محمد قوچانی به تازگی نوشته که پزشکیان گزینه اصلی خاتمی نبوده و او بر جهانگیری تأکید داشته است. اکنون اما اختلافنظرها و تنشها در میان اصلاحطلبان، بهویژه در مورد پذیرش یا عدم پذیرش تعهدنامهای که به ادعای برخی از اعضای جبهه اصلاحات توسط مسعود پزشکیان امضا شده، به موضوعی داغ و بحثبرانگیز تبدیل شده است. این مناقشه، ابعاد جدیدی از تنشهای درونی جبهه اصلاحات را نمایان کرده است. محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، از جبهه اصلاحات درخواست کرده که اگر معتقدند مسعود پزشکیان تعهدنامهای به نفع جبهه اصلاحات امضا کرده، آن را منتشر کنند تا همگان از محتوای آن آگاه شوند. قوچانی پیشتر اعلام کرده بود که پزشکیان بهعنوان گزینه اول اصلاحطلبان انتخاب نشده بود، زیرا منشور ۱۵ مادهای خاتمی را نپذیرفته و تعهدنامه جبهه اصلاحات را نیز امضا نکرده است. این تعهدنامه، پزشکیان را ملزم میکرد که در صورت تأیید صلاحیت چند نامزد اصلاحطلب، به نفع نامزد منتخب جبهه اصلاحات کنارهگیری کند. رضا سالیانی، عضو هیأت رئیسه جبهه اصلاحات هم بلافاصله در واکنش به مطلب قوچانی در توئیتر اعلام کرد: «پذیرش منشور پیششرط هیچیک از کاندیداها نبوده است و تنها کسانی که تعهدنامه جبهه اصلاحات را پذیرفتند، در پروسه بررسی قرار گرفتند.» در سوی دیگر، غلامحسین کرباسچی، دبیرکل سابق حزب کارگزاران سازندگی این ادعاها را رد و بیان کرده است که تا جایی که او اطلاع دارد، پزشکیان هیچ تعهدنامهای به نفع جبهه اصلاحات امضا نکرده است. کرباسچی تأکید کرده است: «حتی اگر پزشکیان چیزی را امضا کرده باشد، این امضا به معنای تعهد به کنار گذاشتن تمامی نیروها به نفع اصلاحطلبان نبوده است.» او خاطرنشان کرده است: «پزشکیان به اصلاحطلب بودن خود و پذیرش برنامههای اصلاحطلبانه اذعان دارد؛ اما با رویکردهای رادیکال و حذفگرایانهای که به طرد همگان و جنگ با تمامی دنیا منجر میشود، موافق نیست.»
تکرار رابطه اصلاحات با روحانی
مناقشه بر سر تعهدنامه پزشکیان، نشاندهنده یک الگوی آشنا در جبهه اصلاحات است: تلاش برخی از جریانهای تندرو برای کنترل کامل وضعیت و حذف افرادی که بهطور کامل با آنها همسو نیستند. این جریانهای رادیکال، به جای پذیرش تنوع و انعطاف در درون جبهه اصلاحات، سعی دارند تنها از چهرههایی حمایت کنند که کاملا تحت کنترل و همسو با مواضع آنها باشند. این رویکرد انحصارگرایانه و تمایل به تصفیه نیروهای غیرهمسو، یادآور برخورد مشابهی است که با حسن روحانی نیز در گذشته انجام شد؛ اصلاحطلبان در ابتدا از روحانی حمایت قوی داشتند؛ اما با تغییر مواضع و ناتوانی او در برآوردن کامل انتظارات این جریان، به تدریج حمایتها کاهش یافت و در نهایت بسیاری از اصلاحطلبان تندرو از او فاصله گرفتند. این الگوی تکراری در رفتار جریانهای رادیکال اصلاحطلب، خطراتی جدی برای وحدت و همبستگی این جبهه به دنبال دارد. به جای پذیرش تنوع و استفاده از ظرفیتهای مختلف درون جبهه، این جریانها با رادیکالیسم و حذفگرایی، به شکافها و درگیریهای داخلی دامن میزنند که میتواند موجب تضعیف کلی حرکت اصلاحطلبانه در کشور شود. اختلافات اخیر در جبهه اصلاحات، به وضوح نشاندهنده ضرورت بازبینی در رویکردها و سیاستهای داخلی این جبهه است. برای حفظ انسجام و پیشبرد اهداف اصلاحطلبانه، نیاز به رویکردی همگرا و مبتنی بر تعامل و پذیرش تنوع دیدگاهها وجود دارد. رادیکالیسم و تلاش برای انحصارگرایی، نهتنها به تضعیف اصلاحطلبان منجر میشود، بلکه میتواند به از دست رفتن اعتماد عمومی و کاهش نفوذ این جریان در جامعه بینجامد.
مشت نمونه خروار است
میتوان گفت که این تعهدنامهها و منشورهای اجباری، به نوعی ابزار کنترل بر نامزدهای اصلاحطلب است که نهتنها محدودیتهای بسیاری برای افراد ایجاد میکند، بلکه نشاندهنده عدم تحمل برای تنوع فکری و رویکردهای متفاوت در درون جبهه اصلاحات است. این رویکرد، بیش از پیش به تضعیف جبهه اصلاحات و کاهش اعتماد عمومی به آن منجر میشود؛ چراکه نشاندهنده این است که این جبهه به جای پذیرش نقدها و دیدگاههای مختلف، به دنبال ایجاد یکدستی و حذف افرادی است که ممکن است در برخی موارد نظرات متفاوتی داشته باشند. رویکردی کاملا برخلاف رویکرد پزشکیان یا همان شعار «وفاق ملی»
یکی از نشانههای رادیکالها جانب تمامیتطلبی و خالصسازی است که نمونه اخیر «تعهدنامه» این راهبرد جبهه اصلاحات را نمایانتر کرد. تلاش برای مدیریت گزینههای انتخاباتی و جایگزینی آن با گزینه مطلوب آقای خاتمی دقیقا مصداقی عینی و بارز از این نمونه است. مشت نمونه خروار است و این فقط یک مورد از رویکرد رادیکالها در اردوگاه اصلاحطلبان است. نکته دیگر ماجرا اینجاست که آنها در زمانی این مطالب را مطرح میکنند که مسعود پزشکیان با حمایت آنها رئیسجمهور منتخب شده و مورد قبول لایههای سیاسی و اجتماعی شده است.
باید دید که طرح این شبههها از طرف رادیکالها پس از انتخابات به دنبال گرفتن چه امتیاز یا پیش بردن چه راهبردی است. آیا قرار است رابطه عشق و نفرت اصلاحات با روحانی در کیس پزشکیان هم تکرار شود؟ از طرفی این پرسش مطرح میشود که اگر پزشکیان گزینه مورد نظر خاتمی نبوده، پس چرا در انتخابات از او حمایت کرد؟ چنین پرسشهایی را میتوان با دقت بر بازی قدرت بررسی کرد. میتوان گفت که در واقع خاتمی که گزینههایش برای کاندیداتوری اقبالی نداشتند، فرصت نزدیکی پزشکیان به طیف اصلاحات را مغتنم شمرده و حال اما فرصت برای با پا پیش کشیدن و با دست پس زدن مهیاست.
محمد قوچانی خبر داد؛ پزشکیان تعهدنامه جبهه اصلاحات را امضاء نکرده است
صاحبخبر -
∎
نظر شما