شناسهٔ خبر: 68376681 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

«پیشرفت» به‌جای «توسعه» چرا؟

درست در زمانی که رئیس‌جمهور برگزیده برای اولین‌بار در تاریخ بعد از انقلاب، برنامه خود را اجرای یک سند قانونی یعنی برنامه هفتم، قرار داده و از دادن برنامه خاص و متداول خودداری کرده، آن سند قانونی دچار تغییر عنوانی تاریخی شده و از «توسعه» به «پیشرفت» تغییر نام داده است.

صاحب‌خبر -

درست در زمانی که رئیس‌جمهور برگزیده برای اولین‌بار در تاریخ بعد از انقلاب، برنامه خود را اجرای یک سند قانونی یعنی برنامه هفتم، قرار داده و از دادن برنامه خاص و متداول خودداری کرده، آن سند قانونی دچار تغییر عنوانی تاریخی شده و از «توسعه» به «پیشرفت» تغییر نام داده است. در اهمیت این تغییر عنوان که به نظر می‌رسد بیانگر میل به تغییری گفتمانی در فرایند سیاست‌گذاری‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور است و بعضا از هم‌اکنون نشانه‌هایی از آن را می‌توان دید، لازم است به نکاتی اشاره شود:

1- اقتصاد ایران، بنا به دلایلی درست یا غلط، اقتصادی برنامه‌ای است. قبل از انقلاب پنج برنامه «عمرانی» از سال 1328 تدوین شد و اجرا شد و البته برنامه ششمی نیز تدوین شده و به سبب انقلاب اجرا نشد (برنامه‌ای که هدف از آن رسیدن به «تمدن بزرگ» و هم‌ترازشدن با کشورهای فرانسه، انگلیس و ایتالیا به لحاظ سطح پیشرفت صنعتی و رفاه اجتماعی تا سال 2000 میلادی 1380 خورشیدی بود). پس از انقلاب و پایان جنگ و از سال 1368 شش برنامه «توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی» تدوین و اجرا شد. برنامه هفتم که امسال، سال شروع آن است به‌جای «توسعه»، پسوند «پیشرفت» گرفت. قبل از آن در سال 1400 نیز «الگوی اسلامی _ ایرانی پیشرفت» تدوین شد که در ادامه سند چشم‌انداز 1404 قرار دارد و مقرر است ایران را با گذار از مراحلی پنج‌گانه (انقلاب اسلامی، حکومت اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی) در سال 1444، به کشوری پیشرفته و «در میان پنج کشور پیشرفته جهان در تولید اندیشه، علم و فناوری» جای دهد. تغییر پسوند «عمرانی» به «توسعه» در برنامه‌های پس از انقلاب و سپس پسوند «پیشرفت» در برنامه هفتم را شاید بتوان این‌گونه تحلیل کرد که اگر «برنامه‌های عمرانی» در جهت آرمان ترقی و تداوم مدرنیزاسیونی بود که از ابتدای قرن و پس از توقف مشروطه در ایستگاه ساخت دولت مطلقه و ایجاد برخی مبانی اقتصاد مدرن در کنار ایجاد انحصار و... شکل گرفت، پسوند «توسعه» بیانگر خواست تحولی کیفی و نه فقط کمی در زندگی انسان ایرانی بود، چراکه اگر رشد صرفا افزایش عددی تولید و گستره توزیع و... است، «توسعه» تحولی کیفی و فراروی از ساختار موجود و تغییر ارزش‌ها و الگوهای زندگی فردی و اجتماعی است. در این نگرش به توسعه، «پیشرفت» صرفا افزایش کمی به‌اضافه حد نامحسوسی از ارتقای کیفی اما در همان ساختار موجود است. این تعریف مثبت و متعالی از «توسعه» و تخفیف «پیشرفت» در برداشتی دیگر اما پذیرفته‌شده و مقبول نیست، بلکه «توسعه» امری مذموم و بیانگر غرب‌زدگی و ضدیت با ارزش‌های دینی و ملی و... قلمداد می‌شود.

