به گزارش شهدای ایران ، امروز هفتم شهریور چهل و ششمین سالروز شکسته شدن بایکوت تصویری حضرت آیت الله سید روح الله موسوی خمینی در روزنامه کیهان در سال ۱۳۵۷ است.
با آغاز رسمی مبارزات سیاسی رهبر نهضت اسلامی ایران از آخرین ماه بهار ۱۳۴۲ بایکوت و سکوت کامل خبری هم در روزنامه های عصر پهلوی حاکم شد. کیهان و اطلاعات و بقیه روزنامه ها و نشریات رژیم پهلوی به شدت از سوی ساواک تحت فشار قرار گرفتند تا هیچ گزارش، خبر یا تصویری از امام خمینی و مبارزه ایشان علیه ظلم و ستم عوامل و عناصر رژیم منتشر نکنند.
این وضعیت تا آخرین سال حکومت پهلوی ادامه داشت اما در آخرین ماه پاییز این سال اتفاق بی سابقه و عجیبی افتاد. کیهان شماره ۱۰ هزار و ۵۵۱ برای اولین بار عکس امام خمینی رهبر نهضت اسلامی ایران را منتشر کرد، رهبری که مبارزات ضد پهلوی را از پاییز ۱۳۴۱ با اعتراض رسمی به تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی دولت اسدالله اَعلم آغاز کرد.
عکس امام به صورت تمام قد در دو ستون سمت چپ صفحه اول - روی جلد - کیهان چاپ شد. جالب تر آنکه این عکس همراه با تیتر بسیار درشت «مذاکره برای بازگشت حضرت آیت الله العظمی خمینی» که تقریبا تمام صفحه روی جلد روزنامه را گرفته بود، چاپ شد.
شروع ماجرا
قبل از فراگیر شدن شبکه های رادیویی و تلویزیونی و روزنامه ها و نشریات در ایران عهد پهلوی پسر، دو روزنامه پرتیراژ اطلاعات و کیهان تحت کنترل دستگاه حاکمه، اخبار دربار و دیوان پهلوی و سایر اتفاقات کشور را با آب و تاب بسیار منتشر می کردند.
تقریبا تمام صفحات این دو روزنامه تا سال ۱۳۵۷ پر بود از دستاوردهای دربار پهلوی و اصلا نام و اثری از روحانی مبارزی که نسبت به تصمیمات و اقدامات خلاف شرع و عرف قدرت حاکمه انتقاد و اعتراض می کرد، وجود نداشت. روحانی مبارزی به اسم آقا سید روح الله که دامنه اعتراضاتش به رژیم به ویژه بعد از اعتراض به لایحه کاپیتولاسیون و قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با شدت بیشتری ادامه یافت.
طی سال های سلطنت شاه پسر در ایران به جز اشاره هایی کوتاه و پراکنده و فاقد عکس و تصویر، انعکاس چندانی از اخبار ایشان در این روزنامه ها و حتی آژانس خبری پارس که از سال ۱۳۱۳ تاسیس شده بود و بعدها به ایرنا تغییر نام داد، وجود نداشت.
پس از برخورد شدید حکومت با طلاب و مردم در فروردین ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه قم و شکل گیری قیام عمومی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و افزایش دستگیری ها و زندانی های سیاسی رژیم، بایکوت خبری و تصویری امام خمینی در دستور کار نهادهای امنیتی، طلاعاتی و انتظامی رژیم قرار گرفت.
ساواک و شهربانی کل کشور در ابلاغیه های شان به روزنامه ها و جراید شهربانی به شدت بر رعایت این مهم نظارت داشتند.
این وضعیت با تبعید امام به شهر آنکارا و بعد بورسای ترکیه واقع در ۴۷۰ کیلومتری این شهر در آبان ۱۳۴۳ تشدید شد و رادیو تلویزیون و رسانه های مکتوب مجبور به اجرای دستورات ساواک و شهربانی شدند آنها نیز از چاپ و انتشار هرگونه عکس یا خبری از امام خمینی به شدت اجتناب کردند.
اما شماره ۱۰۵۵۱ کیهان اتفاق عجیبی را به نمایش گذاشت.
