سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ اگرچه فارسی شکر است و ضربالمثلها چاشنی روایتهای تاریخی و سیاسی، اما نخستین حضور مسعود پزشکیان در دانشگاه و بنایی که تشکلهای اصولگرای دانشجویی در مواجهه با او در دستورکار قرار دادند، میتواند نوید تلخ بهار همان سالی باشد که امید به نکو بودنش بود.
به گزارش اعتماد، اگرچه دیپلماسی رفتاری مسعود پزشکیان و منش و روحیهاش باعث شد جلسهای که میرفت تا به تنش کشیده شود، الگویی برای رفتار با منتقدان باشد، اما پیامهای سیاسی منتقدان و رقیبان دولت و رییس آن نیز شنیده شد. پیامهایی که افق روابط دانشگاه با مسعود پزشکیان را ترسیم و برگ جدیدی به دفتر فرم روابط روسای جمهور در جمهوری اسلامی با نهاد دانشگاه اضافه میکند.
بعد از رخدادهای پاییز ۱۴۰۱ بود که اتخاذ رویهای در برخورد با دانشجویان و استادان سایه تاریکی بر سر نهاد دانشگاه انداخت. با این وجود پیروزی پزشکیان در انتخابات تا اندازهای این ابرهای کدر را کنار زد؛ برخی استادان به دانشگاه بازگشتند و برخی دانشجویان به کلاسهای درس.
با این وجود در ماجرای حضور پزشکیان در دانشگاه تهران رویه نه مساله تحصیل و دستاندازهای سیاسی - امنیتی که موضوع نوع ارتباط نهاد دانشگاه با رییس دولت است. آنچه در این جلسه کوتاه مورد توجه قرار گرفت، رویهای بود که تشکلهای دانشجویی در زمان حضور رییس تازه نفس دولت در پیش گرفتند، صداهایی که بلند شد و از میان آنها صداهایی که شنیده شد و فرم ارتباط آتی رییسجمهور و دانشگاه است. فرمی که از دوم خرداد ۱۳۷۶ تا امروز فراز و نشیبهای زیادی به خود دیده است و خود تاریخ شفاهی از وضعیت سیاست داخلی در کشور در زمان حضور دولتهای مختلف بوده است.
دولت خاتمی؛ فرمدهی یک ارتباط و هویتبخشی به دانشجو و دانشگاه
اگر چه مسعود پزشکیان به مناسبت آغاز سال تحصیلی در دانشگاه تهران حاضر شد و این حضور با اعتراضات تشکلهای دانشجویی منجر به دادن تریبون به یکی از چهرههای بسیج دانشجویی شد، اما مساله حضور روسای جمهور در دانشگاههای کشور بهخصوص دانشگاه تهران از اساس به حضور و سخنرانیهای روسای جمهور در ۱۶ آذر باز میگردد. سیدمحمد خاتمی را باید مبدع حضور رییسجمهور در یک دانشگاه و در اجتماع دانشجویان در روز دانشجو دانست. خاتمی با شعارهای خود در ایام انتخابات نشان داده بود که نسبت به دولت قبل از خود، توجه بیشتری به قشر دانشجو دارد.
به جز رخدادهای مهم و تاریخی در ۱۶ آذر در ۸ سال ریاستجمهوری او فرم رابطه خاتمی و دانشگاهی، فرمی پرتنش، اما پویا بود؛ رویهای زنده که البته با رخدادهایی مثل حوادث تلخ کوی دانشگاه نیز عجین شد.
نخستین مساله در ارتباط با فرم ارتباط سیدمحمد خاتمی با دانشگاه فتح باب جدیدی در نوع ارتباط و گفتمان دانشجویان با رییسجمهور بود. واقعیت امر این است که تا پیش از دوم خرداد ۱۳۷۶ فضای سیاسی برای جلساتی با محور طرح مسائل آزادیهای سیاسی و مدنی و موضوعات حول محور آزادیهای مطبوعاتی مهیا نبود؛ این روحیه دولت سازندگی بود یا اقتضای سالهای جنگ و بعد از آن، اما این شرایط و فضا از همان نخستین سالهای دولت سیدمحمد خاتمی تغییر کرد. همین اتمسفر در هویتبخشی به روز ۱۶ آذر نیز موثر بود. اهمیت احیای ۱۶ آذر از ۷۶ به بعد هم به این سبب است که این روز بیش از آنکه سبقه آکادمیک و دانشگاهی داشته باشد رنگ و بوی سیاسی دارد و طبعا در دولتی که با شعار توسعه سیاسی بر سر کار آمده بود نمود بیشتری یافت تا دولتهای قبلی که دل مشغول سازندگی و جنگ تحمیلی بودند.
