فاطمه رهبر فعال رسانه در یادداشتی نوشت: سالها تجربه تلخ مهاجرت از روستاها به شهرها در ایران، جای خود را به مهاجرت معکوس داد، اما سرمنشا این مهاجرت معکوس چه بود؟
مهاجرت از روستاها با رویکرد درآمدزایی، اشتغال و توسعه اتفاق میافتاد، اما زمانی که اقتصاد روستایی جان گرفت و روستاها به منابعی پولزا با اقتصادی سبز و حتی لوکس تبدیل شدند، مهاجرت نیز معکوس شد.
اقتصادی که ناشی از توسعه گردشگری در روستاها بود و میتوانست نه تنها جامعه محلی را ذینفع قرار دهد بلکه تحت تاثیر آن میزبان گردشگران متعدد از سراسر دنیا بوده و افرادی خارج از بومیان را نیز متمول کند، در مقابل کشاورزی و دامداری قرار گرفت، پس اشتغال جوان پسندی برای روستاییان شد.
بومگردیها به عنوان نخستین زیرساختهای اقامتی در روستاها آغاز به کار کردند و پس از آن مجتمعهای تفریحی با محور حیات وحش، گردشگری کشاورزی، رونق طبیعت گردی و ... نیز بخشی از اقتصاد روستاها شدند اما وجود بومگردیها باعث شد تا شغلی جوانپسند، متناسب با جوانان تحصیلکرده و خلاقانه جای خود را به کشاورزی خصوصا کشاورزی سنتی بدهد.
در ایران مازیار آل داوود که به پدر بومگردی ایران شهره است، برای اولین بار در روستای خشک و خالی از سکنه خور و بیابانک در مجاورت کویر مصر، بومگردی خود را بنا کرد، به واسطه حضور گردشگران، روستا دوباره جان گرفت و علاوه بر پویایی، جوانان تحصیل کرده نیز با رویکرد برخورداری از اقتصاد گردشگری به روستا بازگشتند.
ماجرای مشابه آل داوود در دو دهه اخیر با سرعت بیشتری در کشور اتفاق افتاد و بعضا برخی از روستاهای خالی از سکنه تبدیل به سایتهای پر رونق گردشگری شدند، اما اقتصاد دیگری هم جان گرفت که ریشه در فرهنگ مردم روستا داشت، اقتصاد صنایعدستی که با شیوهای متفاوت به نسل جوان رسید، با گردشگری آمیخت و تبدیل به یک جاذبه فرهنگی شد، نه این که صنایعدستی در روستاها به واسطه گردشگری خلق شود نه! بلکه صنایعدستی توانست گردشگران را به بهانه متفاوت دیگری به سمت روستاها بکشاند.
گردشگری تجربهمحور در کنار جاذبههای طبیعی، حیات وحش و کشاورزی توانست مدت زمان اقامت را نیز بیشتر کند و این مهم منجر شد تا تورهای تخصصی برپا شود و تجربه آشنایی با زنجیره ارزش صنایعدستی بتواند به احیا یا ایجاد جاذبه دیگری منجر شود.
صنایعدستی به عنوان یکی از کسب و کارهای روستایی همواره در بسیاری از روستاها وجود داشت اما به عنوان یک جاذبه گردشگری مورد توجه نبود، پس در کنار جایگاه صنایعدستی به عنوان یک جاذبه فرهنگی و گردشگری، ساماندهی تولیدات، تولید با کیفیتتر و برندسازی نیز از جامعه روستایی برآمد.
امروزه هرچند صنایعدستی نتوانسته در اقتصاد کلان جای خود را پیدا کند اما در اقتصاد روستاها در کنار کشاورزی و دامداری قرار گرفته و بعضا از آنها پیشی میگیرد، لذا اینطور میتوان استنباط کرد که صنایعدستی اصیلترین، مردمیترین و کاربردیترین هنر سرزمینمان است و علاوه بر اینکه میتواند یک هنر باشد یک صنعت هم به شمار میرود و با گردشگری آمیخته است.
توسعه صنایعدستی با توجه به سابقه دیرینه در اقتصاد روستا مهمترین راهکارهای اشتغالزایی در روستاها محسوب میشود، به ویژه در مناطق محروم که نقش صنایعدستی در توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال بسیار مهم است.
صنایعدستی هنری است که در زمانها و فصولی که کشاورزی و دامپروری راکد است، بنیان درآمد و معیشت روستاییان میشود، در واقع صنایعدستی روستاییان تداعیکننده بخشی از سنتهای اصیل ایرانی است و نه تنها موجب اشتغال در روستاها شده است، بلکه منابع درآمد مهمی را برای خانوادههای روستایی ایجاد میکند به طوری که مردان نیز در کنار زنان به کار تولید صنایعدستی مشغول میشوند.
صنایعدستی در روستاها بین زنان و مردان تقسیم میشود، اگرچه به ظاهر هنری زنانه تلقی میشود اما در حقیقت توسط زنان و مردان جایگاه دارد، مثلا در بافت گلیم و فرش زنان و مردان در برپا کردن دار، تهیه پشم، رنگرزی و بافت با همدیگر تعامل دارند یا هنرهایی مانند حصیربافی، سبدبافی، نمد، لنجسازی و ...در میان مردان رایجتر است، در عین حال، رشتههایی مانند سوزن دوزی، رشتیدوزی، زرتشتی دوزی غالبا توسط زنان پرداخته میشود.
صنایعدستی امروزه جایگاه ویژهای در اقتصاد مردم دارد و صرفا محدود به روستاها نیست، اما خاستگاه آن مانند تمدن و یک جانشینی در روستاها ریشه دارد؛ مصداق آن نقوشی است که از طبیعت و زندگی روستایی الهام گرفته است.
امروزه برندهایی مانند روستاهای جهانی و شهرهای جهانی نیز به رونق صنایعدستی از تولید تا عرضه و حتی صادرات منجر شده است و روستاها تبدیل به زمینههایی برای میزبانی رویدادها و جشنوارههای متعددی شدهاند که به واسطه برندهای مرتبط با صنایعدستی و گردشگری برگزار میشوند.
به واسطه برگزاری رویدادها، فضاهای اقامتی پر میشوند، مردم در کنار زندگی خود با مهمانپذیری فرهنگ و آداب و رسوم خود را ترویج میکنند و محصولات محلی خود را میفروشند و دیگر اقدامات مشابه آن را انجام میدهند، لذا صنایعدستی و گردشگری به عنوان دو اقتصاد مهم در تحول روستاها نقش آفرین بودند و همواره یکی از علل مهم مهاجرت معکوس محسوب میشوند.
انتهای پیام/