عصر ایران؛ مهرداد خدیر- شروع اولین کنفرانس خبری رییس جمهوری جدید ایران با پرسش روزنامۀ کیهان فرصتی استثنایی بود هم برای مهمترین رسانۀ مخالف دولت که وزیر ارشاد دولت سابق در واپسین ساعات حیات رییس جمهور فقید توصیه کرده بود همه از آن یاد بگیرند و در ستایش دولت رییسی هر روز تیتر امیدوار کننده داشته باشند.
هم فرصتی برای مسعود پزشکیان که فضای سیاسی جلسه را در دست بگیرد و با پاسخ دقیق به پرسش کیهان تفکر کیهانی را نقد کند و عملا به سؤالاتی که دیگر اصول گرایان رادیکال در نظر داشتند پیشاپیش پاسخ بدهد. هم برای مخاطبان که شاهد یک گفتوگوی صریح دربارۀ اعتراضات سال 88 باشند؛ کاری که در مناظرهها هم انجام نشد چون سعید جلیلی میدانست اگر بخواهد فتنهفتنه کند بر آرای پزشکیان میافزاید و شعارهای توهمی خود را ترجیح میداد و به جای فتنهفتنه از "یک جهان فرصت یک ایران جهش" میگفت. این جماعت موقع انتخابات ملیگرا و ایرانستا میشوند و در بقیه مواقع در لاک ایدیولوژی آن هم با قرائتهای خودشان میخزند. نگاه کنید به سخنان اخیر آقای علمالهدای مشهد که در توضیح اصطلاح" دفاع هدفمند" منکر مرز و سرزمین و خاک شده!
در تفکر کیهانی دغدغۀ اصلی آب و نان و ناترازی و بیکاری و بی مسکنی و تورم نیست. چون به "اسب زین شدۀ" خیالییی باور دارند که در اختیار دولت قرار گرفته. حالا دیگر دغدغهشان شاید حتی موی سر دخترکان هم نیست که در باد پریشان میشود.
بلکه دغدغۀ اصلی این شده که آسیبدیدگان حوادث سال 88 در ردههای میانی به کار گرفته شوند. هر چه آنها سینهها از کینهها شُستهاند و به دنبال عبور از 15 سال قبلاند اینها اما ولکن ماجرا نیستند. از یک طرف میگویند مردم پی گیر رفع حصر دو تن از معتمدان امام خمینی نیستند و از طرف دیگر هی فتنه فتنه میکنند. در حالی که طرف مورد حمایت خود در اعتراضات 88 را هم طرد کردهاند!
هر قدر پزشکیان میخواهد پل بزند اینها میخواهند دیوار بکشند. اتفاقا مضمون کارتون مشهور هادی حیدری مجری مراسم که خشم کیهان را برانگیخته همین بود که تفکر سعید جلیلی مبتنی بر دیوار است ( با نماد آجر) و باید به دنبال پل بود. پلی میان جامعه و حاکمیت که انتخابات آخرین دوره مجلس با کاهش فاحش مشارکت نشان داد تا چه اندازه ضعیف شده است. پلی میان ایران وجهان چندان که دیدیم وزیر جدید ارشاد بعد از ادعاها و آمارهای وزیر سابق مهمترین وظیفه را پایان انزوای ایران دانست.
هرچه اصلاح طلبان و پزشکیان و اعتدالگرایان و تحول خواهان در پی پل هستند و نقش رهبری در تغییر فضا هم را فراموش نمیکنند و میستایند تفکر کیهانی دستبردار نیست و به جای دلجویی با کسانی که با حکم سعید مرتضوی مخلوع به زندان افتادند انتظار دارند هر که را که مدتی گرفتار بوده از هستی ساقط کنند در حالی که نفوذ را باید جای دیگر بجویند. آنجا که محل اسکان اسماعیل هنیه را لو دادند و میهمان ویژۀ ایران را ترور کردند.
