از نقدهای زیاد و اتهامهای فراوان گرفته تا چوب گذاشتن لای چرخ فعالیتهایی که قرار بود انجام دهد. به قول خودش: «دیگر از چوب گذشته بود و جنگل لای چرخهای فعالیتهای ما میگذاشتند.» روزهای سخت در همان سالهای ابتدایی تمام شده و حالا فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام ایران یک میزبانی بزرگ از مسابقات جهانی را در کارنامه دارد. میزبانی مهمی که بیش از 50 کشور از سراسر جهان در آن شرکت کردند و اگر قرار باشد در یک کلمه این میزبانی را توصیف کرد باید گفت: «آبرومندانه بود.» نصیرزاده مهمان ما در جامجم بود. او از سختیهای زیادی که در این سه سال و خردهای کشیده حرف زد اما قرار نیست پا پس بکشد. شیب اصلی طی شده و تا رسیدن به قله راه زیادی باقی نمانده است. نصیرزاده در لابهلای حرفهایش یک گله کوچک هم از وزارت ورزش و جوانان کرد که به قول خودش وزیر هم آن را قبول داشت: «چشممان به در خشک شد تا یک نفر از وزارت ورزش و جوانان بهعنوان مهمان به کیش بیاید و مسابقات قهرمانی جهان را از نزدیک تماشا کند.»
فدراسیون پرورش اندام و بدنسازی دراین بازه چه تغییراتی کرده است؟چه بود دردی ماه1399والان کجاست؟چه پیشرفتهایی داشتید و با چه حاشیههایی روبهرو بودید؟
یکی از مهمترین مقولهها برندینگ فدراسیون برای جذب اسپانسر بود. برند پرورش اندام، برند خوشنامی نبود و ما تمام سعیمان را کردیم که آن را توسعه دهیم. ما اینجا ساختار نداشتیم و تلاش کردیم ساختارسازی کنیم.
این ساختارسازی کار سختی است و البته گاهی زیاد هم به چشم نمیآید...
دقیقا همینطوراست اما باید انجام میشد. دربحث توسعه نیروی انسانی همه کسانی که دارند با ماکار میکنند ازتحصیلات مرتبط برخودار هستند.عمدهترین انرژِی را از ما انتخابات و انتصابات گرفت. نسل قدیمی که چسبیده به صندلی بودند کنار رفتند و یک نسل جوان و با انگیزه آمده. این خانه تکانی خیلی مارا اذیت کرد. درواقع این درمانی بود که هزینههای زیادی داشت. ما درد هم کشیدیم اما این اتفاق افتاد.ما رئیس هیأتی داشتیم که 20 سال بود وهیأت را خانه خودش میدانست. جدا کردن اینها از صندلی ریاست سخت بود اما کم کم رفتند و جوانان آکادمیک و قهرمانهایی که خون دل خوردهاند آمدند.
مصداقیتر صحبت کنید...
به عنوان مثال ما در کمیته قویترین مردان دچار تحلیل شده بودیم. به آقای خودنگاه ارادت دارم اما نیاز به تغییر داشتیم. خدا را شکر نیروهای مابا انگیزه وهمدل هستند واین اتفاق خوبی برای فدراسیون ماست. نتیجه این تغییرات شد احیای مسابقات قویترین مردان. خدا را شکر و تلویزیونی شدن و پخش شدن آن از شبکه 3 واقعا خوب بود.
البته همین مسابقات در گذشت حاشیههای زیادی هم برای فدراسیون به همراه داشت و باعث شده بود نگاه مردم به این قهرمانها نگاه خوبی نباشد...
ما نمیتوانیم یک طیف وسیع را به خاطر قشری، محدود کنیم. ما فرهنگسازی داریم میکنیم و اتفاقهای خوبی دارد میافتد. در پاسخ به سؤال اول موارد دیگری هم هست. مثلا در رشته مچ اندازی ما هیچ فعالیتی در سطح برونمرزی نداشتیم. در فیتنس چلنج و لیفت بانوان هم همینطوراما الان در سطح آسیا و جهان قهرمان داریم.
فکر میکنم به همین راحتیها هم این اتفاقها در عرصه بینالمللی برای شما نیفتاده است...
ببینید، برقراری ارتباط و تعامل بهترین راهکار است. داشتن کرسیهای خوب خودش مؤثراست و کمک بزرگی میکند تا مثلا نقطه نظرات من رئیس فدراسیون ایران در جهان مورد توجه قرار بگیرد.
