پریا صیعتی خبرنگار اطلاعات نوشت: رسانههای اجتماعی در اواخر قرن بیستم وارد جامعه بشری شد و روزبهروز وابستگی انسان به خود را برای تحقق و تسریع امور زندگی بیشتر و بیشتر کرد. فضای مجازی به شکلی گسترده در جایجای زندگی انسان همچون بازار کار، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و آموزش پررنگ و پررنگ تر شد؛ به طوری که فرد بدون استهلاک و بدون توجه به بعد مکانی، بیشتر امور خود را با استفاده از آن انجام می دهد. استفاده از این فضا فواید و مضرات خاص خود را دارد.
فضای مجازی در کنار این موضوع که پیشبرنده امور است، به گونهای می تواند عامل اختلال در زندگی و سلامت روان و جسم افراد نیز باشد. جذابیت فضای مجازی و رسانههای اجتماعی، سبب روی آوردن دانشآموزان و وابستگی آموزشی آن ها به این فضا شده است. طبق آمار دانشآموزان به طور متوسط روزانه ۵ تا ۹ ساعت از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند که یادگیری و شیوه زندگی دانشآموز را تحتتأثیر قرار می دهد.
درسی که دوران کرونا به ما داد
از جمله مزایای فضای مجازی برای دانشآموزان، راحت بودن محیط یادگیری، بدون رفت وآمد و جابه جایی مسافتی، راحتی و انعطاف پذیری که باعث انجام دادن و رسیدگی به سایر برنامه ها می شود، دریافت اطلاعات و ایجاد ارتباطات آسان و بهبود در یادگیری است. بهره بردن از این مزایا با عملکردی هوشمندانه و مدیریت درست توسط فرد و افراد ناظر بر این مسیر، میسر میشود و اگر اینگونه نباشد معایب فضای مجازی، نمایا نتر می شوند.
ایجاد عدم تمرکز، اعتیادآور بودن استفاده از رسانه های اجتماعی، تضعیف مدیریت زمان و تنبل شدن دانشآموزان، از معایب این فضاست.
دکتر منصوره مهدوی هزاوه، دکترای مدیریت آموزشی، پژوهشگر و نویسنده در پاسخ به این که آیا فضای مجازی در روند یادگیری دانشآموزان مؤثر است یا خیر، میگوید: قطعا با دنیایی که روز به روز دارد به سمت تکنولوژی و فضای مجازی پیش میرود، نمیتوان درافتاد؛ به ویژه که برای دانشآموزان و نوجوانان فضای مجازی از فضای حقیقی، واقعی تر است.
مدت زمانی که دانشآموزان بدون برنامه و هدف به فضای مجازی اختصاص میدهند، زمان قابلتوجهی است. شبکههای مجازی از کتاب های درسی و مدرسه جذابترند و آسانتر به دست میآیند. هر کس در فضای مجازی میتواند صفحه ای داشته باشد و خودش را ابراز کند، در کدام مدرسه این اتفاق می افتد؟ حتی می توان پرسید در کدام خانواده این اتفاق می افتد که کودک یا نوجوانی بتواند توانایی ها و احساسات خود را به آسانی و به شیوه ای که می خواهد ابراز کند؟
به عقیده من ابتدا باید دوره نوجوانی را به رسمیت بشناسیم، سپس به بازتعریف مدرسه امروزی بپردازیم. ما در مدارسمان، این دوره پر هیاهو و پر فراز ونشیب را نادیده گرفتهایم و نسبت به نیازها و علاقهمندیهای نوجوانان غفلت ورزیده ایم.
وی میافزاید: دوران همهگیری کووید ۱۹ نشان داد آموزش از طریق فضای مجازی چندان موفق عمل نکرده و آموزش چهره به چهره مؤثرتر و کارآمدتر است، اما آیا این نوع آموزش و این نوع مدارس سنتی، میتوانند با فضای مجازی که هر روز پیشرفتهتر و جذابتر میشود رقابت کنند؟ دوران همهگیری به ما آموخت که نیاز به بازنگری و شاید تحول در آموزش و پرورش داریم؛ چه از نظر برنامه درسی، چه از نظر روش های آموزش و ارزشیابی و چه از نظر نگاهمان به آینده.