جدای اینها سه سال تمام مناصب را در دست داشتند و مملکت را به این وضع انداختند. وزیر جهاد کشاورزیشان آن بود و حسب اعلام سخنگوی قوۀ قضاییه وزیر صمتشان هم پرونده دارد. با این حال گیر دادهاند که چرا 4 تا جوان با گرایش اصلاحی اینجا و آنجا سمتی گرفتهاند در حالی که دیگر خیلی هم جوان نیستند چون سیاستهای آقایان جوانی و شادابی اینها را هم مثل خیل کثیری از جوانان هم سن وسالشان گرفته است.
پاسخ پزشکیان به پرسش کیهان اما بسیار دقیق و درست بود و یک گام هم عقب ننشست.اصل حرف پزشکیان این است که برای وفاق یا توافق دو طرف باید کوتاه بیایند.
وقتی در تصویر پیش زمینۀ این سه عبارت آمده بود: گردنم را در گرو وعدههایم میگذارم، اصلاح حکمرانی و بازگشت به مردم یعنی قبلا کار ایراد داشته و برخی همچنان آویزان به عقربههای ساعت تقلا میکنند زمان به جلو نرود.
البته نمیتوانند در علن از گشت ارشاد منفور و شرمآور دفاع کنند و هنگامی که تا سخنی علیه این طرح موهن و موهون گفته میشود همه کف میزنند یعنی شکست خوردهاند.
هر چند ستارۀ کنفرانس خبری روزنامهنگار بسیار توانای حوزۀ اندیشه بود که قبل از طرح سؤال اصلی از هراس خود برای عبور از گشت ارشاد گفت اما پرسش دیگر او تحتالشعاع قرار گرفت. در واکنش به اولی رییس جمهور گفت: مگر هنوز هم اذیت میکنند؟ پرسش اصلی اما درباره برنامههای جذب انبوه رأی نادادهها بود که زیر سایۀ موضوع گشت ارشاد رفت و عملا بیپاسخ ماند و حیف شد. این که رییس جمهور برای جذب نصف جمعیت ایران که در انتخابات شرکت نکرد چه برنامهای دارد و در دام کسانی نیفتد که می خواهند جذب آن طرف را در برنامه بگذارد و از وعده ها کوتاه بیاید.
انتخاب هادی حیدری روزنامهنگار خوشنام و محجوب و کارتونیست مشهور برای اجرای نشست به جای استفاده از مجریان صدا و سیما ابتکار شایستۀ شورای اطلاع رسانی دولت و معاونت ارتباطات دفتر رییس جمهوری بود که در اختیار دو چهرۀ مطبوعاتی (الیاس حضرتی و مهدی طباطبایی) قرار گرفته است. چون مجریان صدا و سیما به معنی واقعی کلمه خبرنگار نیستند و کارمند دستگاه تبلیغاتی رسمیاند و اگر برخی بخواهند خودشان باشند برای موقعیت کاریشان دچار مشکل میشوند. البته راضیث نبودند کما این که دیدیم غیظ خود را در نظر سنجی نشان دادند: با این سوال: آیا وفاق ملی با افراد و گروههایی که سابقه مجرمیت و اقدام علیه منافع ملی دارند امکانپذیر است؟ ( از کی اینها این قدر ملی شده اند که هی ملی ملی می کنند؟ قبلا ملی کفر ابلیس بود در ادبیات صدا و سیما!)
دل آدم البته برای صدا و سیما میسوزد از این حیث که فاقد ابتکار است چون عین سؤال کیهان را تکرار میکند. پاسخ هم تستی بود و باید با بله یا نه عدد گزینۀ مورد نظر را به شماره فلان میفرستادی تا لابد اسپانسر برنامه به برنده یک دستگاه چرخگوشت یا آب میوهگیری اهدا کند اما پاسخ درست تشریحی این است: مگر آقای خسروی -مجری خودتان- چند روز پیش در ستایش " جناب آقای مهندس بهزاد نبوی" دادِ سخن نداد؟ چطور وقتی گفت پزشکیان بیشتر به فکر مسایل اقتصادی باشد قند در دلشان آب شد و یادشان رفت پیرمرد را هم بعد از 88 گرفته بودند؟
با این همه خشم کیهان و صدا وسیما قابل درک است. انتخاب پزشکیان و رأی اعتماد به تمام وزیران او را نمیتوانند درک وهضم کنند و به این و آن پنجه میکشند.
