به گزارش اطلاعات آنلاین به نقل از دیلی میل، در حالی که نقاشی یوهانس ورمیر به عنوان یکی از جذاب ترین آثار هنری مطرح است، محققان تقریباً ۴۰۰ سال طول کشیده تا دلیل آن را دریابند.
اکنون، محققان علوم اعصاب فاش کردهاند که نقاشی رنگ روغن قرن هفدهم از یک ترفند روانشناختی «بینظیر» به نام «حلقه توجه پایدار» استفاده میکند که بیننده را در جای خود میخکوب کرده و نگه میدارد.
محققان بر این باورند که این اثر منحصر به فرد حتی میتواند جذابیت آثار هنری بزرگی مانند مونالیزا را توضیح دهد.
مارتین دی مونیک، یکی از بنیانگذاران موسسه علوم اعصاب Neurensics که این مطالعه را رهبری کرد، میگوید: شما باید توجه داشته باشید که چه بخواهید یا نخواهید باید او را دوست داشته باشی.
"دختری با گوشواره مروارید" کیست؟
"دختری با گوشواره مروارید" توسط هنرمند هلندی یوهانس ورمیر در سال ۱۶۵۵ نقاشی شد. این نقاشی زنی را نشان میدهد که روسری بر سر دارد که زنان هلندی در آن زمان بر سر نداشتند و یک گوشواره بزرگ دارد.
گمانهزنیهای زیادی در مورد هویت این دختر وجود دارد و برخی میگویندد که مدل ممکن است دختری از شهر دلفت هلند باشد.
در برخی تخیلهای ادبی و سینمایی، احتمال میرود که دختر خدمتکار خانواده ورمیر بوده باشد.
برخی همچنین معتقدند که ورمیر ممکن است این پرتره را از روی تخیل ترسیم کرده باشد تا اینکه بخواهد یک زن واقعی را نشان دهد.
دختری با گوشواره مروارید مدتهاست که به عنوان یکی از بزرگترین نقاشیهای دوره خود مورد تحسین قرار گرفته است.
محققان به ۲۰ شرکتکننده هدست EEG اختصاص دادند که فعالیت مغزی آنها را ثبت میکرد در حالی که ردیابهای چشم جایی را که نگاه میکردند ثبت میکرد.
آقای دومونیک میگوید: «قابل پیشبینی بود که دختر خاص بود. اما «چرا» هم برای ما غافلگیرکننده بود.معمولاً وقتی به چهرهای نگاه میکنید، به چشمها، به دهان نگاه میکنید و سپس کارتان تمام میشود، زیرا در این صورت تشخیص میدهید که آیا این شخص «امن» است یا خیر. نه با "دختری با گوشواره مروارید".
ورمیر به این دلیل که بیشتر نقاشیهایش را نرم و تار میگذارد، شناخته شده است، در حالی که برخی جزئیات بهویژه برای جلب نظر بیننده تیز هستند.
در "دختری با گوشواره مروارید" ورمیر از سه نقطه تمرکز استفاده می کند: دهان، چشم ها و گوشواره.
بنابراین، به جای اینکه بعد از یک نگاه سریع از روی تابلو سر بخورد، نگاه بیننده به صورت مثلثی از چشمها به دهان، گوشواره و پشت به چشم ها کشیده میشود.
این اثر حلقه به این معنی است که بینندگان به صورت قابل توجهی در نقاشی به مدت طولانیتری نسبت به چهرههای نقاشیهای دیگر نگاه میکنند.
محققان بر این باورند که این اثر نگاهدار میتواند دلیل جذابیت «دختری با گوشواره مروارید» و دیگر نقاشیهای بزرگ مانند آن را توضیح دهد. آقای دومونیک میگوید: هر چه طولانیتر به کسی نگاه کنید، زیباتر یا جذابتر میشود. چرا با این نقاشی آشنا هستید و با نقاشی های دیگر آشنا نیستید؟ به خاطر این چیز خاصی که دارد.
عصب شناسان پشت این مطالعه که قصد دارند آن را به عنوان یک مقاله دانشگاهی منتشر کنند، اکنون میگویند که مایلند این مطالعه را با نقاشی های دیگر از جمله مونالیزا تکرار کنند.
مارتین گوسلینک، کارگردان موریتشوئیس، با اشاره به رقابت شوخی بین این دو نقاشی، به خبرگزاری فرانسه گفت: "مردم گاهی اوقات "دختری با گوشواره مروارید" را مونالیزای شمال مینامند، اما من فکر میکنم زمان در حال تغییر است، بنابراین شاید مونالیزا همان دختری از جنوب باشد.
محققان علاوه بر کشف حلقه توجه پایدار، جزئیات جدیدی پیدا کردند که میتواند توضیح دهد که چرا ما هنر را بسیار متحرک میدانیم.
دادههای جمعآوریشده توسط کلاههای EEG نشان میدهد که شرکتکنندگانی که به آثار هنری نگاه میکنند بیشترین فعالسازی را در ناحیهای از مغز به نام precuneus تجربه میکنند.
