فرارو- احمد سلامیه؛ اکنون که دیگر صندلیهای قدرت به دلخواه شما پُر شدهاند و آز میزهای وزارت فرونشسته است، پنجمین نامهام را برایتان مینویسم. در روند (جریان) یکی از مناظرهها، تصویری پخش شد که در آن مرد سالخورده جهاندیدهای پرسشی پرسید. شما نیز مانند هَماوَردانتان (رقیبانتان) آن را نشنیده گرفتید؛ درست بهسانِ این نامهها که نخوانده.
در این نامهام میخواهم پرسش ایشان را پیش چشم بیاورم؛ پرسیده بودند: اگر ما یک اعتراضی داشته باشیم، چه باید بکنیم که به حقِّمان برسیم؛ بی آنکه اغتشاشگر دیده شویم؟ (امیدوارم یادم چیزی از سخنِ آن جهاندیده را نادیده نگرفته باشد).
آقای پزشکیان! یادتان که هست در همان مناظرهها و واگوییهای زبانگرفتهی نارسای دور از شیواییتان، بارها گفتید: چرا یک بازنشستهای، معلّمی، پرستاری و ... که میآید حقّش را بگیرد، پاسخش باید باتوم و کتک و ... باشد؟! اکنون، پرسشِ این خام و آن پخته جهاندیده همین است که چه چارهای میاندیشید و چه سازوکاری را پیش خواهید گرفت تا دیگر کسی ازبهر اعتراض بهجا و حتّا نابهجایش، پاداَفرَه (مجازات) نبیند و تنبیه نشود؟ شما که دست به وِفاق و چانهزنیتان خوب است، آیا با نهادهایِ پِیدایِ ناپِیدا چانهای زدهاید که بگذارند پرستاران پیش از رفتنِ به اِغما از فشار کار، دردشان را فریاد بزنند؟! یا پیش از آنکه به اعتراضی بپیوندند، بازداشت نشوند؟! پرستاران را نمونه آوردم؛ زیرا این روزها در میانه کارزارند وگرنه اگر بهجای آنان، آموزگاران، کارگران، بازنشستگان، زنان و ... مینوشتم نیز، هیچ تفاوتی نمیکرد.
وفاق ملّی، آشتی با ملّت است وگرنه آشتیِ دولت با مجلس و پزشکیان با قالیباف، وفاقِ حکومتیست. آیا سازوکارِ واقعی و نهادیای برای آشتی با مردم اندیشیدهاید؟ آقای پزشکیان! آمادهاید آنگاه که نهادی از پیدایان ناپیدا، مردمِ بیداددیدهیِ بهدادآمده را دشمن پنداشتند و چونان خونیان با آنان برخورد کردند، سویِ مردم بِایستید؟! آیا زَهرهاش را دارید که آنان را به پیشگاه مردم به پوزش و کُرنش ببرید بهجایِ آنکه مردم را به خاموشی بخوانید یا وادار به پذیرشِ بیداد کنید و نامش را وفاق و آشتی ملّی بگذارید؟! میتوانید در چانهزنیهایتان با بالادست، بی گرفتگی زبان و به نامِ مردم بخواهید که آن کَسان و نهادهایِ بیبنیادشان که همه جور حقّی دارند و بخشوده (معاف) از هر گونه تکلیف و مسؤولیتاند، بازخواست شوند تا مسؤولیتشان را بپذیرند؟ آقای پزشکیان! این عیّاری، چانهزنی اندرخور جاه (شأنِ) رییسجمهور است وگرنه پذیرشِ جهانمالان از قالیباف و خواهشکردنِ دیگران از بالادست، دادوستدیست که هر بازاریِ خُردهپایی از بَر است.
پیشنهاد روشنم آن است که معاونت حقوقیتان، آقای مجید انصاری را بگُمارید طرحی دراندازد تا آن جهاندیده و مردمان رنجدیده از ناکارآمدی حکمرانی، بتوانند با خیالِ آسوده دردشان را فریاد بکشند و نهتنها تنبیه نشوند، بلکه از هیچ حقّشان نیز بیبهره نشوند. نیاز است که در این طرح، رویهها (سطوح) و پلّههای پلِّکان اعتراض و سازوکار انجام آن و نهاد پاسخگوی هر پلّه روشن شود.
همچنین با اهمیّت بارها بیشتر، نهادِ امنیّتیِ مسؤول دربرابر اعتراضهای برونسازمانی (همانندِ همین اعتراضِ پرستاران دربرابرِ مجلس) را مشخّص کنید و شیوه برخورد همان نهادامنیّتی شناسنامهدار با معترضان را در هر پلّهای روشن کنید و پادافره فراتررفتن نیروی امنیتی مسؤول از چهارچوب تعیینشده را پیدا آورید (معلوم کنید)؛ سپس این طرح را به مجلس ببرید و دربرابر پذیرش مردان قالیباف و دیگران در دولتتان، تصویبش را بخواهید.
نظر شما