حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان ، استاد حوزه علمیه، در حسینیه هدایت تهران به مناسبت ایام ماه صفر به ایراد سخنرانی پرداخت.
بخشهایی از سخنان این عالم دینی را میخوانید:
مفهوم "توفیق" بودن توبه
پروردگار مهربان توجهات ویژهای به بندگانش دارد، به ویژه به کسانی که مقصر و گناهکار هستند و به دلایل مختلف از مسیر مستقیم منحرف شدهاند و به نوعی آلوده شدهاند. او در رحمت و لطف خود، راه توبه را تا زمان برپایی قیامت برای آنها باز گذاشته است. این نشاندهنده توجه ویژه و خاص پروردگار است. حتی اگر بندگان گناهکار با وجود مقدس او قهر کنند، او ابتدا قهر نمیکند. این حقیقت از معارف الهی به دست میآید.
از حضرت نقل شده است که از زمانی که انسانها خلق شدهاند تا قیامت، وضعیت به همین صورت است و خداوند هیچگاه درب توبه را به روی کسی نمیبندد. در قرآن نیز آمده است که اگر کسی در توبه و آشتی با خدا جدی نباشد و به گناه ادامه دهد، خداوند بر اساس علم خود، راه توبه را باز نگه میدارد اما اگر ببیند که آن فرد قصد آشتی ندارد و نیت برگشتن ندارد، او را رها میکند و به حال خود میگذارد تا اجلش فرا رسد و از نعمتهای الهی بهرهمند شود.
این برخورد با کسانی که به توبه تمایل ندارند، به این معناست که خداوند با کسانی که قصد توبه و برگشتن دارند، برخوردی دیگر دارد. او به آنان توفیق توبه میدهد، فرصت توبه میدهد، توبهشان را میپذیرد و از تقصیراتشان میگذرد. در قرآن نیز آمده است که اگر گناهکار از آمرزش و رحمت خدا ناامید شود، این ناامیدی به منزله کفر است و چنین فردی از رحمت خدا دور است. خداوند میفرماید: «هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید، مگر کسانی که به کفر گراییدهاند».
حال بیایید به معنی توبه بپردازیم. توبه در زبان عربی به معنای "بازگشت" است. در قرآن، کلمه توبه و مشتقات آن به معنای بازگشت از شیطان به سوی خدا، از ظلمت به نور، از جهل به علم، از دوزخ به بهشت و از باطل به حق آمده است. توبه به معنای بازگشت به سوی خداوند و ترک گناه، با هدف اصلاح و بهبود وضعیت روحی و معنوی است.
بررسی یک روایت عجیب!
گذشته از آیات قرآن کریم، روایات عجیبی درباره توجهات و عنایات خداوند به بندگان وجود دارد که ممکن است برای بسیاری از ما ناشناخته باشد. اخیراً من در حال جستجو برای یافتن این روایات بودم و یکی از این روایات را با سند در کتاب کافی پیدا کردم. این روایت در جلد 2، صفحه 44 از کتاب کافی نقل شده است که به یکی از بزرگواران، امام صادق (ع) یا امام باقر (ع)، نسبت داده شده است. در این روایت آمده است که حضرت آدم (ع) به خداوند گفت: «خدایا، راه شیطان را به روی من باز گذاشتی و جدایی ننداختی که او نتواند به من دسترسی پیدا کند.»
این روایت ما را به این سؤال میبرد که چرا خداوند شیطان را آفرید و او را به عنوان مزاحم انسانها قرار داد. خداوند، شیطان را به عنوان یک موجود خیر خلق کرد و در خطبه قاصعه امیرالمؤمنین (ع) نیز آمده است که شیطان به طور طبیعی خیر آفریده شد. خود شیطان در قرآن گفته است که آدم را از خاک آفریدیم و او از نیرویی که هنوز کشف نشده، خلق شده است. او 6000 سال عبادت کرد و در نتیجه، خیر بود، اما به دلیل تکبر و نپذیرفتن سجده بر آدم، به شر تبدیل شد. بیشتر مفسران شیعه بر این باورند که واژه «کان» در قرآن به معنای «بود» نیست، بلکه به معنای «شد» است، یعنی او از کافران شد.