به خاطر همین تعامل بود که میزبانی مسابقات جهانی را گرفتید؟
بله! من از همان زمان که رئیس فدراسیون شدم همواره از خودم میپرسیدم که چرا ما نتوانیم کشورهای خارجی را به ایران بیاوریم و دیگر درگیر ویزا و سفر و...نباشیم؟ وقتی وارد گود شدم دیدم که چه کار سختی است و چقدر چالش روبروی ما وجود دارد. چند تا مقوله بود که خیلی سخت بود. موضوع اول زیرساخت صنعت هوایی بود. با اینکه میگوییم پیشرفته هستیم اما یک پرواز مستقیم نداریم. این خودش افزایش قیمت بلیت است و افزایش تحریمها کار را سخت میکند. با این حال ما دست از تلاش برنداشتیم و میزبانی چند رویداد مهم بینالمللی را کسب کردیم. رفته رفته و هرچه میزبانی گرفتیم ظرفیتهای ما مشخص شد و جلب اعتماد کردیم. اولین بار حتی پول بلیت هواپیمای کشورها را هم میدادیم اما نمیآمدند. با این حال یکی از آرزوهای بزرگی که یک رئیس فدراسیون میتواند داشته باشد برای من اتفاق افتاد. آرزو باید بزرگ و دست نیافتنی باشد. متقاعد کردن اعضای فدراسیون جهانی برای میزبانی ایران کار سختی بود.
نقش دیگر در گرفتن این میزبانی قطعا کرسیهای مختلفی بود که در جهان کسب کردید اینطور نیست؟
شک نداشته باشید.من جا دارد تشکر ویژهای داشته باشد از دکتر رضا صالحیامیری رئیس اسبق کمیته ملی المپیک ایران. او به ما این جرات را دادوما راحمایت کرد.اولین جلسه هیأت رئیسه من درکمیته ملی المپیک با رئیس فدراسیون جهانی به صورت ویدئو کنفرانس بود.ایشان چند جلسه خوب بارؤسای مختلف جهانی داشتند وما راحمایت کردند که حالا کرسیهای مؤثررا گرفتهایم. من دست این مرد بزرگ را میبوسم و واقعا تشریفات کرسی گرفتن را بلد بود.صالحی امیری واقعا مدیر بود و جایش در ورزش خالی است. البته دنیا مالی هم خوب این کارها را بلد است و این اتفاق خوبی برای ورزش است. همه اینها را بگذارید کنار هم که منجر شد به میزبانی ایران از هفتاد و هشتمین دوره مسابقات جهانی.
ورای حاشیهها فکر میکنم کشورهایی که حضور داشتند از میزبانی ایران راضی بودند؟
بیش از 30 کشور به ما نامه زدند و به خاطر میزبانی خوبمان تشکر کردند.حتی خود فدراسیون جهانی هم تاکیدکرد که خاطره خوبی برای آنها در کیش بر جای گذاشتیم. این یک بعد دیگر هم داشت. نگاه جهان در آن چند روز به سمت ایران بود و من معتقدم که این اتفاق راه را برای سایر فدراسیونها هم باز خواهد کرد.
درکل دراین سه سال و10ماهی که درفدراسیون بودهاید ازعملکردتان راضی هستید؟چقدر توانستید آن چیزهایی که در ذهنتان بود را پیادهسازی کنید؟
من یک چیز رابگویم؟ من در فدراسیون با یک سری چیزها روبهرو بودم که کار را سخت میکرد. یک سری عادت غلط وجود داشت و هزینه تغییر این عادتها زیاد بود. خیلی ازافراد میآمدند و تیم رابرمیداشتند وخودشان ورزشکاران راانتخاب میکردند و بدون مجوز راهی مسابقات میشدند.فدراسیون هم هیچ نظارتی نداشت.اینحا شانیت تیم ملی میآمد پایین و قهرمانهای غیر واقعی زیاد میشد. ساماندهی ما منافع خیلیها را به خطر انداخت. در کنار آنها صدور حکمهای بیضابطه هم بود و یک سری انتصاب که عجیب بود. جلوی همه اینها را که گرفتیم همه دشمن ما شدند. به همین دلیل ما را دزد کردند. خط به رسانههای میدادند و همه کار میکردند تا وجهه ما را در بین مسئولان خدشهدار کنند. گاهی با مسئولان که بودیم در جلسات شورای برونمرزی به من میگفتند چه کار داری میکنی که این همه حاشیه داری؟ گفتم چون دارم کار میکنم این حاشیهها هم هست. این باعث میشد کار ما سخت شود. سختی بعدی ما این بود که من تجربه کار کردن با چهار وزیر ورزش را داشتم و این کار را سختتر کرد. تا آمدم خودم را با سلطانیفر وفق بدهم سجادی آمد. سپس کیومرث هاشمی و این تغییر وزرا برای ما سخت بود. سلطانیفر مثلا میگفت من قهرمانی نمیخواهم و همگانی کردن مهم است، فرد بعدی میگفت من دنبال کوچکسازی فدراسیون هستم و... بارها و بارها سیاستهای ما تغییر کرد.
