احمد محمدغریبان - موضوع رفع فیلترینگ، مدتی است که بار دیگر به مساله مورد توجه برخی رسانهها و اهالی سیاست تبدیل شده است. این که نتایج و خروجی فیلترینگ در سالهای اخیر چه بوده، این که تلاشها و وعدههای اخیر برای رفع فیلترینگ به کجا میرسد و دقیقا منظور از رفع فیلترینگ چیست و احیانا شامل چه مواردی میشود،
اینکه نهادهای ذیمدخل در این موضوع چه دیدگاهی دارند و پرسشهای متعدد دیگر از این جنس که پیشتر نیز به کرات مورد بررسی قرار گرفته محور متن حاضر نیست.
مساله مورد نظر در خصوص مقوله فیلترینگ که در مورد سایر مسایل مشابه و چندوجهی در کشور نیز به نوعی در حال تکرار است، نوع مواجهه با آن، چگونگی طرح مطالبات و خواستهها و میزان انطباق با واقعیتهاست.
در این میان برخی رسانهها، فعالان رسانهای و شبکههای اجتماعی و برخی سیاسیون در روزهای گذشته پرچمدار مطالبهگری برای رفع فیلترینگها شدهاند. اگرچه این پیگیریها که با فشار و سرعت زیادی نیز مواجه است، گاه به تندی و تخریب گراییده است و عمدتا نیز از سوی جریان موسوم به اصلاحطلبی دنبال میشود که بخشی از ایشان خود در دستگاه اطلاعرسانی دولت نقش و مسوولیتهایی نیز دارند.
اما مساله اینجاست که ورود رسانهها حسب رسالت ایشان مبنی بر پیگیری و پرسشگری موضوعات، هم میتواند نقشی سازنده داشته باشد و هم مخرب.
در حال حاضر رصد جهتگیریها پیرامون مساله فیلترینگ ما را با 2 رویکرد مواجه میکند.
- جریان کم و بیاطلاع
- جریان آگاه و مطلع
از قضا در روزهای کنونی جریان کم و بیاطلاع که عمدتا نیز از سوی افراد و رسانههای ماهیتا سیاسی دنبال میشود، بیشترین جریانسازیها را ایجاد و دنبال میکنند. این در حالیست که رصد محتوای عمده این جریان نیز نشان از ناآشنایی با مسایل، موضوعات و نهادهای مسوول در حوزه فیلترینگ دارد و نوک پیکان حملات ایشان هم بیشتر متوجه رییس جمهوری و وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات است.
اینکه هدف از ایجاد این هیجانات و جریانسازیها، دنبال کردن یک هدف ثانویه، امتیازگیری در بخشی دیگر، یا در سطح زرد آن، جذب کلیک، مخاطب و افزایش عضوگیریها به این بهانه است، یا صرفا یک خطای محاسباتی، روشن نبوده و موضوع این نوشتار نیست، اما آنچه مسلم است این دسته از رسانهها و اقدامات (حداقل و تاکنون)، مسیر تکراری و بینتیجهای را در پیش گرفتهاند.
لذا این قبیل رسانهها و جریانهای رسانهای، سهوا یا عمدتا، نقشی مخرب در مواجهه با پدیده فیلترینگ و سایر مسایل مشابه دنبال میکنند که حداقلترین نتیجه آن همراهی و گمراه کردن بخشهای از جامعه و متعاقب آن تحتالشعاع قرار گرفتن سایر اقدامات آتی دولتمردان و اتلاف انرژی و تمرکز ایشان است.
دسته دوم رسانهها و جریانهای رسانهای در مساله فیلترینگ و سرعت اینترنت، اما افراد، فعالان و رسانههای آگاه و مطلع هستند که با توجه به اشراف بر مسایل و رویکردهای غیرسیاسی، عمدتا و فعلا از ورود به این جریانات پرهیز کردهاند. چراکه نظر به تجربه و آگاهی از آنچه در مورد حوزه فیلترینگ و سرعت اینترنت از سالها قبل در جریان است، میدانند که رویکرد جریان اول قاعدتا اشتباه و بینتیجه است.
از قضا عمده افراد و رسانههای شاخص در این بخش نیز رسانههای تخصصی و غیرسیاسی هستند، که سالهاست در جریان ریز این مسایل قرار دارند. در این میان معدود رسانههای این بخش هم که گاها وارد این جریانات شدهاند، حسب تجربه، رویکرد معقولانه و صحیحتری را در پیش گرفتهاند و با پرهیز از هیجانات و آدرسدهیهای نادرست، حداقل بار و حاشیه اضافه و جدید برای افکار عمومی ایجاد نمیکنند.
لذا این دسته از رسانهها نقشی مفید و سازندهتری در خصوص پدیده فیلترینگ و اینترنت کشور ایفا میکنند.
آنگونه که برای کارشناسان، روزنامهنگاران و فعالان عرصه اقتصاد دیجیتال روشن است، فیلترینگ در کشور مسالهای چندبعدی است که مسوولان، متولیان و دستگاههای متنوعی از جنبههای مختلف دارای دغدغههای خاص خود هستند. لذا تلاشها و اقدامات در این عرصه نیازمند هماهنگیها و رایزنیهای متعدد، پرچالش و زمانگیر است.
از سوی دیگر همانطور که ذکر شد، اصولا منظور از فیلترینگ، رفع فیلترینگ و سرعت اینترنت نیز به درستی تبیین نشده و تمرکز صرف روی این موضوعات بیشتر پرداختن به معلولهاست و نه علتها و فرایندها.
مساله اینجاست که ما با پدیده رگولاتورهای متعدد، برداشتهای نادرست و گاه تعارض منافعهای مختلف مواجه هستیم که نه فقط در خصوص فیلترینگ که در دیگر بخشهای کشور، مکررا منجر به مشکلاتی شده و میشود.
لذا مساله پرداختن به معلولها در هر عرصه به منزله گرهگشایی از مسایل و مشکلات آن بخش نیست و اگر نیت بر اصلاح واقعی امور است، تمرکز باید بر شنیدن و پرداختن منصفانه به ریشهها و علتها باشد. چراکه در غیر اینصورت حتی با رفع یک معلول، شاید فردا با ظهور معلولهای دیگر و دیگری مواجه باشیم. (منبع: عصر ارتباط)