۱۶ آذر ۱۳۷۶ و در نخستین سالی که خاتمی به ریاستجمهوری رسیده بود، تهران به خاطر میزبانی سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی (سازمان همکاریهای اسلامی بعدی) تعطیل بود و امکان حضور رییسجمهور جدید در دانشگاه وجود نداشت. خاتمی، اما در نخستین سالروز دوم خرداد و در سال ۷۷ به دانشگاه تهران رفت و نطق مشهوری ایراد کرد. آذر ماه همان سال بهرغم فضای ملتهب جامعه و دانشگاهها به خاطر موضوع قتلهای زنجیرهای، اما سیدمحمد خاتمی در دانشگاه حاضر شد و سخنرانی کرد. جمله معروف او در این سخنرانی که «به دنبال قهرمان نباشید» در آن زمان در مطبوعات بازتاب گستردهای داشت. آذر ماه سال بعد هم هنوز تن دانشگاهها زخمی از رخدادهای تیرماه همان سال بود و دانشجویان و خاتمی از هم دلخوریهای کلانی داشتند، با این وجود خاتمی مساله حضور رییسجمهور در دانشگاه را به این رخدادها گره نزد و در دانشگاه حاضر شد. فضای دانشگاهها در آن روزها به خاطر بازداشت کدیور و عبداالله نوری به شدت ملتهب بود. چند روز بعد از ۱۶ آذر همان سال خاتمی به دانشگاه علم و صنعت رفت؛ در شرایطی که فضای دانشگاه به شدت زیر سایه انتخابات مجلس ششم و کاندیداتوری اکبر هاشمیرفسنجانی پرتنش بود.
۱۶ آذر ۱۳۸۳ و در آخرین سال ریاستجمهوری خاتمی متفاوتترین ۱۶ آذر رقم خورد. فضا به شدت رادیکال شده بود. با تشکیل مجلس هفتم دانشجویان اصلاحطلب و تحولخواه احساس نومیدی میکردند و خاتمی را به خاطر برگزار کردن انتخابات مجلس هفتم مقصر میدانستند. از سوی دیگر برخی چهرههای سیاسی بیرون از اصلاحطلبان درون حکومت، طرح فراخوان ملی برگزاری رفراندوم را در شبکههای اینترنتی به رای گذاشته بودند. طرحی که سعید حجاریان درباره آن گفت: «اگر از طرح هخا-اهورا مضحکتر نباشد دستکمی از آن ندارد. اینها میخواهند با چند کلیک حکومت را آبکش کنند!»
برخی دانشجویان معترض هم حین سخنرانی خاتمی «هو» کردند. هر چند که گفته شد این «هو» هنگامی بوده که رییسجمهور نام یک نهاد را بر زبان آورد نه اینکه متوجه خود او باشد، اما اینطور تعبیر شد که سخنی از خود او را هو کردهاند و همانجا بود که جمله تاریخی را بر زبان آورد با این مضمون که تردید دارد جانشین او نیز در فضایی باز و آزاد با دانشجویان گفتگو کند و با این طعنه و کنایه که «انشاءالله بعد از من کسانی میآیند که خوب عمل خواهند کرد.»
عدهای هم در سخنرانی اخلال میکردند و رییسجمهور با خشم گفت: «کاری نکنید بگویم شما را از سالن بیرون کنند!» که بعدتر دستمایه انتقاد شد. عدهای شعار دادند: «مزخرف، مزخرف...» خاتمی گفت: «انشاءالله بعد از من کسانی خواهند آمد که خوب عمل خواهند کرد!»
ارتباط خاتمی با دانشگاهها آغازی روشن و ادامه و پایانی با افت کیفیت داشت. با این وجود کماکان به اذعان دانشجویان و دانشگاهیان رویهای که در فرم ارتباط رییسجمهور با دانشگاه در دولت سیدمحمد خاتمی شکل گرفت رویهای برگشت ناپذیر مینمود. فضایی که دانشجو به عنوان شهروند مسوول در مقابل رییسجمهور مطالبهگری میکرد حتی اگر پاسخی هم نمیگرفت. مطابق پیشبینی خاتمی که میگفت «بعد از من کسانی خواهند آمد که...» کسان بعدی در دانشگاه باب دیگری باز کردند و رویهای دیگری را باب.