پس این تغییرات حسابی از شما انرژی گرفت...
بله و فقط هم این تغییرات نبود. ما در این دوره ابتدا بحران کرونا را داشتیم. بحران بعدی اتفاقات و تنشهای سیاسی داخل کشور بود. در همان دوره میزبان 24 کشور در ایران بودیم. این هم بحرانی بود که با بدبختی پشتسر گذاشتیم.
در مجموع به خودتان چه نمرهای میدهید؟
من به خودم نمره نمیدهم اما به همکارانم نمره قابل قبولی میدهم. باتوجه به محدودیت ها. در این مدت، گل کار ما مسابقات قهرمانی جهان بود که میزبان موفقی داشتیم. باور کنید کار راحتی نیست اما مابا یک برنامه سه سال ونیمه این کاررا رقم زدیم.
در این 4 سال چقدر هزینه کردید برای ارتقای برند فدراسیون و این تغییرات؟ اصلا دخل و خرج شما به هم میخورد؟
زمانی که فدراسیون را تحویل گرفتم چرخه مالی ما براساس گزارش حسابرسی 3. 5میلیارد بود که 2. 100 میلیارد را وزارت ورزش کمک کرده بود و100میلیون هم کمیته ملی المپیک و بقیه هم از محل درآمد فدراسیون. این مبلغ در سال 1400 رسید به 28 میلیارد تومان. درسال1402 شد 76میلیارد، ضمن اینکه 25میلیاردتومان هم بابت برگزاری و پخش تلویزیونی مسابقات مردان آهنین هزینه کردیم. یعنی 100میلیارد تومان که وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک 3 میلیارد آن را تقبل کردند. در واقع 97 درصد از هزینهها را خودمان تأمین کردیم. امسال هم درشش ماه اول سال رکورد زدیم ودرآمد ما تقریبا 100 میلیارد تومان که بخش اعظمی از آن به دلیل میزبانیمان بوده است. این مسابقات 50 میلیارد تومان برای ما هزینه داشت و نزدیک به 48 میلیارد تومانش را خودش در آورد.
برویم سراغ حاشیهها. با وجوداین عملکرد هنوز هم منتقدان زیادی دارید. نصیرزاد دوستان بیشتری دارد یا دشمنان بیشتری؟
من دوستهای زیادی دارم و دشمن کمی! اما دوستانم ساکت هستند و کم حرف اما دشمنانم حراف! معتقدم اگر کار برای خدا باشد و اگر به این ایمان داشته باشی که کار خوب دیده میشود، تمام است. هدف من خوشحال کردن خداست و دیگر به چیزی توجه نمیکنم. خیلیها تا دیروز تمجید میکردند و وقتی منفعتشان به خطر افتاد، شدند مخالف. این چیزها مهم نیست و آن کسی که باید تمجید کند خداست.
نقش وزارت ورزش و جوانان در این بین چه بوده است؟
دوست ندارم خاطرات بد را بازگو کنم اما رفتار بعضی از مسئولان عالیرتبه بیتأثیر نبود. مثلا من میخواستم وزیر را ببینم و وقت نداشت اما برای نیروی مخالف من زمان میگذاشتند. اعتقادم این است وزارت خانه باید دیدگاهی داشته باشد که مامن فدراسیونها باشد. آرامبخش و حمایتگر. رئیس فدراسیون اینقدر کتک میخورد که وزارت ورزش باید پناهگاهش باشد. قهرمان جهان ما رفته و برگشته اما پولی که دادهاند به اندازه بلیت هواپیمایش نبوده است اما باز هم دستشان درد نکند. ما که درباره مسائل معیشتی میگوییم و حضرت آقا میگویند همه ورزشکاران را ببینید خب باید ببینید. این ورزش المپیکی نیست اما علاقهمندان خاص خودش را دارد. الان غولهای این ورزش در ایران زندگی میکنند. پرورش اندام دارد میشود برند ورزش ایران. مثلا هادی چوپان. او شده آرنولد و این یک افتخار برای ایران است. الان یکی در پرورش اندام قهرمان جهان شود نه میتواند برود دانشگاه، نه از سربازی معاف میشود، نه کاری به او میدهند و...
پس به نظر میآید وزارتیها تا پیش از این بیشتر از شما انرژی گرفتند تا اینکه انرژی بدهند.
واقعیت این است که تا قبل از حضور آقای دنیامالی، وزارت حکم رودخانهای بود که خلاف جهت ما حرکت میکرد!
