اقبالی را بی نصیب خواهد گذاشت. یعنی آقای دوشوکی با فلاکتی که مردم بلوچستان و سیستان در زمان پهلوی دوم با آن رو به رو بوده و اکنون به حد اعلای خود رسیده، نا آشنا است؟ یعنی حداقل فیلم سینمایی بلوچ را که همه هم نسلان من و ایشان آن را دیده‌اند، آقای دوشوکی آن را ندیده‌اند؟ قابل باور نیست که ایشان با فقر و بی عدالتی در حق هم ولایتی‌های خود توسط پهلوی‌ها آشنا نباشند، ولی دریغ از حتی یک اشاره به آن.

مگر آقای داریوش اقبالی در حین برگزاری کنسرتش چه گفته است که به جبه شازده و هوادارانش برخورده است؟ داریوش با زبان بی زبانی حرفی زده است که تاریخ چند صد ساله ایران از دوران صفویه تا به امروز و رویدادهای مربوط گواه آن است. داریوش مانند مردم داخل کشور معتقد است که بزرگ ترین دشمن تاریخی و حال امروز ایران، استبداد شیخ و شاه است. اگر آقای دوشوکی در همراهی با خواننده بی پرنسیپ درباری[۱] که موزیک ویدئوهایش را به هنگام دفع..... از آبریزگاه برای هواداران شایسته خود پخش می‌کند، به جای فوکوس روی منتقدین و مخالفین شازده به ولایت بلوچستان خود و مردم ستم دیده و زجر کشیده هر دو نظام فعلی و قبلی توجه داشتند، آنگاه متوجه می‌شدند که اولین بار در داخل کشور شعار نه شیخ و نه شاه در همان زاهدان طنین انداز شده است. حتما آقای دوشوکی در تاریخ خوانده‌اند و باید بدانند از زمان شاهان صفوی، قاجار و پهلوی، شیخ و شاه در کنار هم بر گرده مردم سوار بوده و دمار از روزگارشان درآورده‌اند. ایشان یادشان رفته که مُهر سلطنتی شاه عباس «کَلب علی» [۲] بوده و ملا محمد باقر مجلسی‌ها به همراه شاهان صفوی، منتقدین و مخالفین را به خوردِ دست پروردگانِ انسان خوار (چی‌یین‌لر [۳]) می‌سپردند. جنگ‌های ویرانگر ایران و روس با همراهی شیخ و شاه جغرافیای کشور را تنگ و تنگ تر کرده و بر سرنوشت مردم و کشور مسلط گردانیده است. به آقای دوشوکی توصیه می‌شود کتاب شاهنشاهی و دینداری را که سازمان رادیو تلویزیونِ رضا قطبی در سال ۱۳۵۵ منتشر کرده بخوانند تا بدانند پهلوی دوم چگونه با شیخ عجین شده بود و نقش یکسان شیخ و شاه امروز هم به شکل مستدل و مستند قابل اثبات است. چندی پیش علی خامنه‌ای تعدادی از روحانیون اهل تسنن را از نقاط دور دست دستچین کرده و به تهران آورده بود تا برای آنها از وحدت دروغین بین شیعه و سنی افاضه کرده و سر آنها شیره بمالد. اما همزمان مداحان جنایتکار دربار خامنه‌ای در مکانی دیگر، خلفای راشدین را به بدترین و رکیک ترین الفاظ مورد وهن و لعن قرار دادند. آیا مداحان خامنه‌ای می‌توانند بدون اذن او چنین رفتاری شنیع از خود نشان دهند؟
اما در مورد شازده، ایشان بیش از ده بار پشتک و وارو زدن‌های چند ساله و شرکت در مراسم رسمی یهودیان در اسرائیل و گرفتن عکس خانوادگی با نتانیاهو و حمایت از آدمکشی‌های او از جمله حمله به ایران و زمانی که می‌بیند اکثر مردم ایران مخالف حمله به کشورشان و نابودی دار و ندار باقی مانده از راهزنیهای حکومت اسلامی هستند بلا فاصله سازی دیگرکوک کرده و به تبعیت از منتقدین خود به راه سوم می‌لغزد و دروغی دیگر می‌سراید؛ اما درست همزمان با اطلاعیه ایشان ساقدوش چماقدارشان، یعنی آقای قاسمی‌نژاد به ارتش اسرائیل آدرس نقاط حساس ایران را داده و می‌گوید اشکالی ندارد، بگذارید اسرائیل کشور را نابود کند، پس از سرنگونی ملاها، خاندان پهلوی دوباره ایران را خواهد ساخت. چگونه و با چه وسیله‌ای پهلوی می‌خواهد ایران را بسازد؟ راهکارش را از درون جمجمه قاسمی نژاد باید جستجو کرد. آیا اینجا هم ایشان بدون اجازه شازده چنین سناریویی را ترسیم می‌کند همانگونه که مداحان خامنه‌ای انجام می‌دهند.
پس آقای دوشوکی ملاحظه می‌فرمایند سیاست‌های شیخ و شازده هر دو یکسان است و این وسط حقوق ایرانیان داخل کشور است که پایمال می‌شود.
آقای دوشوکی می‌فرمایند که شیخ در آینده ایران نقشی نخواهد داشت، پس چرا داریوش شیخ و شاه را در کنار هم قرار می‌دهد. ایشان کم لطفی می‌فرمایند زیرا از خود نمی‌پرسند چرا شیخ در آینده ایران نقشی نخواهد داشت؟ من پاسخ می‌دهم؛ زیرا در سرتاسر ایران از شهر و روستا اکثریت قریب به اتفاق مردم، دیگر ظرفیت ادامه تحمل استبداد و جنایت‌های ملاها را بر نمی‌تابند ولی فراموش هم نکرده‌اند که سال‌های طولانی را در دوران حاکمیت استبدادی و دیکتاتوری پهلوی‌ها با پوست و گوشت و استخوان‌شان لمس کرده و خوشبختانه از آن گذشته‌اند ولی اگر گرفتار نظامی پلیدتر و انسان خوارتر شده‌اند دلیلی ندارد که گذشته‌های تاریک و فساد آلود را فراموش کرده باشند. پس داریوش همصدا با مردم داخل کشور درست می‌گوید که شیخ و شاه از یک قماشند.
آقای دوشوکی لازم نیست دیدگاه‌های به قول جماعت شاه الهی، ۵۷ تی‌ها، مصدقی‌ها، چپی‌ها، ملاها و مجاهدین را درباره پهلوی‌ها مد نظر قرار دهند. فقط و فقط کافی است حتی یک بار هم که شده سه گفتار درباره ایران انقلابی را که آقای داریوش همایون بنیانگزار حزب مشروطه ایران با عنوان دیروز و فردا در ۱۶۱ صفحه نگاشته‌اند مطالعه فرمایند تا قدر عافیت را دانسته و قلم به مزدی را در تبلیغات دروغین به نفع شازده کنار نهاده و عطایش را به لقایش ببخشند.
آقای دوشوکی همراه و هم زبان شدن با قلم به مزد دیرپای آریامهری[۴] که در پیرانه سری تاسف می‌خورد که چرا در اوج سلطه همایونی پوتین‌های او را لیس نزده است، چیزی به‌شان و منزلت شما که وابسته به مردم و سرزمینی هستید که بیش از یکصد سال مورد ظلم، تعدی، بی عدالتی و ستم گسترده قرار گرفته، اضافه نمی‌نماید. امیدوارم از خود بپرسید چرا جماعت شاه الهی با مولوی عبدالحمید که جسورانه در برابر خامنه‌ای ایستاده مخالفند و بر علیه او دهان گشادی می‌کنند؟