رییس جمهوری جدی ایران در کنفرانس خبری تا توانست پل زد و مخالفان او کمافیالسابق دست در کار دیوار کشیاند. پروژه خالصسازی شکستخورده، اسب زین شدهای در کار نیست و پای آن در گِل است. اعتماد کثیری از مردم را از دست دادهاند تا جایی که 50 درصد در انتخابات شرکت نکردند و 30 درصد امیدی به اصلاح دارند و اینها با همان 20 درصد هوادار و پایگاه اجتماعی می خواهند جلو بروند و شدنی نیست.
پروژۀ مخالفان او هم مشخص است. دیوار بکشند. هر جا یک مرز و دیوار می کشند.خودی و غیر خودی میکنند و حاصل میشود ناکارآمدانی که خودشان به خودشان وام کلام میدهند و چای دبش مینوشند و خانۀ متری 10 میلیونی در تهران را سه ساله به 80 میلیون میرسانند و به جای عرق شرم از کارنامهشان دست از هیاهو برنمیدارند.
انتخاب زمان اولین نشست خبری بسیار هوشمندانه بود. چون اگر قبل از رأی اعتماد بود چه بسا بر موافقت مجلس با کل کابینه اثر منفی میگذاشت و اگر دیرتر و مثلا بعد از سفر هفته بعد به آمریکا گفته میشد با رسانههای خارجی مصاحبه کرد و با داخلی ها نه. (حضور مهدی سنایی در کنفرانس خبری هم نشان داد اگر هم جواد ظریف به نیویورک نرود او خواهد بود و می توان انتظار داشت سفری متفاوت را شاهد باشیم و به جای اکتفا به استفاده تریبونی و نطق و مصاحبه دیدارها و گفت وگوهایی هم درگیرد).
نکته اصلی اما همان دیوار و پل است و اگر بحث اخراج افغانهای غیر مجاز نبود جا داشت رییس جمهور صمیمی و شاداب یا مجری هنرمند و همکار نازنینمان این شعر زیبای نجیب بارور را بخوانند. چون کل پروژۀ پزشکیان در یک کلمه خلاصه میشود: پل. میان جامعه و حکومت. میان کارشناسان و بدنۀ اداری. میان نسل قبلی و نسل زِد و صد البته میان ایران و جهان و خروج از انزوا و پلهایی برای بازگشت کوچیدهها و جلب سرمایۀ فکری و مادی آنها:
هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید
حرف تهران و سمرقند و سرِپل بزنید
هر که از جنگ سخن گفت بخندید بر او
حرف از پنجرۀ رو به تحمّل بزنید
نه بگویید به بتهای سیاسی، نه، نه
روی گور همۀ تفرقهها گل بزنید
مُشتی از خاک و بخارا و گل از نیشابور
با هم آرید و به مخروبۀ کابُل بزنید
دختران قفس افتادۀ پامیر عزیز
گلی از باغ خراسان به دو کاکل بزنید
جام از بلخ بیارید و شراب از شیراز
مستی هر دو جهان را به تغزل بزنید
هر کجا مرزببخشید تکرار آمد
فرض با این که کشیدند دو تا پُل بزنید!
با این وصف کار پزشکیان این است که پل بزند و مخالفان دیوار بکشند. البته کاش به دیوار بسنده کنند چون دنبال تخریب پلها هم هستند. درست است که فارسیِ وفاق میشود "همدلی" اما می توان گفت وفاق چیزی نیست جز پل. کما این که خالصسازی و سه سالی که گذشت چیزی نبود جز دیوار! پزشکیان همچنان باید به دنبال پل نباشد. چون مخالفان او بی کار ننشستهاند و اگر بر انتصابات او خرده میگیرند برای آن است که دور خود او هم دیوار بکشند!