روایتی هست که رئیس فدراسیون پرروش اندام و بدنسازی بودن، بعد از کار در معدن سختترین کار است...
شاید اگر بیتفاوت بودم اتفاقا راحتترین شغل بود اما اگر بخواهی کار کنی خیلی سخت میشود.میزبانی مسابقات قهرمانی جهان من را به درجه بستری شدن در بیمارستان کشاند. کنترل و ساماندهی 316ورزشکار ایرانی درکنار ورزشکاران خارجی واقعا کار سختی بود. ولی عشق باشد بقیه چیزها شیرینی میشود.
به نظر اینقدر برای شما حاشیه درست کردهاند که کار از چوب لای چرخ گذاشتند گذشته است...
آدم میماند چه بگوید. حاشیهها زیاد است و زیاد اما ما هم وسط گود هستیم و خدا را شکر داریم کار را پیش میبریم.
چه کاری مانده که فکر میکنید در این 4 سال انجام ندادهاید؟
توسعه زیر ساختیمان. من از همان ابتدا دوست داشتم ساختمان فدراسیون را به مجموعه ورزشی آزادی ببریم اما تأمین منابع نشد. ما زیر ساخت نداریم و واقعا صفریم در این زمینه. یکی از نقاط ضعف ما که میشود به آن خرده گرفت همین است اما باید در دوره بعدی مدیریت، بنده یا هر کس دیگر که باشد فکری به حال این زیرساختها شود، چون برگزاری کلاسها و دورهها هزینه زیادی دارد.
در این 4 سال کجاها را فکر میکنید اشتباه رفتید؟
در انتصابها! البته آدمی هستم که کم اشتباه میکنم چون قبل از تصمیم گرفتن زیاد فکر میکنم. اشتباه در انتصابات من به دلیل فشارهای بیرونی بود. بعضی جاها اجازه نداند مدیر خودم را انتخاب کنم.
چرا آدمی مثل شما باید توصیهپذیر باشد؟
برای اینکه سعی میکنم هم به موافقانم فضا بدهم و هم به مخالفان. من اهل تعامل هستم. البته من همیشه در صدد جبران هستم و فکر میکنم تجربه این چند سال من را پختهتر کرده است.
درباره انتخابات هم صحبت کنیم قطعا کاندیدا میشوید دیگر.
تجربیاتی که در 4 سال به دستآوردهام ارزشمند است. اگر بیایم و رأی بیاورم باید به زیر ساختها تجربه کنم. قهرمانی جهان برایمان ارزش نباشد و ورزش پاک شعار ما باشد. من خودم را مسئول میدانم و این دو شاخصه اصلیترین برنامه ما در چهار ساله دوم است و یکی از چیزهایی که دنبالش هستم ارتقا درآمد پایدار است. دیگر با روش سنتی نمیشود فدراسیون را اداره کرد. باید به دنیال هوش مصنوعی برویم.
نگاه دنیامالی به فدراسیون شما چیست؟ فضا را در دوره جدید مدیریت وزارت ورزش چطور میبینید؟
من کلی میگویم. کار کردن با مدیران محتاط و ترسو سخت است. من آقای دنیامالی را خوب میشناختم اما در دو ، سه جلسهای که ایشان را دیدم، مدیری هستند جسور که نیامده کار تکراری کند. او اگر به این باور برسد که زیر مجموعهاش سالم است حمایت میکند. راستش من فکر نمیکردم ایشان اینقدر به حوزه کلان ورزش مسلط باشند. دیدم نه تنها ورزش را دنبال میکنند بلکه درباره من و فدراسیون ما میداند. حتی مسائل کوچک و فنی را. او اهل ریسک و مخاطره وتحول آفرینی است. این وجه تمایز ایشان با وزرای قبلی است.
همیشه از دوستی و رفاقت با دبیر نفع بردم
از کشتی فاصله گرفتهاید؟
کشتی عشق من است.
دیگر کاندیدا نمیشود برای ریاست فدراسیون کشتی؟
یک زمانی شاید دوست داشتم باشم اما الان نه
فکر میکنم تا زمانی که علی دبیر باشد و خودش نخواهد کنار برود کسی نمیتواند رئیس فدراسیون شود.
به دلیل عملکرد فوقالعادهاش است. مثل ما در پرورش اندام!
باور دارید؟
بله. خیلی از کسانی که آمدهاند کاندیدا شوند به من میگویند اگر یک امتیازی به ما بدهید کنار میرویم. خودشان میدانند عملکرد چطور بوده است.
چرا خیلیها مدام میگویند که نصیرزاده تأیید صلاحیت نمیشود.