طبق این تلقی، روند «توسعه» در کشورمان، نوعی استعمار فرامدرن و در تضاد با الگوی پیشرفت بومی کشور و در تقابل با «جبهه مستضعفان و محرومان و تأمین عدالت اجتماعی و توزیعی» بوده است. در الگوی «پیشرفت»، عدالت «نه امری متأخر و ترمیمی»، بلکه «امری متقدم و مبنایی» است که «برخلاف الگوهای مبتنی‌بر ماتریالیسم و سکولاریسم و... که فقط خود را متکفل رشد مادی انسان می‌بیند، رشد توأمان مادی و... عزت، انسانیت و نوع‌دوستی» را دنبال می‌کند (فرهیختگان آنلاین؛ 1/10/1397). بر همین اساس برنامه هفتم، برنامه «پیشرفت» و نه «توسعه» نام گرفت تا تغییر جهتی گفتمانی و ایدئولوژیک را نمایندگی کند که «عدالت توزیعی» در آن برجسته و تحقق آن پیش‌زمینه هر اقدامی است.

2- رئیس‌جمهور و بسیاری از اعضای کابینه در سخنان خود بر اصل «عدالت» تأکید بسیار داشته‌اند، به‌ویژه وزیر جدید رفاه که وجود پیوست «عدالت» در اقدامات اجرائی را امری ضروری و اساسی دانسته است: «تاکنون پیوست عدالت برای هیچ‌‌یک از طرح‌ها و لوایح تهیه نشده...؛ برای کنترل و مهار فقر به صورت لحظه‌ای و جلوگیری از افزایش نابرابری، نیاز به اجرای این پیوست عدالت وجود دارد» (احمد میدری هنگام گرفتن رأی اعتماد). اما نسبت «عدالت» با توسعه و پیشرفت و آزادی چیست؟ آمارتیاسن، «توسعه» را به‌مثابه «آزادی» و حذف ناآزادی‌ها و افزایش دامنه انتخاب انسان‌ها و تحقق «عدالت اجتماعی» می‌داند.

تعریفی از «توسعه» که در کنفرانس هزاره سازمان ملل نیز از سوی رهبران 191 کشور جهان با اهدافی همچون ریشه‌کن‌کردن فقر مطلق و گرسنگی، دستیابی به آموزش ابتدایی، ترویج برابری جنسیتی، کاهش مرگ‌ومیر کودکان، بهبود تندرستی مادران و مبارزه با بیماری‌ها، تضمین پایداری زیست‌محیطی، گسترش مشارکت جهانی برای توسعه، مورد تأیید قرار گرفت. طرفداران اقتصاد آزاد نیز به این اهداف باورمند و در تحقق آنها کوشا بوده‌اند. به اعتقاد آنان برای تغییر وضعیت ناگوار امروز باید زنجیره‌ای از تأمین حقوق مالکیت و آزادی‌های اساسی و فرصت‌های برابر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شکل بگیرد و با عدم مداخله مستقیم دولت در سازوکار بازار و کمک به کارکرد بهتر این سازوکار از طریق تقویت و گسترش رقابت و مشارکت اقتصادی و اجتماعی مردم، اقدام به حذف رانت‌ها و فسادها شود تا بتوان با رشد اقتصادی بالاتر، خدمات اجتماعی و چتر حمایتی گسترده‌تری را برای گروه‌های فقیر و سالمندان و ناتوانان شغلی ایجاد کرد. مبانی تحقق «عدالت» در این هر دو گرایش طرفداران اقتصاد آزاد و رقابتی و اقتصاد توسعه و دولت رفاه با طرفداران نظریه «پیشرفت» که اکنون دست بالا را در مراکز فکری و سیاست‌گذاری‌های کلان کشور دارند و راهبردها و اقداماتشان جز به توزیع فقر به اسم «عدالت» نمی‌انجامد، به نظر متفاوت است.

3- شاید این تقارن تاریخی بین دولتی که برنامه خود را یک سند برنامه‌ای قرار داده است و برنامه‌ای که برخلاف برنامه‌های پیش از خود از «توسعه» به «پیشرفت» تغییر نام داده است و باری ارزشی و ایدئولوژیک را حمل می‌کند، تصادفی نباشد و بیانگر همگرایی جریان‌های اقتصادی و سیاسی در کشور است که برای تغییر گفتمان نظام حکمرانی بر مداری دیگر و متفاوت با گذشته و در انداختن طرحی نو برای چند دهه آتی می‌کوشند. باید صبر کرد و دید که رویکرد دولت چهاردهم و به‌ویژه بعضی از اعضای آن به این ماجرا چه خواهد بود و با این تغییر واژگانی چگونه کنار می‌آیند و آن را در عملکرد خود چگونه  معنا می‌کنند!