عکس آقا روح الله برای اولین بار در عمر نظام پهلوی در ایران به صورت تمام قد در دو ستون سمت چپ صفحه اول - روی جلد - کیهان چاپ شد. از آن جالب تر اینکه این عکس همراه با تیتر بسیار درشت «مذاکره برای بازگشت حضرت آیت الله العظمی خمینی» که تقریبا تمام صفحه روی جلد روزنامه را گرفته بود، چاپ شد.
در قسمت پایینی این تیتر بسیار درشت، با تیتر کوچکتری نوشته شد: «گزارش های غیر رسمی حاکی است؛ هیاتی از طرف دولت عازم نجف شد.» و باز در تیتر دیگری چاپ شد: «هیات اعزامی می کوشد نظر موافق آیتالله العظمی خمینی را برای بازگشت جلب کند.»
هر چند که خبر منتشر شده صحت نداشت و برداشت اشتباه خبرنگار کیهان از اقدام دولت وقت پهلوی بود، اما چاپ عکس امام تابو را شکست و هر چه نهضت انقلاب به بهمن ۱۳۵۷ نزدیکتر شد، سهم امام خمینی از تصاویر و اخبار روزنامه کیهان و بعد اطلاعات بیشتر و بیشتر شد.
روزی که بایکوت انتشار عکس امام خمینی شکست
مصطفی مصباح زاده
خاطره بنیانگذار
ماجرای چاپ عکس و خبر امام چه بود؟
جواب این سوال را مصطفی مصباحزاده از بنیانگذاران و سردبیران روزنامه کیهان در عصر پهلوی و نماینده مجلس شورای ملی در تابستان ۱۳۷۷ داد.
او جواب این سوال را ۸ سال قبل از مرگش در کالیفرنیای آمریکا به خبرنگار مجله «ایراننامه» داد.
بنیانگذار وقت روزنامه کیهان در گفت و گو با این نشریه گفت: «در مورد چاپ عکس آیتالله خمینی، خودتان بهتر میدانید که وقتی خبر مهم باشد با عکس چاپ میشود. نمیدانم به چه علتی در این مورد غفلت شده بود، شاید به دلیل اشاره مقامات امنیتی، که کیهان از ابتدا خبرهای مربوط به آیتالله خمینی را بدون عکس چاپ میکرد. در عین حال خودمان متوجه بودیم که بزودی باید به شکلی این عکس را چاپ بکنیم که این غفلت را جبران کرده باشیم، ... ولی برای اینکه دردسر کمتری داشته باشیم با روزنامه اطلاعات قرار گذاشتیم که هر وقت بخواهیم عکس را چاپ کنیم با هم این کار را بکنیم.
تصور میکنم روز نهم یا دهم شهریور ۵۷ ماه بود که کیهان به دستم رسید و دیدم عکس آیتالله، نه تمام صفحه ولی بزرگ و با آب و تاب، چاپ شده است. با خودم گفتم چه شده، چه اتفاقی افتاده که این عکس چاپ شده است؟ من آن روز تا ساعت ۲ بعدازظهر در کیهان بودم و کسی صحبت از چاپ عکس نمیکرد.
به کیهان رفتم و دیدم قضیه از این قرار است؛ در آن روزها شایعات بسیار بود. یکی از این شایعهها که هر روز زیادتر میشد این بود که دولت جعفر شریف امامی با آیتالله خمینی مشغول مذاکره است که ایشان به ایران برگردند.
روزی که بایکوت انتشار عکس امام خمینی شکست
همزمان با این شایعه روزی یک هواپیما به بغداد میرود و شایعه این بود که هواپیما به بغداد رفته است که آیتالله خمینی را به تهران بیاورد. خبرنگار کیهان آن روز به نخستوزیری میرود که در خصوص این شایعه خبری بدست آورد. بعدازظهر دیر وقت نخستوزیر به دفترش میآید. در سرسرای نخستوزیری خبرنگار ما شریف امامی، نخستوزیر را میبیند و سؤال میکند که «آیا این خبر درست است که امروز یک هواپیما به بغداد رفته تا آیتالله خمینی را به تهران بیاورد؟» نخستوزیر جوابی نمیدهد و تبسم میکند.