این را درباره علی دبیر هم میگفتند. من همیشه از خودم میپرسیدم چطور میشود که یک رئیس فدراسیون این همه ساخت و ساز کند، تیمهای ملیاش افتخارآفرینی کنند و... اما تأیید صلاحیت نشود. بعد مشخص شد که همه چیز شایعه بوده است.
نکند شما هم دارید چوب رفاقت با دبیر را میخورید؟ (باخنده)
من همیشه از دوستی و رفاقت با دبیر نفع بردم.من خودم فکر نمیکردم اینقدر توانمند باشد. اگر آن زمان که کاندیدای فدراسیون کشتی شدم تواناییاش را میدانستم هرگز کاندیدا نمیشدم.
رضا پورعالی و مرتضی رضایی - گروه ورزش
فدراسیون پرورش اندام و بدنسازی دراین بازه چه تغییراتی کرده است؟چه بود دردی ماه1399والان کجاست؟چه پیشرفتهایی داشتید و با چه حاشیههایی روبهرو بودید؟
یکی از مهمترین مقولهها برندینگ فدراسیون برای جذب اسپانسر بود. برند پرورش اندام، برند خوشنامی نبود و ما تمام سعیمان را کردیم که آن را توسعه دهیم. ما اینجا ساختار نداشتیم و تلاش کردیم ساختارسازی کنیم.
این ساختارسازی کار سختی است و البته گاهی زیاد هم به چشم نمیآید...
دقیقا همینطوراست اما باید انجام میشد. دربحث توسعه نیروی انسانی همه کسانی که دارند با ماکار میکنند ازتحصیلات مرتبط برخودار هستند.عمدهترین انرژِی را از ما انتخابات و انتصابات گرفت. نسل قدیمی که چسبیده به صندلی بودند کنار رفتند و یک نسل جوان و با انگیزه آمده. این خانه تکانی خیلی مارا اذیت کرد. درواقع این درمانی بود که هزینههای زیادی داشت. ما درد هم کشیدیم اما این اتفاق افتاد.ما رئیس هیأتی داشتیم که 20 سال بود وهیأت را خانه خودش میدانست. جدا کردن اینها از صندلی ریاست سخت بود اما کم کم رفتند و جوانان آکادمیک و قهرمانهایی که خون دل خوردهاند آمدند.
مصداقیتر صحبت کنید...
به عنوان مثال ما در کمیته قویترین مردان دچار تحلیل شده بودیم. به آقای خودنگاه ارادت دارم اما نیاز به تغییر داشتیم. خدا را شکر نیروهای مابا انگیزه وهمدل هستند واین اتفاق خوبی برای فدراسیون ماست. نتیجه این تغییرات شد احیای مسابقات قویترین مردان. خدا را شکر و تلویزیونی شدن و پخش شدن آن از شبکه 3 واقعا خوب بود.
البته همین مسابقات در گذشت حاشیههای زیادی هم برای فدراسیون به همراه داشت و باعث شده بود نگاه مردم به این قهرمانها نگاه خوبی نباشد...
ما نمیتوانیم یک طیف وسیع را به خاطر قشری، محدود کنیم. ما فرهنگسازی داریم میکنیم و اتفاقهای خوبی دارد میافتد. در پاسخ به سؤال اول موارد دیگری هم هست. مثلا در رشته مچ اندازی ما هیچ فعالیتی در سطح برونمرزی نداشتیم. در فیتنس چلنج و لیفت بانوان هم همینطوراما الان در سطح آسیا و جهان قهرمان داریم.
فکر میکنم به همین راحتیها هم این اتفاقها در عرصه بینالمللی برای شما نیفتاده است...
ببینید، برقراری ارتباط و تعامل بهترین راهکار است. داشتن کرسیهای خوب خودش مؤثراست و کمک بزرگی میکند تا مثلا نقطه نظرات من رئیس فدراسیون ایران در جهان مورد توجه قرار بگیرد.
به خاطر همین تعامل بود که میزبانی مسابقات جهانی را گرفتید؟
بله! من از همان زمان که رئیس فدراسیون شدم همواره از خودم میپرسیدم که چرا ما نتوانیم کشورهای خارجی را به ایران بیاوریم و دیگر درگیر ویزا و سفر و...نباشیم؟ وقتی وارد گود شدم دیدم که چه کار سختی است و چقدر چالش روبروی ما وجود دارد. چند تا مقوله بود که خیلی سخت بود. موضوع اول زیرساخت صنعت هوایی بود. با اینکه میگوییم پیشرفته هستیم اما یک پرواز مستقیم نداریم. این خودش افزایش قیمت بلیت است و افزایش تحریمها کار را سخت میکند. با این حال ما دست از تلاش برنداشتیم و میزبانی چند رویداد مهم بینالمللی را کسب کردیم. رفته رفته و هرچه میزبانی گرفتیم ظرفیتهای ما مشخص شد و جلب اعتماد کردیم. اولین بار حتی پول بلیت هواپیمای کشورها را هم میدادیم اما نمیآمدند. با این حال یکی از آرزوهای بزرگی که یک رئیس فدراسیون میتواند داشته باشد برای من اتفاق افتاد. آرزو باید بزرگ و دست نیافتنی باشد. متقاعد کردن اعضای فدراسیون جهانی برای میزبانی ایران کار سختی بود.