احمدینژاد و دانشگاه؛ دل خون دانشگاه و خونی که به دل دانشگاهی و دانشجو شد
نخستین حضور محمود احمدینژاد در قامت رییسجمهور که دانشگاه امیرکبیر را مقصد خود انتخاب کرده بود، برخلاف نخستین حضور خاتمی شروع روشنی نبود. در همان روز بود که دانشجویان شعار دادند که «دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد..» اگرچه در آن روز احمدینژاد با خونسردی لبخند زد و گفت: «یکی از ویژگیهای دانشجویان تحمل سخنان دیگران است و شما باید نشان بدهید که دانشجو آگاه است، میمیرد؛ اما از بیگانه ماموریت نمیپذیرد. شما به اندازه کافی حرف زدید و شعار دادید، اما حالا وقت آن رسیده که حرف برادر کوچک خود را که از دانشگاه برای برپایی عدالت قیام کرده، بشنوید.»
این حاشیهها در سخنرانی سال اول احمدینژاد دیگر تکرار نشد. علت هم این بود که در مراسم بعدی معمولا سالن محل سخنرانی با طرفداران و حامیان دولت پر میشد البته موارد دیگری از اعتراضات نیز رخ داد، به عنوان نمونه وقتی در سال ۱۳۸۶ احمدینژاد برای سخنرانی به دانشگاه تهران رفت خیلی از دانشجویان تجمع اعتراضی کردند و علیه او شعار دادند. با این وجود سخنرانیهای رییس دولت نهم و دهم در دانشگاه با حضور دانشجویانی که با اتوبوس به محل سخنرانی آورده میشدند، همراه بود.
فرم روابط دانشگاه و رییسجمهور در دولت احمدینژاد فارغ از بررسی موردی حضور او در دانشگاههای مختلف کشور، اما رویهای و فرمی تخریبی بود. این فرم تخریبی بیش از هر چیز با ویرانی شالوده مدیریتی دانشگاه آغاز شد. در نخستین سال دولت نهم، عباسعلی عمیدزنجانی به عنوان فردی که هیچگاه در دانشگاه تحصیل نکرده و مدرک خود را در رشته «فقه و اصول اسلامی» از حوزه علمیه دریافت کرده بود، به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد.
عمیدزنجانی، عضو جامعه روحانیت مبارز بود و مدتی نیز ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را برعهده داشت و از چهرههای اصلی در جریان انقلاب فرهنگی دانشگاهها بود. این رویه در مورد دانشگاههای دیگر نیز کم و بیش تکرار شد.
منتقدان احمدینژاد و مدیریت و رویه او در دانشگاهها میگویند که در دوران ریاستجمهوری او در دولت نخست فضای سیاسی دانشگاهها بهشدت محدود و بسته شد. شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در گزارشی از وضعیت دانشگاهها در سال ۸۵ مدعی شده است که در این سال «صدور حکم مجازات از سوی کمیته انضباطی برای ۳۰۰ فعال دانشجویی، توقیف ۵۷ نشریه دانشجویی و تحت فشار قرار گرفتن یا انحلال ۳۵ نهاد و تشکل دانشجویان» رخ داده است.
در آغاز دومین دولت محمود احمدینژاد دانشگاهها زیر سایه حوادث بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ رفتند. علاوه بر این انتصاب کامران دانشجو به عنوان وزیر علوم در دولت دهم از جانب برخی چهرههای دانشگاه و سیاسی «انقلاب فرهنگی دوم» توصیف میشد؛ بر اساس گزارشهای موجود در سه ماه نخست وزارت کامران دانشجو حدود یک چهارم دانشگاههای کل کشور شاهد تغییر رییس و جابهجاییهای معناداری در ترکیب هیاتهای علمی بودند. تغییراتی که عموما سیاسی بود و در بسیاری از برخوردها با دانشجویان و استادان نیز ردپای مسائل انتخابات سال ۱۳۸۸ و رخدادهای بعد از آن نیز دیده میشد.