سواد رسانه ای
در مسیر آموزش، بررسی نقش سواد رسانهای در کاهش آسیب های اجتماعی دانشآموزان بسیار مهم و مؤثر است و آموزش و پرورش باید در این راستا عملکردهای مفید و ثمربخشی را ابداع کند. سواد رسانهای از سوادهای دوازدهگانهای است که یادگیری آن توسط سازمان یونسکو و سایر نهادهای بین المللی و ملی مسئول در زمینه آموزش توصیه میشود و بهتر است که استفاده بهینه از فضای مجازی از دوران کودکی و در مدارس به دانشآموزان آموزش داده شود تا دچار دام های رسانه ای نشوند.
یکی از بزرگترین آسیب های شبکه های اجتماعی و مجازی، دگرگون کردن هنجارها و ارزش هاست. فضای شکل گرفته فعلی، معانی و مباحثی از جمله پدر، مادر و قانون را دگرگون کرده و تعریف و تشریح این مباحث به جوان و دانش آموز امروزی این نگاه را القا می کند که در حال حاضر، هرآنچه به منافع مادی مربوط می شود ارزشمند است. بنابراین باید بدانیم که امروزه فضای سواد رسانه ای چگونه و به چه شکلی است و چه آثاری را در پی دارد؟
دکتر علی هادوی، نویسنده، دکترای فلسفه آموزشی، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب میگوید: در رابطه با نسبت میان فضای مجازی و مدرسه باید پیش از هرچیز به ماهیت این دو توجه کنیم، یعنی ابتدا به این بیندیشیم که مدرسه به عنوان یکی از اصلیترین مؤلفههای دنیای مدرن، چرا ایجاد شده و فضای مجازی چگونه و در چه جایگاهی بخشی از زیست مدرن بشر شده است. به نظر میرسد که بتوانیم مدرسه را مکانی معرفی کنیم که بنا دارد انسان را در دوران ابتدایی زندگیاش آماده حضور در جامعه کند، اما از چه طریق؟ از دو طریق آموزش و پرورش؛ آموزش یعنی آموختن علوم و پرورش یعنی زیستن با مؤلفههای مهم جامعه در یک فضای کوچکتر و امنتر.
از سوی دیگر فضای مجازی در عصر کنونی، جایگاهی فراتر از ابزار در زندگی انسانها پیدا کرده است. بشر امروزی در فضای مجازی صرفا به دنبال ایجاد ارتباط با دیگران نیست، بلکه در فضای مجازی کار میکند، ارتباط میگیرد، خود را به عرصه عمومی معرفی میکند و بهطور خلاصه، بخشی از زندگیاش را وابسته به آن پیش میبرد.
در چنین شرایطی اگر بخواهیم نسبت میان مدرسه و فضای مجازی را تعیین و تعریف کنیم، باید جسارت به خرج دهیم و حضور تکنولوژی در مدرسه را بسیار بالاتر و جدیتر از یک ابزار آموزشی بدانیم. شاگردان باید فضای مجازی را هم بهعنوان یک موضوع مورد آموزش فراگیرند و هم بهعنوان یکی از مؤلفههای اساسی در زیست مدرن، با شیوه زیستن در آن مواجه شوند. به همین منظور فضای مجازی باید به شکل یک ساختار حاضر تعریف شود که بخشی از مدرسه درون آن رخ میدهد، درست مانند بخشی از زیست معمولی همه ما که درون فضای مجازی اتفاق میافتد.
نظام آموزشی و رسانه ای باید کاری کند که نوجوانان با نگاه ارزیابی و انتقادی به آسیب های رسانه، نگاه جدی داشته باشند. بزرگترها، معلمان و والدین باید در این مسیر حضور داشته باشند و آگاهیشان را در این بستر که به فضای حقیقی نیز مبدل شده بیشتر و بیشتر کنند تا در ارتباط با رسانه الگویی برای فرزندانشان باشند؛ چرا که اگر صرفا به عنوان مصرف کننده از این فضا استفاده کنیم آسیب هایی به همراه خواهد داشت اما اگر با نگاهی منتقدانه و تولیدی حضور داشته باشیم می توانیم بهره کافی را ببریم.