نقش دیگر در گرفتن این میزبانی قطعا کرسیهای مختلفی بود که در جهان کسب کردید اینطور نیست؟
شک نداشته باشید.من جا دارد تشکر ویژهای داشته باشد از دکتر رضا صالحیامیری رئیس اسبق کمیته ملی المپیک ایران. او به ما این جرات را دادوما راحمایت کرد.اولین جلسه هیأت رئیسه من درکمیته ملی المپیک با رئیس فدراسیون جهانی به صورت ویدئو کنفرانس بود.ایشان چند جلسه خوب بارؤسای مختلف جهانی داشتند وما راحمایت کردند که حالا کرسیهای مؤثررا گرفتهایم. من دست این مرد بزرگ را میبوسم و واقعا تشریفات کرسی گرفتن را بلد بود.صالحی امیری واقعا مدیر بود و جایش در ورزش خالی است. البته دنیا مالی هم خوب این کارها را بلد است و این اتفاق خوبی برای ورزش است. همه اینها را بگذارید کنار هم که منجر شد به میزبانی ایران از هفتاد و هشتمین دوره مسابقات جهانی.
ورای حاشیهها فکر میکنم کشورهایی که حضور داشتند از میزبانی ایران راضی بودند؟
بیش از 30 کشور به ما نامه زدند و به خاطر میزبانی خوبمان تشکر کردند.حتی خود فدراسیون جهانی هم تاکیدکرد که خاطره خوبی برای آنها در کیش بر جای گذاشتیم. این یک بعد دیگر هم داشت. نگاه جهان در آن چند روز به سمت ایران بود و من معتقدم که این اتفاق راه را برای سایر فدراسیونها هم باز خواهد کرد.
درکل دراین سه سال و10ماهی که درفدراسیون بودهاید ازعملکردتان راضی هستید؟چقدر توانستید آن چیزهایی که در ذهنتان بود را پیادهسازی کنید؟
من یک چیز رابگویم؟ من در فدراسیون با یک سری چیزها روبهرو بودم که کار را سخت میکرد. یک سری عادت غلط وجود داشت و هزینه تغییر این عادتها زیاد بود. خیلی ازافراد میآمدند و تیم رابرمیداشتند وخودشان ورزشکاران راانتخاب میکردند و بدون مجوز راهی مسابقات میشدند.فدراسیون هم هیچ نظارتی نداشت.اینحا شانیت تیم ملی میآمد پایین و قهرمانهای غیر واقعی زیاد میشد. ساماندهی ما منافع خیلیها را به خطر انداخت. در کنار آنها صدور حکمهای بیضابطه هم بود و یک سری انتصاب که عجیب بود. جلوی همه اینها را که گرفتیم همه دشمن ما شدند. به همین دلیل ما را دزد کردند. خط به رسانههای میدادند و همه کار میکردند تا وجهه ما را در بین مسئولان خدشهدار کنند. گاهی با مسئولان که بودیم در جلسات شورای برونمرزی به من میگفتند چه کار داری میکنی که این همه حاشیه داری؟ گفتم چون دارم کار میکنم این حاشیهها هم هست. این باعث میشد کار ما سخت شود. سختی بعدی ما این بود که من تجربه کار کردن با چهار وزیر ورزش را داشتم و این کار را سختتر کرد. تا آمدم خودم را با سلطانیفر وفق بدهم سجادی آمد. سپس کیومرث هاشمی و این تغییر وزرا برای ما سخت بود. سلطانیفر مثلا میگفت من قهرمانی نمیخواهم و همگانی کردن مهم است، فرد بعدی میگفت من دنبال کوچکسازی فدراسیون هستم و... بارها و بارها سیاستهای ما تغییر کرد.
پس این تغییرات حسابی از شما انرژی گرفت...
بله و فقط هم این تغییرات نبود. ما در این دوره ابتدا بحران کرونا را داشتیم. بحران بعدی اتفاقات و تنشهای سیاسی داخل کشور بود. در همان دوره میزبان 24 کشور در ایران بودیم. این هم بحرانی بود که با بدبختی پشتسر گذاشتیم.