فضای دانشگاهها بعد از سال ۱۳۸۸ بهرغم تلاش برای تغییر سیاسی استادان و دانشجویان به اندازهای علیه احمدینژاد و دولتش بود که حتی از چشم مسوولان نیز پنهان نماند. حجتالاسلام محمد محمدیان، رییس نهاد نمایندگی رهبری در ۲۱ آذر سال ۱۳۸۸ در اجلاس شصت و دومین نشست روسای دانشگاههای علوم پزشکی با تاکید بر اینکه غالب دانشگاهیان به کسانی رای دادهاند که اکنون در راس مدیریت کشور نیستند، اظهار داشت: بر اساس آمارهای موجود غالب دانشگاهیان به کسانی رای دادهاند که اکنون در راس مدیریت کشور نیستند، بنابراین این مساله به نوعی دلسردی ایجاد میکند چرا که کسی به فردی رای میدهد و اگر آن فرد رای نیاورد، دچار دلسردی میشود.
یک سال بعد از آن هم محمدتقی مصباحیزدی ریشه فتنه -کلیدواژهای که مصباح و نیروهای همفکرش درباره حوادث بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ به کار میبردند- را در دانشگاهها توصیف کرد و گفت: «بسیاری از کسانی که در فتنهها نقش کلیدی داشتند، از تربیتشدگان همین استادان فاسد دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی بودند.»
سایت خبری بازتاب، بهمن ماه سال ۹۱ در گزارشی با بیان اینکه «بلایی که دولت احمدینژاد بر سر دانشگاهها آورد چیزی بدتر از فاجعه بود» نوشت: «یکی از اولین برنامههای دولت نهم، دستکاری در ترکیب هیاتهای علمی دانشگاهها بود که با اخراج و بازنشسته کردن بسیاری از استادان توانمند و استخدام تعداد زیادی از فارغالتحصیلان درجه دو و سه به جای آنان شکل گرفت.»
رویه پاکسازی استادان و دانشجویان در دولت دوم محمود احمدینژاد ادامه داشت اگر چه در سالهای پایانی دولت دهم، احمدینژاد سعی کرد با انتشار نامهای توپ مسوولیت موضوع را از زمین خود بیرون بیندازد. او در ۱۰ تیرماه ماه سال ۱۳۹۰ در نامهای به وزیران علوم و بهداشت از «بازنشستگی بیرویه» استادان انتقاد کرد و تشکیل کلاسهای تکجنسیتی را اقدامی «سطحی و غیرعالمانه» خواند.
احمدینژاد همچنین در اسفندماه سال ۱۳۹۱ در نامهای به وزیر علوم، روسای دانشگاه تهران و تربیت مدرس را متهم به داشتن «رویکرد سیاستزده، غیرعلمی یا احیانا امنیتی» کرد و خواهان برکناری آنان شد.
نامهای که با واکنش چهرههای مختلف رو به رو و اینگونه تفسیر شد که صدای اعتراض آقای رییسجمهور در مورد فضای امنیتی دانشگاهها در ماههای آخر دولتش بلند شده است. کما اینکه رسول جعفریان، رییس وقت کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در ۲۹ اسفندماه همان سال در یادداشتی در وبلاگش، انگیزه احمدینژاد از انتشار نامه به وزیر علوم را انتخاباتی خواند و با بیان اینکه «تقریبا همه ما میدانیم داستان سیاستزدگی و امنیتی شدن دانشگاه یا جاهای دیگر، ازجمله مسائلی بود که برای مقابله با جریانی پدید آمد که برابر احمدینژاد درآمد و خواستار کنار زدن او بود» نوشت: «هدف احمدینژاد این است که گناه برخورد با دانشگاهیان را به گردن حکومت بیندازد و آرای قشرهایی را جذب کند که رو به بیاعتمادی به نظام دارند.» او با طرح این پرسش از احمدینژاد که «آیا کسی به اندازه دولت شما مردم را از تخصص و علم دور کرده و نگاه قریه سالاری را حاکم کرده است؟» در بخش دیگری از یادداشت خود نوشت: کسی نیست بگوید اگر رویکرد غیرعلمی بوده که بوده و هست و دانشگاهها مصداق بارز آن هستند، دقیقا وضعیتی است که طی ۸ سال در دولت شما با کنار گذاشتن نخبگان دنبال شده است؟
یادداشت جعفریان تحلیلی واقعی از وضعیت دانشگاهها در دوره احمدینژاد است. ۸ سال سکوت رییس دولت در مقابل کنار گذاشته شدن افراد کارشناس و نخبگان و به یکباره چنگ انداختن به نهاد دانشگاه برای استفاده تبلیغاتی و سیاسی بوده است.