مدیریت آموزشی
مدیریت و توانایی حفظ امنیت فضای مجازی برای جامعه خصوصا کودکان باید در دستور کار مدیران باشد، زیرا عدم مدیریت نهتنها سبب ایجاد آسیب های فردی بلکه سبب ایجاد آسیب های اجتماعی و حتی تحصیلی مثل افت تحصیلی، کاهش زمان مطالعه و سرقت علمی می شود.
دکتر منصوره مهدوی هزاوه در زمینه مدیریت این فضا میگوید: ما نیاز به پرورش خلاقیت و شناسایی استعدادهای کودکان و نوجوانان داریم که از مسیرهای مختلف می توان به آن دست یافت. دمدستیترین و آسانترین راه، دسترسی به فضای مجازی است. اینجا بحث مدیریت زمان پیش میآید که آن هم در مدارس ما آموزش داده نشده است. فضای مجازی، بخشاجتنابناپذیر زندگی ماست اما همه آن نیست. خانواده و مدرسه با جذابیت هایی که در آموختن و یادگیری ایجاد میکنند، میتوانند به دانشآموزان بیاموزند که چگونه به مدیریت فضای مجازی بپردازند.
از جمله راهکارهایی که می توان در این زمینه به کار برد، این است که پژوهش های کامل و جامعی در سطح ملی انجام شود و عمق و زوایای مسأله را کاملا بشکافیم تا پی ببریم با چه پدیده و دنیایی مواجه هستیم. در این مسیر به کارهای زودبازده نیازمندیم، چرا که در این صورت، طراحی بسته های آموزشی متناسب با هر کدام از کنشگران یعنی والدین، معلمان و دانش آموزان، همزمان میسر خواهد شد و اگر تولیدات سالمی داشته باشیم و فرهنگ سازی کنیم جواب بهتری خواهیم گرفت.
دکتر مهدوی هزاوه در پایان راهکارهایی در این مورد بیان میکند و میگوید: یادگیری و آموزش در مدرسه و خانواده و سایر محیطهای علمی باید بهقدری جذاب باشد که بتوان بیخیال فضای مجازی شد یا حضور در آن را کنترل کرد. اجازه بدهید برایتان یک مثال از آزمایشگاه های علوم در کشور هلند بیاورم. دانشآموزان هفته ای یکبار اجازه دارند از آزمایشگاهی بازدید کنند که هفت اتاق دارد و هر بار با انجام یک آزمایش گروهی درست، کلید اتاق بعدی در اختیار آنها قرار میگیرد و دانشآموزان به اتاق دوم هدایت میشوند. آنها با تلاش جمعی، تفکر و جستجو مرحله به مرحله پیش می روند تا بتوانند به اتاق هفتم برسند. در کشور ما برنامههای جامعی که بتواند آموزش را به شیوه ای جذاب هدایت کند، کم یا خاص مدارس غیرانتفاعی و ویژه است.
ما ظرفیت بالقوه ای از فرهنگ و ادبیات کشورمان در اختیارداریم که آن را به غیرجذابترین شکل ارائه میدهیم. مثلا دانشآموز یک بیت از حافظ میخواند و باید انواع آرایههای آن را مشخص کند و بعد معنیاش را به نثر بنویسد. این یکی از رویدادهای عجیب آموزشی است که انگار به عمد داریم دانشآموزان را با شعر و ادبیات فارسی بیگانه میکنیم و اجازه نمیدهیم از آن لذت ببرند. در بسیاری از موارد، مطالب کتابهای درسی ناکافی هستند که به خاطر فهم آنها باید کتابی با سهبرابر حجم آن تولید و از طریق مافیای کتابهای کمکآموزشی فروخته شود.
این داستان ناعادلانه باید تمام شود، وگرنه مدرسه از فضای مجازی شکست میخورد و دانشآموز علاقهمندیاش را به مدرسه از دست میدهد. هرچه برنامههای درسی ما به سمت برنامههای منطبق با زندگی روزانه پیش برود و مدارس ما از آموزش سنتی فاصله بگیرند، می توانیم امیدوار باشیم تعادلی بین فضای مجازی و فضای واقعی به وجود بیاید. امیدواریم تجربههای دوران همهگیری که در آن تقریبا حدود یک سال و نیم، آموزش از طریق فضای مجازی صورت گرفت، بتواند کمک کند تا متخصصان، به طراحی آموزش ترکیبی خلاق و جذاب رو بیاورند.
