به گزارش اقتصادنیوز ، او در گفتوگو با «هممیهن» عنوان کرده که ارز ۴۲۰۰ تومانی نیز زمانی حذف شد که چاره دیگری نبود و تمام ذخایر ارز کشور را تخلیه کرده بود. این استاد دانشگاه میگوید اگر ارز نیمایی حذف شود هیچ مشکلی در اقتصاد کشور ایجاد نمیکند و اگر ادامه یابد اقتصاد کشور را ونزوئلایی میکند. او عنوان کرده که همه رؤسای بانک مرکزی قبل از آنکه به ریاست منصوب شوند با ارز چندنرخی مخالف هستند اما جور دیگری عمل کردند.
هم دولت چهاردهم و هم رئیس مجلس دوازدهم از حذف ارز چندنرخی گفته اند، فکر میکنید این تصمیم به نتیجه خواهد رسید؟
تقریباً تمام رؤسای بانکهای مرکزی قبل از آنکه به این سمت منصوب شوند از سیاستهای ارز چندنرخی انتقاد میکردند برای اینکه این سیاست به جامعه سیگنال سفتهبازی و خروج سرمایه را میدهد و رانتپاشی است که از سوی بانک مرکزی انجام میشود و به نوعی سوبسیدی است که به فرار سرمایه اختصاص مییابد. بدترین سیاست ارزی که بنده در دنیا میشناسم متعلق به ایران است که یکی دو سال بعد از انقلاب شروع شد و همچنان ادامه دارد.
میتوان اینگونه تعبیر کرد که دولتها به تکنرخی شدن ارز علاقه دارند ولی این بانک مرکزی است که چندنرخی بودن را ترجیح میدهد؟
فرقی نمیکند، هر نهاد و فردی که به این ارز رانتی دسترسی دارد و شیرینی این فساد زیر زبان او برود تمام تلاش خود را میکند که این سیاست ادامه پیدا کند؛ مانند سیاستهای خودرویی که بارها دیدهایم مثلاً قرار بوده خودرو در بورس عرضه شود اما ناگهان در یک روز میبینیم که سیاست تغییر میکند و هیچ فردی هم درباره آن صحبت نمیکند.
این اتفاق بارها و بارها در زمینه سیاست ارزی نیز رخ داده است. همه دیدیم ارز ۴۲۰۰ تومانی در زمانی حذف شد که چاره دیگری وجود نداشت و اگر حذف نمیشد قطعاً به سمت ابرتورم میرفتیم و انقدر آن سیاست را ادامه داده بودیم که تمام منابع ارزی کشور تخلیه شده بود.
با آنکه حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی موفقیتآمیز بود متاسفانه خلق پول بانکی افزایش پیدا کرد و در نهایت باعث افزایش تورم شد و مسئولان همین افزایش تورم را بهانه کردند تا دوباره همان سیاست مخرب را تحت عنوان ارز ۲۸۵۰۰ تومانی برگردانند. اینجا دیگر جناح چپ و راست ندارد و هر کدام یک مدل ارز ایجاد کرده و باعث ایجاد فساد در بالاترین سطح خود در کشور شدند که میتواند پنجاه سال دیگر ادامه پیدا کند بدون اینکه اصلاح شود.
شروع سیاست تکنرخی شدن ارز چه مواهب و چه عوارضی خواهد داشت؟
هر جراحی اقتصادی را میتوان به نحوی انجام داد که بیمار زیر عمل از بین برود که مثال آن همان ارز ۴۲۰۰ تومانی بود که با اینکه با موفقیت انجام شد اما بعد از آن سیاستهای دیگری را انجام دادند که باعث تورم شد. حتی اگر خیلی سریع ارز نیمایی حذف شود هیچ مشکلی در اقتصاد کشور ایجاد نمیکند زیرا بازدهی صادرات افزایش پیدا میکند و رانتی که واردکننده میبرد را کاهش میدهد. فردی که با ارز نیمایی کالا وارد میکند هیچ گونه تعهدی ندارد که آن را ارزانتر در بازار بفروشد چراکه نرخ در بازار با ارز آزاد تعیین میشود.
افزایش نرخ ارز نیما میتواند باعث ثبات بازار آزاد شود اما معمولاً این کار را نمیکنند و یا اگر افزایش میدهند طوری این کار را میکنند که مؤثر نباشد. سیاست ارز نیمایی در نهایت میتواند باعث سقوط اقتصاد ایران شود و اقتصاد کشور را ونزوئلایی کند. از اول سال تاکنون قرار بر این بوده که نرخ ارز نیمایی افزایش پیدا کند اما به نحوی آن را افزایش میدهند که صادرکننده انگیزهای برای صادرات پیدا نکند و یا به نحوی این کار را میکنند که تراز تجاری کشور بهبود پیدا نکند و یا بازار بورس اطمینان پیدا نکند، اینگونه هم ارز نیمایی را افزایش دادهاند و هم ندادهاند در صورتی که یکروزه میتوان ارز نیمایی را با بازار آزاد یکی کرد.
جالب است همان فردی که در دولت مهرورزی، هدفمندی یارانهها را با موفقیت اجرایی کرد و در دفاع از عملکرد خود در آن دولت کتاب نوشت هماکنون در بانک مرکزی عکس آن را عمل میکند. برداشت من این است که به وضعیت سختی خواهیم رسید.
اگر آقای فرزین را مجری و نماد ارز ترجیحی و آقای همتی را مجری و نماد ارز نیمایی بدانیم، اکنون این دو نفر اعضای اصلی تیم اقتصادی دولت چهاردهم هستند، فکر میکنید در نهایت ارز چندنرخی حذف خواهد شد؟
پیشبینی من این است که حتی اگر ارز چندنرخی حذف شود اما با یک فاصله باز هم برخواهد گشت. آقای همتی در زمانی که در بانک مرکزی بود کاری انجام داد که در آن زمان به تورم انجامید و نرخ ارز در زمانی که از بانک مرکزی رفتند وضعیت مناسبی نداشت اما آقای همتی کاری انجام داد که کار فوقالعاده و ارزشمندی بود و آن این بود که نرخ نیما و نرخ آزاد یکی بود؛ هرچند حاضر نشد نرخ نیما را بردارد اما با این حال نرخ نیما در برخی مواقع حتی از نرخ آزاد بالاتر بود.
مورد دیگر اینکه وقتی آقای همتی به بانک مرکزی رفت ذخایر اقتصاد کشور صفر بود و او از بازار آزاد ارز خرید و تلاش کرد بحران را مدیریت کند که در تاریخ بانک مرکزی بعد از انقلاب بسیار کار ارزشمندی محسوب میشود و هیچ فرد دیگری چنین کارهایی را نکرد. همه دیدیم وقتی آقای صالحآبادی بهعنوان اولین رئیس بانک مرکزی دولت سیزدهم منصوب شدند تلاش کردند آن ذخایر را بلافاصله تخلیه کنند.
مسئله دیگر اینکه هم آقای همتی و هم آقای فرزین سابقه خوبی در نظارت بانکی ندارند زیرا هر دو قبل از اینکه به ریاست بانک مرکزی مصوب شوند در بانکهای تجاری حضور داشتند که در امر نظارت و مدیریت موفق نبودند. اینکه مدیرعامل یک بانک تجاری را به عنوان رئیس بانک مرکزی منصوب کنید باعث تعارض منافع است و باید با روش درهای گردان مقابله شود که اشتباه است اما متاسفانه صورت گرفت.
∎