خبرنگار کیهان این تبسم نخستوزیر را پاسخ مثبت تلقی میکند و سراسیمه به کیهان میرود و خبر اختصاصی خودش را میدهد. کیهان هم به تصور اینکه خبر اختصاصی بدست آورده است آن را با آب و تاب چاپ میکند و آن سر و صدای بیسابقه را به راه میاندازد و از هول حلیم توی دیگ میافتد.
آنچه از این خبر درست بود فقط این بود که آن روز هواپیمایی به بغداد رفته ولی نه برای آوردن آیتالله خمینی ولی برای آوردن آشوری نامی که به اتهام آتش زدن سینما رکس آبادان دستگیر شده بود.
در این تردید ندارم که شاهنشاه از دیدن آن شماره کیهان بسیار ناراحت شدند. من سعی کردم حقیقت را همان طور که اتفاق افتاده بود به عرض برسانم ولی نمیدانم ایشان باور فرمودند یا نه. دولت و نظامیان هر دو بسیار ناراحت و عصبانی بودند، من همیشه بار این مسئولیت را به دوش کشیدهام و خواهم کشید.
ولی نکتهای را که به عنوان نتیجهگیری اصلی از این بحث میخواهم یادآور شوم این است که راه کیهان از روز اول انتشار روزنامه در طول سالها در جریان رستاخیز ملی و بعد از آن همان راه سرمقاله اول ما بود. ما ایران را برای ایرانی میخواستیم. ایران آباد، آزاد و متکی به خود را آرزو میکردیم.
خاطره پروفسور
پروفسور موریو اونو مدیر موسسه ژاپن برای پژوهش در ایران و غرب آسیا و استاد مؤسسه فرهنگ خاوری دانشگاه تویو ژاپن در کتاب خاطراتش تحت عنوان «سال ۱۳۵۷ در ایران بودم»، نوشت: «در روز سهشنبه ۲۹ اوت (۷ شهریور) دو روزنامه بزرگ عصر، کیهان و اطلاعات گزارش بلندبالای دست اولی درباره آیتالله خمینی که به عراق تبعید شده بود، انتشار دادند.
دیدم که روزنامه کیهان با تیتر بزرگ در بالای صفحه اول خود نوشته بود «مذاکره برای بازگشت حضرت آیتالله العظمی خمینی» و افزوده بود که هنوز در اینباره اعلام رسمی نشده اما هیاتی از سوی دولت اعزام شده است. این روزنامه برای نخستینبار تصویر بزرگی از آیتالله خمینی چاپ کرده بود.
تا آن زمان آیتالله خمینی برای مردم چهرهای آشنا بود اما انتشار تصویر وی مجاز نبود. در این روز به ناگاه نام و تصویر آیتالله خمینی برابر نظر همه روزنامهخوانها آمد.
حکومت شاه گزارش اعزام هیاتی برای ملاقات با آیتالله خمینی را تأیید نکرد اما در این که میکوشید با آیتالله تماس بگیرد و به مصالحهای برسد، جرأت انکار نداشت.
این وضعیت میرساند که حکومت شاه ناگزیر شده که دیگر بار نزد ملت اعتراف کند که آیتالله خمینی کانون جنبش ضدحکومتی بوده است. نخستین بار بود که تصویر آیتالله خمینی را میدیدم. این صفحه روزنامه، این احساس را برایم ایجاد کرد که کسی که تا آن زمان در سایه پنهان بود، چهره نموده است و از وی انتظاری بیاندازه داریم.
قیام ۱۵ خرداد را به یاد میآورم که ۱۵ سال پیش روی داد. به احتمال، به همین علت بود که درباره گزارش چاپ شده با تیتر درشت آن روز و تصویر چهرهای که نخستین بار دیدم در یادداشت آن روز چیزی ننوشتم چون گیج و سردرگُم شده بودم.»
منابع:
روزنامه کیهان، شماره ۱۰۵۵۱، هفتم شهریور ۱۳۵۷
اونو، موریو، سال ۱۳۵۷ در ایران بودم، (انقلاب اسلامی به روایت انو موریو)
دکتر هاشم رجبزاده، تهران، انتشارات طهوری، ۱۳۹۶، ۲۵۸صفحه
*ایسنا
∎
نظر شما