در مجموع به خودتان چه نمرهای میدهید؟
من به خودم نمره نمیدهم اما به همکارانم نمره قابل قبولی میدهم. باتوجه به محدودیت ها. در این مدت، گل کار ما مسابقات قهرمانی جهان بود که میزبان موفقی داشتیم. باور کنید کار راحتی نیست اما مابا یک برنامه سه سال ونیمه این کاررا رقم زدیم.
در این 4 سال چقدر هزینه کردید برای ارتقای برند فدراسیون و این تغییرات؟ اصلا دخل و خرج شما به هم میخورد؟
زمانی که فدراسیون را تحویل گرفتم چرخه مالی ما براساس گزارش حسابرسی 3. 5میلیارد بود که 2. 100 میلیارد را وزارت ورزش کمک کرده بود و100میلیون هم کمیته ملی المپیک و بقیه هم از محل درآمد فدراسیون. این مبلغ در سال 1400 رسید به 28 میلیارد تومان. درسال1402 شد 76میلیارد، ضمن اینکه 25میلیاردتومان هم بابت برگزاری و پخش تلویزیونی مسابقات مردان آهنین هزینه کردیم. یعنی 100میلیارد تومان که وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک 3 میلیارد آن را تقبل کردند. در واقع 97 درصد از هزینهها را خودمان تأمین کردیم. امسال هم درشش ماه اول سال رکورد زدیم ودرآمد ما تقریبا 100 میلیارد تومان که بخش اعظمی از آن به دلیل میزبانیمان بوده است. این مسابقات 50 میلیارد تومان برای ما هزینه داشت و نزدیک به 48 میلیارد تومانش را خودش در آورد.
برویم سراغ حاشیهها. با وجوداین عملکرد هنوز هم منتقدان زیادی دارید. نصیرزاد دوستان بیشتری دارد یا دشمنان بیشتری؟
من دوستهای زیادی دارم و دشمن کمی! اما دوستانم ساکت هستند و کم حرف اما دشمنانم حراف! معتقدم اگر کار برای خدا باشد و اگر به این ایمان داشته باشی که کار خوب دیده میشود، تمام است. هدف من خوشحال کردن خداست و دیگر به چیزی توجه نمیکنم. خیلیها تا دیروز تمجید میکردند و وقتی منفعتشان به خطر افتاد، شدند مخالف. این چیزها مهم نیست و آن کسی که باید تمجید کند خداست.
نقش وزارت ورزش و جوانان در این بین چه بوده است؟
دوست ندارم خاطرات بد را بازگو کنم اما رفتار بعضی از مسئولان عالیرتبه بیتأثیر نبود. مثلا من میخواستم وزیر را ببینم و وقت نداشت اما برای نیروی مخالف من زمان میگذاشتند. اعتقادم این است وزارت خانه باید دیدگاهی داشته باشد که مامن فدراسیونها باشد. آرامبخش و حمایتگر. رئیس فدراسیون اینقدر کتک میخورد که وزارت ورزش باید پناهگاهش باشد. قهرمان جهان ما رفته و برگشته اما پولی که دادهاند به اندازه بلیت هواپیمایش نبوده است اما باز هم دستشان درد نکند. ما که درباره مسائل معیشتی میگوییم و حضرت آقا میگویند همه ورزشکاران را ببینید خب باید ببینید. این ورزش المپیکی نیست اما علاقهمندان خاص خودش را دارد. الان غولهای این ورزش در ایران زندگی میکنند. پرورش اندام دارد میشود برند ورزش ایران. مثلا هادی چوپان. او شده آرنولد و این یک افتخار برای ایران است. الان یکی در پرورش اندام قهرمان جهان شود نه میتواند برود دانشگاه، نه از سربازی معاف میشود، نه کاری به او میدهند و...
پس به نظر میآید وزارتیها تا پیش از این بیشتر از شما انرژی گرفتند تا اینکه انرژی بدهند.
واقعیت این است که تا قبل از حضور آقای دنیامالی، وزارت حکم رودخانهای بود که خلاف جهت ما حرکت میکرد!
روایتی هست که رئیس فدراسیون پرروش اندام و بدنسازی بودن، بعد از کار در معدن سختترین کار است...
شاید اگر بیتفاوت بودم اتفاقا راحتترین شغل بود اما اگر بخواهی کار کنی خیلی سخت میشود.میزبانی مسابقات قهرمانی جهان من را به درجه بستری شدن در بیمارستان کشاند. کنترل و ساماندهی 316ورزشکار ایرانی درکنار ورزشکاران خارجی واقعا کار سختی بود. ولی عشق باشد بقیه چیزها شیرینی میشود.
به نظر اینقدر برای شما حاشیه درست کردهاند که کار از چوب لای چرخ گذاشتند گذشته است...