پریا صیعتی خبرنگار اطلاعات نوشت: رسانههای اجتماعی در اواخر قرن بیستم وارد جامعه بشری شد و روزبهروز وابستگی انسان به خود را برای تحقق و تسریع امور زندگی بیشتر و بیشتر کرد. فضای مجازی به شکلی گسترده در جایجای زندگی انسان همچون بازار کار، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و آموزش پررنگ و پررنگ تر شد؛ به طوری که فرد بدون استهلاک و بدون توجه به بعد مکانی، بیشتر امور خود را با استفاده از آن انجام می دهد. استفاده از این فضا فواید و مضرات خاص خود را دارد.
فضای مجازی در کنار این موضوع که پیشبرنده امور است، به گونهای می تواند عامل اختلال در زندگی و سلامت روان و جسم افراد نیز باشد. جذابیت فضای مجازی و رسانههای اجتماعی، سبب روی آوردن دانشآموزان و وابستگی آموزشی آن ها به این فضا شده است. طبق آمار دانشآموزان به طور متوسط روزانه ۵ تا ۹ ساعت از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند که یادگیری و شیوه زندگی دانشآموز را تحتتأثیر قرار می دهد.
درسی که دوران کرونا به ما داد
از جمله مزایای فضای مجازی برای دانشآموزان، راحت بودن محیط یادگیری، بدون رفت وآمد و جابه جایی مسافتی، راحتی و انعطاف پذیری که باعث انجام دادن و رسیدگی به سایر برنامه ها می شود، دریافت اطلاعات و ایجاد ارتباطات آسان و بهبود در یادگیری است. بهره بردن از این مزایا با عملکردی هوشمندانه و مدیریت درست توسط فرد و افراد ناظر بر این مسیر، میسر میشود و اگر اینگونه نباشد معایب فضای مجازی، نمایا نتر می شوند.
ایجاد عدم تمرکز، اعتیادآور بودن استفاده از رسانه های اجتماعی، تضعیف مدیریت زمان و تنبل شدن دانشآموزان، از معایب این فضاست.
دکتر منصوره مهدوی هزاوه، دکترای مدیریت آموزشی، پژوهشگر و نویسنده در پاسخ به این که آیا فضای مجازی در روند یادگیری دانشآموزان مؤثر است یا خیر، میگوید: قطعا با دنیایی که روز به روز دارد به سمت تکنولوژی و فضای مجازی پیش میرود، نمیتوان درافتاد؛ به ویژه که برای دانشآموزان و نوجوانان فضای مجازی از فضای حقیقی، واقعی تر است.
مدت زمانی که دانشآموزان بدون برنامه و هدف به فضای مجازی اختصاص میدهند، زمان قابلتوجهی است. شبکههای مجازی از کتاب های درسی و مدرسه جذابترند و آسانتر به دست میآیند. هر کس در فضای مجازی میتواند صفحه ای داشته باشد و خودش را ابراز کند، در کدام مدرسه این اتفاق می افتد؟ حتی می توان پرسید در کدام خانواده این اتفاق می افتد که کودک یا نوجوانی بتواند توانایی ها و احساسات خود را به آسانی و به شیوه ای که می خواهد ابراز کند؟
به عقیده من ابتدا باید دوره نوجوانی را به رسمیت بشناسیم، سپس به بازتعریف مدرسه امروزی بپردازیم. ما در مدارسمان، این دوره پر هیاهو و پر فراز ونشیب را نادیده گرفتهایم و نسبت به نیازها و علاقهمندیهای نوجوانان غفلت ورزیده ایم.
وی میافزاید: دوران همهگیری کووید ۱۹ نشان داد آموزش از طریق فضای مجازی چندان موفق عمل نکرده و آموزش چهره به چهره مؤثرتر و کارآمدتر است، اما آیا این نوع آموزش و این نوع مدارس سنتی، میتوانند با فضای مجازی که هر روز پیشرفتهتر و جذابتر میشود رقابت کنند؟ دوران همهگیری به ما آموخت که نیاز به بازنگری و شاید تحول در آموزش و پرورش داریم؛ چه از نظر برنامه درسی، چه از نظر روش های آموزش و ارزشیابی و چه از نظر نگاهمان به آینده.