به گزارش اطلاعات آنلاین به نقل از دیلی میل، در حالی که نقاشی یوهانس ورمیر به عنوان یکی از جذاب ترین آثار هنری مطرح است، محققان تقریباً ۴۰۰ سال طول کشیده تا دلیل آن را دریابند.
اکنون، محققان علوم اعصاب فاش کردهاند که نقاشی رنگ روغن قرن هفدهم از یک ترفند روانشناختی «بینظیر» به نام «حلقه توجه پایدار» استفاده میکند که بیننده را در جای خود میخکوب کرده و نگه میدارد.
محققان بر این باورند که این اثر منحصر به فرد حتی میتواند جذابیت آثار هنری بزرگی مانند مونالیزا را توضیح دهد.
مارتین دی مونیک، یکی از بنیانگذاران موسسه علوم اعصاب Neurensics که این مطالعه را رهبری کرد، میگوید: شما باید توجه داشته باشید که چه بخواهید یا نخواهید باید او را دوست داشته باشی.
"دختری با گوشواره مروارید" کیست؟
"دختری با گوشواره مروارید" توسط هنرمند هلندی یوهانس ورمیر در سال ۱۶۵۵ نقاشی شد. این نقاشی زنی را نشان میدهد که روسری بر سر دارد که زنان هلندی در آن زمان بر سر نداشتند و یک گوشواره بزرگ دارد.
گمانهزنیهای زیادی در مورد هویت این دختر وجود دارد و برخی میگویندد که مدل ممکن است دختری از شهر دلفت هلند باشد.
در برخی تخیلهای ادبی و سینمایی، احتمال میرود که دختر خدمتکار خانواده ورمیر بوده باشد.
برخی همچنین معتقدند که ورمیر ممکن است این پرتره را از روی تخیل ترسیم کرده باشد تا اینکه بخواهد یک زن واقعی را نشان دهد.
دختری با گوشواره مروارید مدتهاست که به عنوان یکی از بزرگترین نقاشیهای دوره خود مورد تحسین قرار گرفته است.
محققان به ۲۰ شرکتکننده هدست EEG اختصاص دادند که فعالیت مغزی آنها را ثبت میکرد در حالی که ردیابهای چشم جایی را که نگاه میکردند ثبت میکرد.
آقای دومونیک میگوید: «قابل پیشبینی بود که دختر خاص بود. اما «چرا» هم برای ما غافلگیرکننده بود.معمولاً وقتی به چهرهای نگاه میکنید، به چشمها، به دهان نگاه میکنید و سپس کارتان تمام میشود، زیرا در این صورت تشخیص میدهید که آیا این شخص «امن» است یا خیر. نه با "دختری با گوشواره مروارید".
ورمیر به این دلیل که بیشتر نقاشیهایش را نرم و تار میگذارد، شناخته شده است، در حالی که برخی جزئیات بهویژه برای جلب نظر بیننده تیز هستند.
در "دختری با گوشواره مروارید" ورمیر از سه نقطه تمرکز استفاده می کند: دهان، چشم ها و گوشواره.
بنابراین، به جای اینکه بعد از یک نگاه سریع از روی تابلو سر بخورد، نگاه بیننده به صورت مثلثی از چشمها به دهان، گوشواره و پشت به چشم ها کشیده میشود.
این اثر حلقه به این معنی است که بینندگان به صورت قابل توجهی در نقاشی به مدت طولانیتری نسبت به چهرههای نقاشیهای دیگر نگاه میکنند.
محققان بر این باورند که این اثر نگاهدار میتواند دلیل جذابیت «دختری با گوشواره مروارید» و دیگر نقاشیهای بزرگ مانند آن را توضیح دهد. آقای دومونیک میگوید: هر چه طولانیتر به کسی نگاه کنید، زیباتر یا جذابتر میشود. چرا با این نقاشی آشنا هستید و با نقاشی های دیگر آشنا نیستید؟ به خاطر این چیز خاصی که دارد.
عصب شناسان پشت این مطالعه که قصد دارند آن را به عنوان یک مقاله دانشگاهی منتشر کنند، اکنون میگویند که مایلند این مطالعه را با نقاشی های دیگر از جمله مونالیزا تکرار کنند.
مارتین گوسلینک، کارگردان موریتشوئیس، با اشاره به رقابت شوخی بین این دو نقاشی، به خبرگزاری فرانسه گفت: "مردم گاهی اوقات "دختری با گوشواره مروارید" را مونالیزای شمال مینامند، اما من فکر میکنم زمان در حال تغییر است، بنابراین شاید مونالیزا همان دختری از جنوب باشد.
محققان علاوه بر کشف حلقه توجه پایدار، جزئیات جدیدی پیدا کردند که میتواند توضیح دهد که چرا ما هنر را بسیار متحرک میدانیم.
دادههای جمعآوریشده توسط کلاههای EEG نشان میدهد که شرکتکنندگانی که به آثار هنری نگاه میکنند بیشترین فعالسازی را در ناحیهای از مغز به نام precuneus تجربه میکنند.
نظر شما