شناسهٔ خبر: 68344097 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

حجت الاسلام قنبریان پاسخ می‌دهد؛

زائران اربعین چگونه در زمره یاران حضرت اباعبدالله قرار می گیرند؟

برای داشتن ناب و خالص هرچیزی ابتدا باید نمونه اصلی و اصیل آن را دید و نمونه اصلی زیارت اربعین، همان اربعین اول است که زیارت جابر انصاری و عطیه کوفی در آن روز قطعی است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار مهر، اربعین حسینی فرا رسیده است و بسیاری از زائران سیدالشهدا در راهی که زینب سلام اللهی علیها و اهل بیت امام حسین (ع) آن را برای دیدار دوباره با پیکرهای مطهر شهدا طی کرده‌اند قدم گذاشته اند تا حماسه تجدید عهد و پیمان با فرزند رسول خدا تکرار شود. بسیاری از مردم اگرچه امکان حضور در حماسه پیاده روی اربعین را ندارند اما دل‌های بی قرار و شوق و اشتیاق آنان باعث شده تا در کنار زائران حسینی حضور معنوی داشته باشند. این زیارت نه فقط حضور فیزیکی بلکه بخش اعظم ان همراهی قلبی است. چرا که بسیاری از شیعیان آن حضرت از راه‌های دور امکان شرکت در این راهپیمایی را ندارند اما عاشقانه در شوق زیارت می‌سوزند.

حجت الاسلام محسن قنبریان در سخنرانی خود در جمع دانشگاهیان با اشاره به موضوع اربعین و شکل گیری آن توسط ۲ تن از یاران اباعبدالله به تشریح جزئیاتی از زیارت اربعین پرداخته است که در ادامه آن را می‌خوانید:

برای داشتن ناب و خالص هرچیزی ابتدا باید نمونه اصلی و اصیل آن را دید. چه بسا گوهرهایی که در طول تاریخ دچار ناخالصی و شوائب شوند. نمونه اصلی زیارت اربعین، همان اربعین اول است که زیارت جابر انصاری و عطیه کوفی در آن روز قطعی است.

جابر از صحابه رسول الله (ص) و صاحب سرّ اهل بیت و صدیقه طاهره (س) است. عطیه نیز از فقها و مفسرین امامی کوفه است. راوی احادیث از جمله خطبه فدک و صاحب ۵ جلد تفسیر قرآن است. این دو شخصیت موجه شیعی اولین زیارت اربعین را بنیان نهادند.

نکته مهم و حائز اهمیت جمله جابر پس از زیارت سیدالشهدا و شهدای کربلاست که با قسم گفت: والله لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه! به خدا سوگند ما هم در آنچه شما داخلش شدید (عاشورا) شریکیم!

عطیه هم مثل من و شما از این ادعا تعجب کرد و پرسید: جابر! چگونه ما با آنها شریکیم در حالی که در دره‌ای فرو نرفته، بر کوهی بالا نرفتیم و شمشیری نزدیم؟! در حالی که اینها بین سرها و بدن‌هایشان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند. پاسخ جابر این بود: عطیه! از حبیبم رسول الله شنیدم که می‌فرمود: هرکس قومی را دوست بدارد با آنها محشور است و هرکس عمل قومی را دوست بدارد شریک عمل آنهاست! به خدایی که محمد (ص) را به حق مبعوث کرد نیت من و همراهانم بر همان جاری است که حسین (ع) و اصحابش بودند …!۲

اگر پاسخ جابر را غیر معصومانه می‌دانیم و حجت بیشتر طلب می‌کنیم، خطبه ۱۲ نهج البلاغه را ببینیم. آنجا پس از پیروزی جمل یکی از یاران می‌آید و می‌گوید: کاش برادرم با ما بود و پیروزی شما را می‌دید! حضرت پرسید: میل اش با ما بود؟ گفت: آری! فرمود: پس او در لشکر ماست. بعد بالاتر فرمود: در همین لشکر (جمل) اند کسانی که الان در اصلاب مردان و ارحام زنان اند؛ زمان آنها را به هم می‌رساند و با آنها ایمان تقویت می‌شود!

اما چگونه صرف نیّت و میل و محبت، می‌تواند کسی را هزار سال بعد ملحق به عاشورا یا جمل کند؟! این موضوع که در را برای تنبل‌ها، محافظه کاران تاریخ و اصحاب قعود باز می‌کند تا حق‌ها را یاری نکنند و بعداً با گریه و زیارتی با محبت و نیت، خود را ملحق به آن مجاهدان شهید کنند. درس خوانده‌هایی هم پیدا می‌شوند که با مشارب شبه عرفانی و تصوفی چیزی از محبت و نیت بسازند که با بی عملی و بی تعهدی هم ناسازگار نیاید. به نظر پاسخ روشن و همه فهم در عمل جابر و عطیه است. جابر، پسر شهیدی از اُحد و رزمنده ۱۸ غزوه با رسول الله و بعداً با امیرالمومنین است.
شواهدی کافی در دست است که اگر یک جامانده از عاشورا، معذور بود، او حتماً جابر بود. عطیه هم ظاهراً چنین است هم از منتقمین خون حسین (ع) با مختار است و هم در قیام علیه امویان همراه با عبدالرحمن بن محمد بن اشعث می‌شود. حاضر می‌شود به دستور حجاج ۴۰۰ تازیانه بخورد اما سبّ علی (ع) نکند. اینها شاید شواهد خوبی برای راستی آزمایی نیت و محبت باشد.

زیارت اربعین در نمونه اصیلش غایتش این است که زائر بتواند مثل جابر با صداقت بگوید: ما هم شریک عاشورای شماییم. نه هر خروج و شورش و تلاشی، کشته‌اش بدون محبت و پیوند با امام حق (ع) به عاشورا ملحق می‌شود، چون بدون اعتقاد و نیّت، عمل به کمال نمی‌رسد، و نه هر زائر و محبی که قیامِ عاشورایی را استثنا و مأموریت خاص حسین (ع) شمارد و ادله تقیه را حاکم همیشگی بر ادله امر به معروف و اظهار کلمه حق نزد جبّار یا جهاد و دفاع مقدس کند به عاشوراییان ملحق می‌شود. البته اگر مجتهد یا مقلّد باشد، ماجور است اما ملحق به شهدای کربلا شدنش مشکل بنظر می‌رسد!

زائران اربعین از حیث باز شدن مسیر کربلا با مجاهدت شهدا، قدردان امام خمینی و شهدایش هستند. اینجا باید بیشتر قدردان آن مجتهد عارف بود که مسیر عاشورا را باز کرد. بر اساس عاشورا فتوا داد و گفت جایی که ارکان اسلام در خطر باشد، تقیه حرام است. بعد شرایط جاری زمانش را به درستی در به خطر افتادن اساس اسلام دید و فرمود: تکلیف ما را سیدالشهدا معلوم کرده است. از اینجا حکومت ادله تقیه در فقه برافتاد و فقه مقاومت و مبارزه شکل گرفت و راه برای زائر در جهت قدم صدق و الحاق به عاشورا باز شد.

نظر شما