شناسهٔ خبر: 69416522 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

متفکران نقاد چگونه می‌اندیشند؟

صاحب‌خبر -

محمدرضا سلیمی، روانشناس و نویسنده، در کانال تلگرامی خود نوشت: «آلبرت انیشتین، هنری فورد، ماری کوری و زیگموند فروید از جمله متفکران نقادی بودند که دنیای ما را تغییر دادند. سؤال: این افراد چه ویژگی‌هایی داشتند و چگونه می‌اندیشیدند که توانستند جهان بشریت را به طور چشمگیری تغییر دهند؟ آیا به صرف داشتن اطلاعات زیاد می‌توان جهان را تغییر داد؟ آیا صرف متفکر بودن می‌توان زندگی بشر را دگرگون کرد؟

لازم است به این نکته توجه کنیم که تفکر نقادانه صرفاً جمع‌آوری اطلاعات نیست و کسی که حافظه‌ای قوی دارد و از دانش و اطلاعات فراوانی برخوردار است الزاماً متفکر نقاد نیست. متفکر نقاد کسی است که بتواند اطلاعات جمع‌آوری‌شده یا در دسترس را درست تحلیل و ارزیابی کند و به بهترین نتیجه‌ٔ ممکن دست یابد.

متفکران نقاد فراتر از جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات پیش می‌روند تا به بهترین نتیجه‌ٔ ممکن دست یابند. متفکران نقاد مدام دانششان را ارتقا می‌دهند و البته چیزی فراتر از دانش در ذهنشان می‌پرورانند.‌ آنها انعطاف‌پذیرند و با نگاهی خاص به جهان و پدیده‌های آن می‌نگرند. آنها صرفاً مخزن اطلاعات نیستند، بلکه می‌توانند اطلاعات را درست، دقیق و علمی تحلیل و ارزیابی کنند و به خلاقیت دست یابند.

متفکران نقاد ویژگی‌های متعددی دارند. در اینجا به پنج ویژگی این افراد اشاره می‌کنیم و به‌اختصار آنها را شرح می‌دهیم.

۱. متفکران نقاد مشاهده‌گران ماهری‌اند. مشاهده‌ٔ دقیق یعنی توانایی جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات از طریق حواس پنج‌گانه. مشاهدهٔ متفکر نقاد به تبیین دقیق و فهم عمیق از جهان می‌انجامد.

۲. متفکران نقاد کنجکاوند. کنجکاوی و پرسشگری جوهره‌ٔ متفکران نقاد است. کنجکاوی و علاقه‌مند‌بودن به افراد و جهان صفت بارز متفکران نقاد است. این حس کودکانه (کنجکاوی) دائماً با آنها همراه است. به‌تدریج که ما بزرگ‌تر می‌شویم حس کنجکاوی کودکانه در ما کاهش می‌یابد، اما متفکران نقاد این حس را تا آخر عمر حفظ می‌کنند. کنجکاوی سبب می‌شود دانش افراد عمیق‌تر و فهمشان از جهان دقیق‌تر بشود.

۳. متفکران نقاد عینی‌گرا هستند. ذهن‌گرایی یکی از آفت‌های تفکر نقادانه است. ذهن‌گرایان معتقدند که عقاید همه به طور یکسان درست است، اما متفکران نقاد بر اساس شواهد و داده‌های عینی قضاوت و سعی می‌کنند هيجاناتشان بر قضاوتشان تأثیر نگذارند. البته، برای این افراد غیرممکن است که به طور کامل عینی‌گرا باشند؛ زیرا ذهنیتشان با دیدگاه‌ها، تجربه‌ها و چشم‌اندازها شکل گرفته است. آگاهی از خطاهای شناختی اولین گام در مسیر عینی‌گرا بودن است.

۴. متفکران نقاد حقیقت‌جو هستند. افراد حقیقت‌جو تمایل ندارند عقایدشان را به دیگران تحمیل کنند. حتی اگر نتیجه‌ٔ استدلال و بحث‌ و گفت‌وگو برخلاف عقایدشان باشد، آن را می‌پذیرند. آنها دیدگاه‌هایشان را مجدداً تحلیل و ارزیابی و در صورت لزوم اصلاح می‌کنند. وقتی تأمل صادقانه نشان می‌دهد که تغییر ضروری است، متفکران نقاد دیدگاه‌هایشان را تغییر می‌دهند.

۵. متفکران نقاد گشوده‌ذهن‌اند. متفکران نقاد دیدگاه‌های گوناگون را درک می‌کنند و دربارهٔ تعصبات احتمالی‌شان واقع‌بین‌اند. اولویت افراد گشوده‌ذهن تشخیص این واقعیت است که به دیگران حق داشتن و حفظ دیدگاه‌های خودشان را می‌دهند. این افراد «پذیرای» نظرات دیگرانند، بدون اینکه آن نظرات را بدون دلیل «بپذیرند».

۶. متفکران نقاد تحلیل‌گرند. تحلیل یکی از کلیدی‌ترین مهارت در یادگیری تفکر نقادانه است. تحلیل یعنی تعمق درباره اطلاعات ازطریق تفکیک اجزای سازنده آن به منظور ارزیابی و پی بردن به ماهیت آن اجزا. فرد تحلیلگر اجزای تفکر را باهم یا به طور مجزا ازطریق معیارهای فکری ارزیابی و درنهایت نتیجه‌گیری می‌کند. تحلیل با مشاهده و پرسشگری آغاز می‌شود. درواقع، پرسشگری ابزار تحلیل است.

۷. متفکران نقاد از سوگیری‌هایشان آگاهند. تعصب و جانبداری سم تفکر نقادانه است. متفکران نقاد تفکرشان را به چالش می‌کشند تا شواهدی که باورها و تمایلاتشان را شکل می‌دهند بیابند و معین کنند آیا این شواهد معتبرند یا نه.