سواد رسانه ای
در مسیر آموزش، بررسی نقش سواد رسانهای در کاهش آسیب های اجتماعی دانشآموزان بسیار مهم و مؤثر است و آموزش و پرورش باید در این راستا عملکردهای مفید و ثمربخشی را ابداع کند. سواد رسانهای از سوادهای دوازدهگانهای است که یادگیری آن توسط سازمان یونسکو و سایر نهادهای بین المللی و ملی مسئول در زمینه آموزش توصیه میشود و بهتر است که استفاده بهینه از فضای مجازی از دوران کودکی و در مدارس به دانشآموزان آموزش داده شود تا دچار دام های رسانه ای نشوند.
یکی از بزرگترین آسیب های شبکه های اجتماعی و مجازی، دگرگون کردن هنجارها و ارزش هاست. فضای شکل گرفته فعلی، معانی و مباحثی از جمله پدر، مادر و قانون را دگرگون کرده و تعریف و تشریح این مباحث به جوان و دانش آموز امروزی این نگاه را القا می کند که در حال حاضر، هرآنچه به منافع مادی مربوط می شود ارزشمند است. بنابراین باید بدانیم که امروزه فضای سواد رسانه ای چگونه و به چه شکلی است و چه آثاری را در پی دارد؟
دکتر علی هادوی، نویسنده، دکترای فلسفه آموزشی، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب میگوید: در رابطه با نسبت میان فضای مجازی و مدرسه باید پیش از هرچیز به ماهیت این دو توجه کنیم، یعنی ابتدا به این بیندیشیم که مدرسه به عنوان یکی از اصلیترین مؤلفههای دنیای مدرن، چرا ایجاد شده و فضای مجازی چگونه و در چه جایگاهی بخشی از زیست مدرن بشر شده است. به نظر میرسد که بتوانیم مدرسه را مکانی معرفی کنیم که بنا دارد انسان را در دوران ابتدایی زندگیاش آماده حضور در جامعه کند، اما از چه طریق؟ از دو طریق آموزش و پرورش؛ آموزش یعنی آموختن علوم و پرورش یعنی زیستن با مؤلفههای مهم جامعه در یک فضای کوچکتر و امنتر.
از سوی دیگر فضای مجازی در عصر کنونی، جایگاهی فراتر از ابزار در زندگی انسانها پیدا کرده است. بشر امروزی در فضای مجازی صرفا به دنبال ایجاد ارتباط با دیگران نیست، بلکه در فضای مجازی کار میکند، ارتباط میگیرد، خود را به عرصه عمومی معرفی میکند و بهطور خلاصه، بخشی از زندگیاش را وابسته به آن پیش میبرد.
در چنین شرایطی اگر بخواهیم نسبت میان مدرسه و فضای مجازی را تعیین و تعریف کنیم، باید جسارت به خرج دهیم و حضور تکنولوژی در مدرسه را بسیار بالاتر و جدیتر از یک ابزار آموزشی بدانیم. شاگردان باید فضای مجازی را هم بهعنوان یک موضوع مورد آموزش فراگیرند و هم بهعنوان یکی از مؤلفههای اساسی در زیست مدرن، با شیوه زیستن در آن مواجه شوند. به همین منظور فضای مجازی باید به شکل یک ساختار حاضر تعریف شود که بخشی از مدرسه درون آن رخ میدهد، درست مانند بخشی از زیست معمولی همه ما که درون فضای مجازی اتفاق میافتد.
نظام آموزشی و رسانه ای باید کاری کند که نوجوانان با نگاه ارزیابی و انتقادی به آسیب های رسانه، نگاه جدی داشته باشند. بزرگترها، معلمان و والدین باید در این مسیر حضور داشته باشند و آگاهیشان را در این بستر که به فضای حقیقی نیز مبدل شده بیشتر و بیشتر کنند تا در ارتباط با رسانه الگویی برای فرزندانشان باشند؛ چرا که اگر صرفا به عنوان مصرف کننده از این فضا استفاده کنیم آسیب هایی به همراه خواهد داشت اما اگر با نگاهی منتقدانه و تولیدی حضور داشته باشیم می توانیم بهره کافی را ببریم.