آدم میماند چه بگوید. حاشیهها زیاد است و زیاد اما ما هم وسط گود هستیم و خدا را شکر داریم کار را پیش میبریم.
چه کاری مانده که فکر میکنید در این 4 سال انجام ندادهاید؟
توسعه زیر ساختیمان. من از همان ابتدا دوست داشتم ساختمان فدراسیون را به مجموعه ورزشی آزادی ببریم اما تأمین منابع نشد. ما زیر ساخت نداریم و واقعا صفریم در این زمینه. یکی از نقاط ضعف ما که میشود به آن خرده گرفت همین است اما باید در دوره بعدی مدیریت، بنده یا هر کس دیگر که باشد فکری به حال این زیرساختها شود، چون برگزاری کلاسها و دورهها هزینه زیادی دارد.
در این 4 سال کجاها را فکر میکنید اشتباه رفتید؟
در انتصابها! البته آدمی هستم که کم اشتباه میکنم چون قبل از تصمیم گرفتن زیاد فکر میکنم. اشتباه در انتصابات من به دلیل فشارهای بیرونی بود. بعضی جاها اجازه نداند مدیر خودم را انتخاب کنم.
چرا آدمی مثل شما باید توصیهپذیر باشد؟
برای اینکه سعی میکنم هم به موافقانم فضا بدهم و هم به مخالفان. من اهل تعامل هستم. البته من همیشه در صدد جبران هستم و فکر میکنم تجربه این چند سال من را پختهتر کرده است.
درباره انتخابات هم صحبت کنیم قطعا کاندیدا میشوید دیگر.
تجربیاتی که در 4 سال به دستآوردهام ارزشمند است. اگر بیایم و رأی بیاورم باید به زیر ساختها تجربه کنم. قهرمانی جهان برایمان ارزش نباشد و ورزش پاک شعار ما باشد. من خودم را مسئول میدانم و این دو شاخصه اصلیترین برنامه ما در چهار ساله دوم است و یکی از چیزهایی که دنبالش هستم ارتقا درآمد پایدار است. دیگر با روش سنتی نمیشود فدراسیون را اداره کرد. باید به دنیال هوش مصنوعی برویم.
نگاه دنیامالی به فدراسیون شما چیست؟ فضا را در دوره جدید مدیریت وزارت ورزش چطور میبینید؟
من کلی میگویم. کار کردن با مدیران محتاط و ترسو سخت است. من آقای دنیامالی را خوب میشناختم اما در دو ، سه جلسهای که ایشان را دیدم، مدیری هستند جسور که نیامده کار تکراری کند. او اگر به این باور برسد که زیر مجموعهاش سالم است حمایت میکند. راستش من فکر نمیکردم ایشان اینقدر به حوزه کلان ورزش مسلط باشند. دیدم نه تنها ورزش را دنبال میکنند بلکه درباره من و فدراسیون ما میداند. حتی مسائل کوچک و فنی را. او اهل ریسک و مخاطره وتحول آفرینی است. این وجه تمایز ایشان با وزرای قبلی است.
همیشه از دوستی و رفاقت با دبیر نفع بردم
از کشتی فاصله گرفتهاید؟
کشتی عشق من است.
دیگر کاندیدا نمیشود برای ریاست فدراسیون کشتی؟
یک زمانی شاید دوست داشتم باشم اما الان نه
فکر میکنم تا زمانی که علی دبیر باشد و خودش نخواهد کنار برود کسی نمیتواند رئیس فدراسیون شود.
به دلیل عملکرد فوقالعادهاش است. مثل ما در پرورش اندام!
باور دارید؟
بله. خیلی از کسانی که آمدهاند کاندیدا شوند به من میگویند اگر یک امتیازی به ما بدهید کنار میرویم. خودشان میدانند عملکرد چطور بوده است.
چرا خیلیها مدام میگویند که نصیرزاده تأیید صلاحیت نمیشود.
این را درباره علی دبیر هم میگفتند. من همیشه از خودم میپرسیدم چطور میشود که یک رئیس فدراسیون این همه ساخت و ساز کند، تیمهای ملیاش افتخارآفرینی کنند و... اما تأیید صلاحیت نشود. بعد مشخص شد که همه چیز شایعه بوده است.
نکند شما هم دارید چوب رفاقت با دبیر را میخورید؟ (باخنده)
من همیشه از دوستی و رفاقت با دبیر نفع بردم.من خودم فکر نمیکردم اینقدر توانمند باشد. اگر آن زمان که کاندیدای فدراسیون کشتی شدم تواناییاش را میدانستم هرگز کاندیدا نمیشدم.
رضا پورعالی و مرتضی رضایی - گروه ورزش