روحانی و دانشگاه؛ سالهای خاکستری و صدای بلند مخالفان روحانی از تریبون دانشگاه
با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ دانشگاهها رنگی از امید را به خود دیدند. فضای بحث دوباره در دانشگاهها باز شد با این تفاوت که این بار تشکلهای دانشجویی اصولگرا و غیراصلاحطلب و غیرهمسو با دولت صدای دانشجو و حق دانشجو برای مطالبهگری را حق مسلم دانشجو و دانشگاه خواندند. در غیر این موارد اگرچه فضای عمومی برای تشکلهای دانشجویی غیراصولگرا نیز در قیاس با دولت احمدینژاد باز شده بود، اما واقعیت امر این است که فضای سیاسی در دوران حسن روحانی برای تشکلهای دانشجویی منتقد دولت اعم از تشکلهای عدالتخواه تا بسیج دانشجویی و امثالهم فراهم بود و باز هم گشایش خاصی برای دانشجویان منتقد سیاستهای دیگر مهیا نبود.
سخنرانیهای حسن روحانی نیز بعضا در دانشگاه با سر و صدای تشکلها و دانشجویان معترض بر هم میخورد، اما به صورت عمومی فرصت مطالبهگری خاص و بیسابقهای از جانب تشکلهای غیراصولگرا از رییسجمهور در دانشگاه مهیا نشد. حضور روحانی در سال ۱۳۹۴ در مراسم روز دانشجو نیز حواشی قابلتوجهی داشت. وقتی برخی دانشجویان سخنرانی او را بر هم زدند، دانشجویانی که بعدها سر از سیاست درآوردند و به چهرههای آشنایی بدل شدند؛ اعتمادآنلاین در خبری که در سال ۱۴۰۲ منتشر کرد با انتشار تصاویر این سخنرانی نوشته است که «یکی از این افراد محسن دهنوی است که اکنون عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی است و دیگری محمدامین آقامیری است که با حکم سیدابراهیم رییسی دبیر شورای عالی و رییس مرکز ملی فضای مجازی شده است.» نگاه برجسته کارنامه حسن روحانی و دانشگاه شاید پرونده دانشجویان ستارهدار باشد. نیمه دهه ۸۰ و در همان سالهای نخست دولت نهم، دانشجوی ستارهدار به کلیدواژهای پرتکرار بدل شد؛ دانشجویانی که عموما در مقطع تحصیلات تکمیلی و به دلایل غیرعلمی از تحصیل محروم میشدند. با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ۹۲، امیدها برای بازگشت ستارهدارها به دانشگاه زنده شد و این یکی از شعارهای دولت حسن روحانی بود.
روحانی در آذر ۱۳۹۶ باز هم از دانشجویان ستارهدار گفت و با صراحت به وزیر علوم دستور داد که نباید دانشجوی ستارهدار داشته باشیم. روحانی در آن سخنرانی، تجسس در زندگی داوطلبان تحصیلات تکمیلی را مذمت کرد؛ همان سخنرانی معروف که در آن گفته بود: «والله پیغمبر شنود نمیگذاشت!»
با پافشاری دولت روحانی بر حق تحصیل، بسیاری از دانشجویان ستارهدار به دانشگاه بازگشتند، اما برای حل اساسی این معضل نیاز به تدوین و تصویب لایحه در دولت و پیشنهاد آن به مجلس بود تا در آینده هیچ دولت و نهادی نتواند این حق بنیادین را با عذری غیر از صلاحیت علمی از شهروندان سلب کند. مجلس دهم نتوانست در سال پایانیاش به بررسی این لایحه در صحن بپردازد و کار به مجلس یازدهم رسید. کمیسیون آموزش مجلس در مهر ۹۹ طرح این موضوع بدین شکل در حال حاضر را به مصلحت کشور ندانست! و لایحه را رد کرد تا نهایتا دولت رییسی نیز لایحه را پس بگیرد.