۸. متفکران نقاد اطلاعات مرتبط را تشخیص می‌دهند. یکی از سخت‌ترین بخش تفکر نقادانه تشخیص مرتبط‌ترین و مهمترین اطلاعات درباره موضوع موردبحث برای بررسی آنهاست. ممکن است اطلاعات باارزش اما کم‌اهمیت باشند. ربط‌داری یکی از معیارهای مهم برای ارزیابی تفکر خودمان و تفکر دیگران است.

۹. متفکران نقاد منطقی استنباط می‌کنند. استنباط یعنی توانایی نتیجه‌گیری از داده‌ها و کشف بروندادها یا نتایج بالقوه. برای مثال، اگر شما بفهمید که کودکتان بی‌حال است، استنباط می‌کنید او «بیمار» است. اگر پی بردید فردی ۱۲۰ کیلو وزن دارد، استنباط می‌کنید که او بیش‌ازحد چاق است. متفکران نقاد بهترین نتیجه بالقوه را از اطلاعات می‌گیرند و منطقی‌ترین تفسیر را ارائه می‌دهند.

۱۰. متفکران نقاد همدلانه می‌اندیشند. همدلی فکری یعنی اینکه با قوه تخیل خودمان را جای دیگران بگذاریم تا بتوانیم آنها را خوب بفهمیم. البته، همدلی فکری معادل هم‌فکری نیست. درواقع، درک کردن دیگران به معنای پذیرفتن باورهایشان نیست. در تفکر همدلانه باید به طور موقت دیدگاه‌ها و استدلال‌های خودمان را کنار بگذاریم و با دیدگاه‌ها و استدلال‌های دیگران بیندیشیم. باوجوداین، احساساتی بودن درک ما را از واقعیت منحرف می‌کند. اما هدف همدلی فکری این است که صرفاً به داده‌ها و واقعیت‌ها با نگاه سرد و بی‌روح نگاه نکنیم. هر کاری که درباره اطلاعات می‌کنیم به انسان هم ربط دارد. تفکر فقط درباره داده‌ها و واقعیت‌ها نیست؛ درباره انسان هم هست.

۱۱. متفکران نقاد متواضعانه می‌اندیشند. متفکران نقاد خوب آگاهند که درباره همه‌چیز نمی‌دانند. آنها می‌دانند که شناختشان بسیار محدود است. آنها همچنین فراتر از چیزی که می‌دانند ادعا نمی‌کنند. نقطه مقابل تواضع فکری غرور فکری است. افراد مغرور خود را «همه‌چیزدان» می‌دانند و برای حل مشکلاتشان با کسی مشورت نمی‌کنند.

۱۲. متفکران نقاد مشتاقانه وضع موجود را به چالش می‌کشند. تفکر نقادانه یعنی به چالش کشیدن عرف‌های دیرینه که در جامعه نهادینه شده‌اند. متفکران نقاد روال معمول را به چالش می‌کشند؛ اینکه سنتی مرسوم است بدین معنا نیست که باید تا ابد ادامه یابد. متفکران نقاد به‌دنبال پاسخ‌های هوشمندانه و عقلانی برای وضعیت موجود نامطلوب‌اند.

۱۳ متفکران نقاد خویشتن‌نگرند. خویشتن‌نگری یا درون‌کاوی یعنی آگاهی یافتن از احساسات، افکار و عواطف خودمان. متفکران نقاد درباره نحوه زندگی کردن خودشان می‌اندیشند؛ یعنی به درون ذهن خودشان سرک می‌کشند نه به درون زندگی دیگران. درون‌کاوی سبب می‌شود که از نحوه تفکر خودمان و خطاهایمان آگاه شویم. متفکران نقاد بیشتر دربارهٖ خودشان می‌اندیشند و قضاوت می‌کنند نه درباره دیگران. درواقع، متفکران نقاد خویشتن‌نگرند نه خویشاوند‌نگر. آنها دیده به گریبان خود فرو می‌برند و به عیب دیگران نمی‌نگرند. هدف تفکر نقادانه هم همین است که خویشتن‌نگر باشیم و درون خودمان را بکاویم. نظامی گنجوی در این زمینه می‌گوید:

عیب کسان منگر و احسان خویش

دیده فرو کن به گریبان خویش

۱۴. متفکران نقاد سیستمی می‌اندیشند. به مجموعه‌ای از اجزای مرتبط‌به‌هم که برای دستیابی به هدفی مشترک در تعامل‌اند سیستم می‌گویند. تفکر سیستمی مستلزم شناخت اجزای سیستم، ارتباط آن اجزا باهم و هدف یا کارکرد سیستم است. متفکران نقاد سیستمی می‌اندیشند؛ یعنی می‌توانند اجزای یک مجموعه را از هم تشخیص دهند و کارکرد هر کدام را جداگانه یا باهم بررسی و بین آن اجزا ارتباط برقرار کنند. (در فصل پنجم تفکر سیستمی را به‌تفصیل شرح خواهیم داد.)

۱۵. متفکران نقاد خودتنظیم‌گرند. خود‌تنظیم‌گری یعنی مراقبت از مراحل تفکر خود به‌منظور آگاهی یافتن از رویدادهای ذهنی و تصحیح و تنظیم آنهاست. خود‌تنظیم‌گری مستلزم جدا کردن مفروضات و عقاید خودمان از مفروضات و عقاید دیگران است. مولوی درباره خودتنظیم‌گری می‌گوید:

ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این

بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش

منبع: خانواده‌‌ خردمند: چگونه در خانواده نقادانه بیندیشیم

انتهای پیام