ش. بابکان

در همین زمینه:

[چرا داریوش هم نابجا آتش بیار معرکه شد؟]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت:
[۱]. در خاطرات ملکه پهلوی (همسر رضا شاه و مادر محمد رضا شاه) آمده است:
فرحناز (خواهر شازده) در آن موقع ۱۷ - ۱۸ سال داشت و به خاطر موقعیت سنی که داشت یک روز در میان عاشق این و آن می‌شد. یک روز عاشق یک خواننده تلویزیون می‌شد و فردا عاشق یک فوتبالیست! و منظور ملکه مادر از خواننده تلویزیون همین خواننده پاچه خوارد دربار است که برای فرحناز خانم ترانه "شازده خانم" را خوانده و امروز خود را در حدی می‌بیند که در حمایت از برادر شازده خانم چاک دهان گشوده و منتقدین و مخالفین این جریان را مورد هتک حرمت قرار می‌دهد.
[۲]. یعنی سگ علی
[۳]. منظور از آدم زنده خواران دوران صفوی است که مخالفان حکومت را در اختیار آنها قرار می‌دادند تا آنها را زنده زنده مثله کرده و بخورند.
[۴]. اسامی حقوق بگیران بارگاه شازده و میزان دریافتی آنها در کتاب خاطرات احمدعلی مسعود انصاری یکی از درباریان این خاندان و وابسته خانم فرح دیبا که حداقل در فاصله سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۹ در التزام آقای رضا پهلوی بوده و مسئولیت مالی دفتر ایشان را بر عهده داشته، آمده است.