منتقدان حسن روحانی میگویند او بیاعتناترین رییسجمهور به نهاد دانشگاه بوده است، اما حامیان دولت بازگشت بسیاری از دانشجویان ستارهدار را دستاورد بزرگ دولت روحانی در حوزه دانشگاه میدانند. تردیدی نیست که تلاش برای بازگشت دانشجویان ستارهدار در پویا شدن دوباره ترکیب انسانی دانشجویان تاثیر زیادی داشت، اما نباید از نظر دور داشت که بعد از اعتراضات سال ۱۳۹۶ و آبان سال ۱۳۹۸ دوباره این دانشگاه و دانشجو بود که زیر سایه فضای کدر و خاکستری بعد این رخدادها رفتند.
دولت سیزدهم؛ پاییز ۱۴۰۱ و روزهای سخت دانشگاه
فضای دانشگاهها در دولت سیزدهم شرایطی مشابه با دولت محمود احمدینژاد داشت. روزنامه اعتماد در آذر سال ۱۴۰۲ در گزارشی تحقیقی نوشت «از آغاز فعالیت دولت سیزدهم در مرداد ۱۴۰۰ تا هشتم شهریور سال ۱۴۰۲، ۱۱۰ استاد دانشگاه برخلاف خواست خود از تدریس محروم شدهاند. این اساتید یا اخراج شده یا به اجبار بازنشسته شدهاند. دانشگاههای آزاد، تهران، علوم پزشکی تهران، علامه طباطبایی و شهید بهشتی، بیشترین احکام تعلیق، انفصال موقت از تدریس، ممنوعالورودی، قطع حقوق استاد، پایان همکاری و بازنشستگی اجباری را داشتهاند.»
براساس این واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد با ۲۹ مورد، دانشگاه تهران با ۲۷ مورد، دانشگاه علوم پزشکی تهران با ۱۱ مورد، دانشگاه علامه طباطبایی با ۸ مورد، دانشگاه شهید بهشتی با ۷ مورد، دانشگاه علوم پزشکی ایران با ۵ مورد، دانشگاههای فردوسی مشهد و شهید باهنر کرمان هر کدام با ۳ مورد، بیشترین فراوانی حذف استادان را در این بازه زمانی داشتهاند.
بر اساس گزارش «اعتماد» در فاصله پاییز سال گذشته تا هفته اول شهریور ۱۴۰۲ استادان زیادی در دانشگاههای وابسته به وزارت علوم و وزارت بهداشت از کرسی استادی محروم شدهاند. دلایل مختلفی برای محرومیت این استادان اعلام شده از جمله رکود علمی، تخلف علمی، تایید نشدن صلاحیت علمی، نداشتن کد استادی، ارائه ندادن مقالات پژوهشی و حضور نداشتن در دانشگاه.
پزشکیان و دانشگاه؛ فصل تازه با تعاریف تازه
با پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات اخبار جسته و گریختهای مبنی بر بازگشت برخی استادان و دانشجویانی که در سالهای اخیر از دانشگاه کنار زده شده بودند، شنیده شد. خبری مثبت در نوع خود، اما درباره فرم روابط مسعود پزشکیان و دانشگاه با توجه به تجربه نخستین حضور او در دانشگاه تهران چند نکته نیازمند توجه است؛ نخست اینکه حق صحبت تشکلهای دانشجویی در زمان حضور روسای جمهور در دانشگاهها باید بر اساس یک تقسیمبندی منطقی انجام شود نه اینکه هر تشکلی که صدای بلندتری داشت به تریبون برسد. رویه مسعود پزشکیان مبنی بر اینکه تریبون را در اختیار دانشجوی معترض میگذارد پسندیده و مبارک است، اما باید در مورد تعریف یکسان از «دانشجوی معترض» نیز دقت کافی وجود داشته باشد.
دوم اینکه دولت مسعود پزشکیان باید و حتما از تجربه فضای دانشگاهها در دولتهای گذشته درس بگیرد. اینکه آقای رییسجمهور رویهای مبنی بر شنیدن صدای منتقد دارد بسیار خوب است، اما در دانشگاهها صداهای منتقد، آواهای مختلفی دارد. ارتباط درست دولت و دانشگاه در شرایطی شکل خواهد گرفت که صدای «همه منتقدان» شنیده شود و فضای امن برای همه طرح انتقادات باز شود نه فقط صدای اعتراض منتقد دولت وقت که احتمال انتشار عکس چهرههایشان با رقیب انتخاباتی رییس فعلی دولت نیز زیاد است. فرصت دولت پزشکیان در این رابطه نباید دستکم گرفته شود.