مدیریت آموزشی
مدیریت و توانایی حفظ امنیت فضای مجازی برای جامعه خصوصا کودکان باید در دستور کار مدیران باشد، زیرا عدم مدیریت نهتنها سبب ایجاد آسیب های فردی بلکه سبب ایجاد آسیب های اجتماعی و حتی تحصیلی مثل افت تحصیلی، کاهش زمان مطالعه و سرقت علمی می شود.
دکتر منصوره مهدوی هزاوه در زمینه مدیریت این فضا میگوید: ما نیاز به پرورش خلاقیت و شناسایی استعدادهای کودکان و نوجوانان داریم که از مسیرهای مختلف می توان به آن دست یافت. دمدستیترین و آسانترین راه، دسترسی به فضای مجازی است. اینجا بحث مدیریت زمان پیش میآید که آن هم در مدارس ما آموزش داده نشده است. فضای مجازی، بخشاجتنابناپذیر زندگی ماست اما همه آن نیست. خانواده و مدرسه با جذابیت هایی که در آموختن و یادگیری ایجاد میکنند، میتوانند به دانشآموزان بیاموزند که چگونه به مدیریت فضای مجازی بپردازند.
از جمله راهکارهایی که می توان در این زمینه به کار برد، این است که پژوهش های کامل و جامعی در سطح ملی انجام شود و عمق و زوایای مسأله را کاملا بشکافیم تا پی ببریم با چه پدیده و دنیایی مواجه هستیم. در این مسیر به کارهای زودبازده نیازمندیم، چرا که در این صورت، طراحی بسته های آموزشی متناسب با هر کدام از کنشگران یعنی والدین، معلمان و دانش آموزان، همزمان میسر خواهد شد و اگر تولیدات سالمی داشته باشیم و فرهنگ سازی کنیم جواب بهتری خواهیم گرفت.
دکتر مهدوی هزاوه در پایان راهکارهایی در این مورد بیان میکند و میگوید: یادگیری و آموزش در مدرسه و خانواده و سایر محیطهای علمی باید بهقدری جذاب باشد که بتوان بیخیال فضای مجازی شد یا حضور در آن را کنترل کرد. اجازه بدهید برایتان یک مثال از آزمایشگاه های علوم در کشور هلند بیاورم. دانشآموزان هفته ای یکبار اجازه دارند از آزمایشگاهی بازدید کنند که هفت اتاق دارد و هر بار با انجام یک آزمایش گروهی درست، کلید اتاق بعدی در اختیار آنها قرار میگیرد و دانشآموزان به اتاق دوم هدایت میشوند. آنها با تلاش جمعی، تفکر و جستجو مرحله به مرحله پیش می روند تا بتوانند به اتاق هفتم برسند. در کشور ما برنامههای جامعی که بتواند آموزش را به شیوه ای جذاب هدایت کند، کم یا خاص مدارس غیرانتفاعی و ویژه است.
ما ظرفیت بالقوه ای از فرهنگ و ادبیات کشورمان در اختیارداریم که آن را به غیرجذابترین شکل ارائه میدهیم. مثلا دانشآموز یک بیت از حافظ میخواند و باید انواع آرایههای آن را مشخص کند و بعد معنیاش را به نثر بنویسد. این یکی از رویدادهای عجیب آموزشی است که انگار به عمد داریم دانشآموزان را با شعر و ادبیات فارسی بیگانه میکنیم و اجازه نمیدهیم از آن لذت ببرند. در بسیاری از موارد، مطالب کتابهای درسی ناکافی هستند که به خاطر فهم آنها باید کتابی با سهبرابر حجم آن تولید و از طریق مافیای کتابهای کمکآموزشی فروخته شود.
این داستان ناعادلانه باید تمام شود، وگرنه مدرسه از فضای مجازی شکست میخورد و دانشآموز علاقهمندیاش را به مدرسه از دست میدهد. هرچه برنامههای درسی ما به سمت برنامههای منطبق با زندگی روزانه پیش برود و مدارس ما از آموزش سنتی فاصله بگیرند، می توانیم امیدوار باشیم تعادلی بین فضای مجازی و فضای واقعی به وجود بیاید. امیدواریم تجربههای دوران همهگیری که در آن تقریبا حدود یک سال و نیم، آموزش از طریق فضای مجازی صورت گرفت، بتواند کمک کند تا متخصصان، به طراحی آموزش ترکیبی خلاق و جذاب رو بیاورند.
نظر شما