شیطان از خداوند تا قیامت مهلت گرفت و قسم خورد که بندگان خدا را گمراه کند. این نکته که شیطان به ما میگوید که از خداوند و قرآن فاصله بگیریم و ما از این دعوتها سر باز میزنیم، نشانهای از قدرت و پاداشی است که در صبر در برابر گناه و دعوت به گناه وجود دارد. طبق روایات موجود در کتابهای قدیمی مانند «روضه الوعظین» فتال نیشابوری، صبر در برابر مصیبت و گناه دارای پاداشهای زیادی است، به طوری که صبر در برابر گناه 900 برابر پاداش دارد.
این نکته بسیار مهم است که در برابر دعوت به گناه و دشمنیهایی که در درون و بیرون از ما وجود دارد، صبر کنیم و بر اصول حقایق پایبند بمانیم.
بیشتر بخوانید
صبر حضرت یوسف (ع) در برابر گناه
حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم به عنوان نمونهای از استقامت و صداقت در برابر گناه معرفی شده است. زلیخا، همسر وزیر مصر، بارها تلاش کرد تا یوسف را به گناه بکشاند. او برای مدت طولانی در کاخ خود، با استفاده از جذابیتها و دعوتهای مختلف، سعی در فریب یوسف داشت. اما یوسف هر بار مقاومت کرد و به او پاسخ داد که: پروردگار من، من را برای زنا خلق نکرده است و من برای گناه خلق نشدهام.
پس از این تلاشهای مکرر، زلیخا نهایتاً با استفاده از نفوذ خود، یوسف را به زندان انداخت. زندان او، که تحت سلطه فرعون بود، بسیار سخت و شکنجهآور بود. در این شرایط دشوار، یوسف تنها بود و هیچکس نبود که به او کمک کند. حتی اگر او میخواست به دربار شکایت کند، درباریان همه با زلیخا بودند و در نتیجه هیچکس نمیتوانست به داد او برسد.
یوسف، وقتی به زندان افتاد، در شرایطی از تاریکی و شکنجه و سختی به سر میبرد، اولین کلمهای که بر زبان آورد، «رب» بود. او گفت: «پروردگار من» و این کلمه به معنای «مالک من» و «مملوک توام» بود. یوسف با این کلمات نشان داد که تنها مالک و حامی او خداوند است و او باید تنها به دستورات خداوند عمل کند و نه به خواستههای دیگران.
یوسف حتی در این شرایط سخت و زندان تاریک، میگفت که «زندان برای من محبوبتر است از آنچه که در کاخ با زلیخا به من دعوت میشود.» او به وضوح بیان کرد که این سختیها و محدودیتها برای او بهتر از گناه و دعوتهای ناپسند است.
این ماجرا نشان میدهد که مقاومت در برابر گناه و تمسک به اصول اخلاقی حتی در شرایط سخت و دشوار میتواند به انسان ارزش و پاداش فراوانی دهد. یوسف، با استقامت و صداقت خود، در نهایت به مقام عزیز مصر رسید و از دشواریها و امتحانات عبور کرد. این داستان همچنین به ما یادآوری میکند که صبر و استقامت در برابر وسوسههای شیطان و گناه، در نهایت منجر به پاداش و موفقیت خواهد شد.
چرا خداوند شیطان را آفرید؟
سؤالی که مطرح میشود این است که چرا خداوند شیطان را آفرید و آیا او به ذات خود شیطان بود یا اینکه تبدیل به شیطان شد. در قرآن کریم، شیطان به عنوان موجودی که از خیر خلق شده و سپس تبدیل به شر شد، معرفی میشود. در حقیقت، شیطان به عنوان یک موجود با اراده آزاد آفریده شد و او تصمیم گرفت که از راه راست منحرف شود و به دشمنی با انسانها بپردازد.
خداوند شیطان را به عنوان یک امتحان و آزمون برای انسانها قرار داد تا ارزش تلاش در برابر گناه و مقاومت در برابر وسوسهها را نشان دهد. وجود شیطان به این معناست که انسانها برای نشان دادن استقامت و وفاداری به اصول اخلاقی و دینی، باید با وسوسهها و آزمونهای دشوار روبرو شوند. اگر شیطان وجود نداشت، ترک گناه به خودی خود ارزشی نداشت و امتحان و تلاش برای رعایت اصول اخلاقی و دینی نداشت.
