شناسهٔ خبر: 68680719 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جمله | لینک خبر

یادداشت «جمله» درخصوص فرارسیدن بهار تعلیم و تربیت و ناترازی‌های نامحسوس در آموزش و پرورش؛

ماه مهر و بی‌مهریِ فقر

چند روز تا اول مهرماه و روز بازگشایی مدارس مانده است و قطعاً بخش اعظمی از خانواده‌ها فرزندان خود را در مدارس سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم نام‌نویسی کردند و آمار رسمی که توسط وزارت آموزش و پرورش اعلام شد نیز مویّد همین موضوع است اما چیزی که آمار درخصوص آن سکوت می‌کنند این است که قیمت لوازم‌التحریر، کیف، کفش و سایر ملزومات دانش‌آموزی در مقایسه با سال گذشته رشد قابل‌توجهی داشته است، رشدی که فراتر از توان بسیاری از خانواده‌ها است و مدیران دولتی نباید چشم بر آن ببندند.

صاحب‌خبر - این روزها واژه «ناترازی» به واژه‌ای با بسامد بالا در اظهارات مدیران تبدیل شد و مدیران و همچنین کارشناسان به‌ویژه در موضوع تولید و مصرف برق و گاز این واژه را بسیار تکرار می‌کنند اما ناترازی‌های ناملموسی هم در کشور داریم که کم‌تر به چشم می‌آید یا مدیران و کارشناسان کم‌تر به آن پرداخته‌اند. به باور ما یکی از این ناترازی‌های ناملموس و مسأله‌ساز را باید در آموزش و پرورش جست‌وجو کرد و در فکر درمان آن بود به‌ویژه این‌که در آغاز مهر این ناترازی‌ها بیش از همیشه به چشم می‌آید که در ادامه به چند نمونه از آن اشاره می‌رود. این‌که بخش قابل‌توجهی از خانواده‌ها در ابتدای مهر درآمد کافی ندارند و نمی‌توانند برای فرزندان دانش‌آموز خود ملزومات آموزشی ضروری را تهیه کنند و این کودکان و نوجوانان در مدرسه با مقایسه خود و دیگر همکلاسی‌های‌شان رنج می‌برند، مقصر خانواده نیست، دولت است که نمی‌تواند تورم را مهار کند و نمی‌تواند حقوق و دستمزد را برابر با تورم افزایش دهد و در نهایت موجبات سرخوردگی آینده‌سازانی می‌شود که قرار است در دستگاه تعلیم و تربیت تبدیل به انسان‌هایی به تعبیر برخی تراز شوند و فردا را بر شانه‌های خود بگیرند. دولت‌مردان در چنین شرایطی تکلیف اخلاقی و انسانی دارند که از دانش‌آموزان طبقه ضعیف که این روزها در اقلیت هم قرار ندارند، حمایت کنند نه این‌که آنان را در این شرایط نابرابر، رها نمایند. دومین ناترازی در سطحی بالاتر در دستگاه آموزش و پرورش وجود دارد و آن این است که دستگاهی که قرار است نیروی انسانی یعنی ارزشمندترین زیرساخت برای توسعه را تأمین کند، در فصل بودجه‌ریزی دستگاهی فاقد ارزش و مصرف‌کننده دیده می‌شود که حتی نمی‌تواند سرانه مدارس دولتی را واریز کند و چند روز قبل در تهران انشعاب آب و فاضلاب چند ده مدرسه قطع شد به این خاطر که پولی نداشتند که برای بدهی خود واریز کنند. دولت و شخص رییس‌جمهور برای حل این ناترازی باید به نمایندگان کمیسیون تلفیق و همچنین دیگر نمایندگان مجلس یادآور شود که همه انسان‌هایی که رشد کردند و به کرسی‌های تصمیم‌سازی رسیدند، از آموزش و پرورش عبور کردند و به این وزارت‌خانه بدهکارند.تربیت انسان برای امروز و فردای جامعه، وظیفه و تکلیف نخست دستگاه تعلیم و تربیت است و در سند تحول بنیادین، بر نقش مدرسه در اجرای این تکلیف تأکید شده است اما مدرسه‌ای که بودجه و اعتباری ندارد که هزینه‌های حداقلی خود را پرداخت کند و برابر قانون اساسی نیز آموزش تا دیپلم، رایگان است و نمی‌توان از خانواده‌ها بابت پرداخت چنین هزینه‌هایی، پولی دریافت کرد، چگونه می‌تواند نقش‌آفرین باشد و این ناترازی را چه کسی باید جبران کند ؟ نکته سوم و ناترازی بعدی بازمانده‌های از تحصیل هستند که آمار آنان در هر سه مقطع قابل‌توجه و نگران‌کننده است. فردی که از تحصیل باز می‌ماند ناخواسته در معرض انواع آسیب‌ها قرار دارد و ریشه این بازماندن نیز در اقتصاد و معیشت خانواده است که در مواردی فرزند زیر شن قانونی خود را وارد فعالیت‌های یدی می‌کنند تا به یک نان‌آور تبدیل شود. در این زمینه نیز دولت مسئولیت دارد و لازم است اقدامی انجام دهد چون هزینه‌ای که بازماندگان از تحصیل در آینده ممکن است برای جامعه ایجاد کنند، بسیار بیشتر از هزینه حمایتِ امروز دولت از آنان است. ناترازی بعدی در عدالت آموزشی است و برابر بسیاری از آمار تأییدشده ازجمله رتبه‌های برتر کنکور امسال، بسیاری از این افراد از مدارس تیزهوشان و مدارس خاص هستند و سهم مدارس دولتی در این میان ناچیز است و این نیز تأییدی بر این مدعا است که عدالت آموزشی که یکی از راهبردهای اساسی سند تحول بنیادین است، مورد بی‌توجهی قرار دارد و این ناترازی نامحسوس نیز باید شناسایی و به‌درستی درمان شود. آخرین ناترازی وضعیت حقوق، معیشت و منزلت معلمان است که حتی با اجرای قانون رتبه‌بندی، تراز نشد و معلمی که از این نظر خود را ستم‌دیده می‌داند، نمی‌تواند حداکثر توان خود را برای آموزش و تربیت آینده‌سازان صرف کند و بخشی از توان چنین انسانی، در یأس و ناامیدی ناخواسته هدر می‌رود. تأیید و درمان این ناترازی نیز چندان دشوار نیست اگر دولت اراده‌ای برای این کار داشته باشد. اگر آموزش و پرورش این ناترازی‌ها را که ریشه تمام آن‌ها فقر است، تأیید و اقدام به درمان آن نکند، نباید از برخی اتفاقاتی که در مدارس می‌افتد گله و معلمان، دانش‌آموزان و خانواده‌ها را مقصر قلمداد کند و دامن خود را مُبرا بداند.

نظر شما