در داستان حضرت آدم (ع)، هنگامی که او از بهشت بیرون شد، خداوند به او وعده داد که راهی را در برابر وسوسههای شیطان فراهم خواهد کرد. خداوند به حضرت آدم گفت که اگر نسل او نیت به گناه کنند، ولی آن گناه را مرتکب نشوند، گناهی در پرونده آنها ثبت نخواهد شد. این نیت جدی برای انجام گناه اگر به عمل نرسد، در پرونده افراد نوشته نمیشود. این توجه و محبت خداوند به بندگانش به معنای عطای رحمت و بخشش الهی است.
اما اگر فردی گناهی را انجام دهد، این گناه به طور کامل در پروندهاش ثبت میشود و خداوند حتی در این حالت نیز با محبت و بخشش خود به بندگانش برخورد میکند. برای مثال، اگر فردی نیت کرده باشد که عمل خیری انجام دهد، اما به هر دلیلی نتواند آن را انجام دهد، نیت خوب او به عنوان حسنه در پروندهاش ثبت میشود.
این آموزهها از قرآن و روایات اسلامی نشاندهنده رحمت و محبت گسترده خداوند به بندگانش و تأکید بر اهمیت نیتهای خوب و تلاش در مسیر اخلاقی و دینی است.
مقام اسلام حضرت ابراهیم (ع)
در داستانی که نقل میشود، حضرت ابراهیم (ع) به دستور خداوند، باید فرزندش اسماعیل (ع) را قربانی کند. اسماعیل که در سنین نوجوانی بود، با کمال آمادگی و تسلیم گفت: «ای پدر، آنچه را که پروردگار امر کرده، انجام بده.» ابراهیم (ع) کارد تیزی را برداشت و به قصد ذبح، آن را به گلوی اسماعیل نزدیک کرد، اما به دلیل شدت تیزی کارد، گلوی نازک اسماعیل بریده نمیشد. در برخی روایات آمده است که ابراهیم (ع) از این موضوع رنجید و کارد را به سنگی زد و شکست تا نشان دهد که چرا این کارد نمیتواند به هدف خود برسد. در اینجا، خداوند به ابراهیم (ع) وحی کرد که این آزمایش را به اتمام رسانده و به خاطر نیت خالص او، قربانی از بهشت پذیرفته شده است، هرچند که در عمل قربانی صورت نگرفت.
قرآن در این باره میفرماید که در قیامت، مردم از پوست بدنشان میپرسند چرا بر ضد آنها شهادت داده است. پوست بدن با صدای بلند خواهد گفت: «خدایی که هر چیزی را به سخن در میآورد، مرا به سخن درآورد.» این بدان معناست که در زمان زندگی، همه اعضای بدن به عنوان شاهد عمل خواهند کرد و در قیامت، جزای اعمال ما به وضوح بیان خواهد شد.
در همین راستا، توجه به نیتها نیز اهمیت دارد. خداوند در قرآن میفرماید که اگر کسی نیت به انجام عمل خیری کند ولی به هر دلیلی نتواند آن را انجام دهد، نیت خوب او به عنوان حسنه در پروندهاش ثبت میشود. به عبارتی دیگر، نیت خوب، حتی اگر به عمل نرسد، مورد توجه و پاداش الهی قرار میگیرد.
در این راستا، داستانی از یک روحانی در خراسان نقل شده است که هرگاه به زیارت امام رضا (ع) میرفت، نیت میکرد که زیارتش شامل حال همه موجودات، از فرشتگان و جنها تا زندهها و مردهها و حتی کسانی که هنوز به دنیا نیامدهاند، شود. او معتقد بود که اگر عمل خیری انجام شود، خداوند پاداش آن را به صورت مضاعف در پرونده فرد ثبت میکند.
همچنین، در داستانی دیگر، گروهی از تجار به همراه یک مسیحی به زیارت کربلا میروند. این مسیحی که از آلوده بودن خود نگران بود، تصمیم میگیرد که به حرم نرود و تنها در بیرون حرم بماند. او باور داشت که حتی در خارج از حرم نیز، فضا و انرژی معنوی حرم میتواند به او کمک کند و به این ترتیب، نشانهای از احترام و اعتقاد به مکانهای مقدس و مقدسات را به نمایش میگذارد.
این داستانها و آموزهها نشان میدهند که نیت خوب و تلاش در راستای اعمال خیر، حتی اگر به نتیجه نرسد، مورد توجه و پاداش الهی قرار میگیرد و اهمیت نیتها و تلاشی که در مسیر خیر انجام میشود، بسیار بالاست.
نظر شما